مرجعیت علمی پیامبر
پیامبران، مرجع و بیان کننده راه سعادت
مراجعۀ همزمان به عقل و نقل، بیانگر آن است که هدف از آفرینش انسان، تکامل و سعادت او به وسیله عبادت خداوند بوده است:﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾[۱] ازهمینرو همه پیامبران قوم خود را به عبادت خداوند متعال فراخواندهاند ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾[۲]، ﴿وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ﴾[۳]. ابزارهای معرفتی انسان ـ یعنی عقل و حس ـ برای شناخت راهِ عبادت کارایی لازم را نشان نمیدهند؛ ازاینرو بر خداوند لازم است تا راه تکامل را به وسيله پیامبرانش برای مردم بیان کند؛ زیرا در غیر این صورت، بندگان در برابر خداوند معذورند. قرآن کریم نیز دلیل فرستادن پیامبران را اتمام حجت بر بندگان بیان فرموده است[۴]. قرآن کریم، درباره هدف از بعثت پیامبر اکرم (ص) آشکارا میفرماید: ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ﴾[۵]. بر اساس این آیه، پیامبر اکرم (ص) وظیفه دارد آیات الهی را بر مردم تلاوت نماید؛ آنها را تزکیه کند و کتاب و حکمت و آنچه را نمیدانستند، به آنها بیاموزد. بنابراین پیامبران فرستاده میشوند تا راه رسیدن به سعادت و کمال را به مردم بیاموزند. بیگمان نمیتوان گفت که سعادت اخروی مردم تنها هدف و غایت خداوند از آفرینش انسان بوده است، بلکه هدف راستین آفرینش انسان، کمال و سعادت ابدی اوست که در آخرت تأمین میشود و زندگی دنیوی او مقدمهای برای رسیدن به سعادت اخروی است. اما به هر روی، سعادت دنیوی نیز بالعرض مورد توجه بوده است؛ شاهد این مدعا آن است که اسلام دستورها و رهنمودهای اجتماعی و دنیوی فراوانی اعم از معاملات و سیاسات دارد. آیا دانستن علوم غیردینی تأثیری در سعادت دنیوی انسان دارد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، بر پیامبران و جانشینان آنها لازم است از جانب خداوند علوم غیردینی را نیز به مردم بیاموزند تا به سعادت دنیوی دست یابند[۶].
فراگیری علوم سودمند در سعادت انسان
از احادیث استفاده میشود برخی علوم غیرنافعاند. چنین علومی تأثیری در سعادت انسان ندارند. امام علی (ع) در نامۀ معروف خود به امام حسن مجتبی (ع) تأكيد میکند که در علم غیرسودمند، خیری نیست[۷]. از قرآن کریم نیز میتوان دریافت که آموختن علم سحر سودی ندارد، اما برای دفع سحر ساحران لازم است[۸]. در دعاها نیز از خداوند خواسته میشود تا ما را از علم غیرسودمند حفظ کند[۹]. همچنین نقل شده روزی پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد مسجد شد درحالیکه مردم دور مردی جمع شده بودند. حضرت پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: او علامه است. فرمود: علامه چیست؟ گفتند: او داناترین مردم به نسبهای عرب و وقایع گذشته و تاریخ جاهلیت و اشعار است. حضرت فرمود: «این علمی است که جاهل به آن، زیانی نمیبیند و سودی هم به حال عالم به آن ندارد»[۱۰]. برخی علوم غیردینی دیگر نیز سودمندند و حتی خداوند آنها را به برخی پیامبران یا غیر پیامبران آموخته است ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ﴾[۱۱]. به طور طبیعی میتوان گفت دانستن علوم مربوط به سلامتی بدن، انسان را وامیدارد که از بدنش بهتر مراقبت کند، در نتیجه بتواند عبادت بهتری انجام دهد و این امر میتواند تا حدی او را در رسیدن به کمال یاری رساند. ازاینرو پیشوایان معصوم سخنان فراوانی درباره سلامتی بدن و راهکارهای آن بیان فرمودهاند. اما آیا میتوان گفت همه علوم سودمند در سعادت انسان تأثیرگذارند؟ به نظر میرسد پاسخ این پرسش دشوار باشد، اما میتوان برخی علوم را در خوشبختی انسان تأثیرگذار دانست.
با توجه به مطالب بیان شده میتوان گفت فراگیری علوم دینی امری واجب است؛ چراکه تأثیری مستقیم در سعادت انسان دارد. بههمین طریق، فراگیری علوم غیر دینی که در سعادت انسانها تأثیر دارند، برای او لازم است. بنابراین وقتی فراگیری علم بر مسلمانان واجب میشود[۱۲]، میتوان گستره آن را فراتر از علوم دینی دانست. حال باید گفت اولاً وظيفه پیامبران و امامان (ع) بیان مسائلی است که در خوشبختی دنیا و آخرت انسان مؤثرند؛ ثانیاً علومی غیر دینی هست که سودمند است و در سعادت انسانها تأثیر دارند. بنابراین بیان علوم غیر دینی یاد شده نیز از وظایف پیامبران و امامان (ع) است[۱۳].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
- ↑ «و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره اعراف، آیه ۶۵.
- ↑ «و به سوی (قوم) «عاد» برادرشان «هود» را (فرستادیم که به آنان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ شما جز (گروهی) دروغباف نیستید» سوره هود، آیه ۵۰.
- ↑ نساء (۴)، ۱۶۵.
- ↑ «همچنان که پیامبری از خود شما را بر شما فرستادیم تا آیات ما را برایتان بخواند و شما را پاکیزه گرداند و کتاب و حکمت آموزد و آنچه را نمیدانستید، به شما یاد دهد» (بقره، ۱۵۱).
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۹.
- ↑ «وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَا يَحِقُّ تَعَلُّمُهُ» (نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه ۳۱)؛ ایشان در بیانی دیگر نیز فرمودند: «لَا خَيْرَ فِي... عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ» (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص۷۹۳).
- ↑ ر.ک: بقره (۲)، ۱۰۲.
- ↑ «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ... مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ» (محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ج۱، ص ۷۵؛ نیز ر. ک: ابراهيم بن على عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۲۰).
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی، الامالی، ص۲۹۷.
- ↑ «و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟» سوره انبیاء، آیه ۸۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۲.
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۹.