مردم‌داری در معارف و سیره نبوی

مقدمه

یکی از موفقیت‌های بزرگ پیامبران الهی به ویژه رسول الله (ص)، برقراری ارتباط صمیمی و نزدیک با مردم است. آنان مردمی‌ترین رهبران جامعه بودند و به همین دلیل بیشترین موفقیت را در انجام رسالت خویش به دست آوردند که خدای سبحان نیز بر حسن رسالت و موفقیتشان درود می‌فرستد: ﴿وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ[۱].

در این میان، روش رسول الله (ص) بین پیامبران، مثال زدنی است. پیامبر در همسانی با مردم و مردمی بودن، آن قدر پیش رفت که برخی از مردم به علت سهولت دسترسی به رسول الله (ص) آن مقدار زیاده‌روی کردند که خدای سبحان به آنان سفارش فرمود: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ...[۲].

اساساً جاذبه شخصیتی هرکس، تا حد زیادی مرهون رفتار محبت‌آمیز او با مردم و رعایت ارزش و کرامت انسان‌هاست. کسی که در غم و شادی در کنار مردم باشد، در دل مردم جای می‌گیرد و این شیوه در جذب دل‌ها و عواطف مردمی اثر فراوانی دارد. از امام علی (ع) روایت شده است: «إِذَا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ إِخْوَانِهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ سَأَلَ عَنْهُ فَإِنْ كَانَ غَائِباً دَعَا لَهُ وَ إِنْ كَانَ شَاهِداً زَارَهُ وَ إِنْ كَانَ مَرِيضاً عَادَهُ»[۳].

چنین رفتاری، نشان دهنده رابطه صمیمی و نزدیک پیامبر با یاران و اصحابشان بود. با اینکه ایشان پیامبر برگزیده خدا بود و از نظر معنوی در جایگاه بسیار بالایی قرار داشت، معاشرت و برخورد وی بسیار مردمی بود. در سخن گفتن هم سطح مردم حرف می‌زد و با فقیران هم نشین می‌گشت: «يُجَالِسُ الْفُقَرَاءَ وَ يُؤَاكِلُ الْمَسَاكِينَ‌»[۴]. حضرت می‌کوشید خود را همراه مردم سازد. حضرت علی (ع) می‌فرماید: «يَضْحَكُ مِمَّا يَضْحَكُونَ مِنْهُ وَ يَتَعَجَّبُ مِمَّا يَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ»[۵].

به همه یکسان نگاه می‌کرد تا کسی در نگاه و توجه به مخاطب احساس تبعیض نکند[۶]. مردی وارد مسجد شد و به حضور پیامبر اکرم (ص) رسید. رسول الله (ص) تنها نشسته بود، ولی در عین حال، جابه جا شد و برای مرد تازه وارد جا باز کرد. آن مرد گفت: یا رسول الله! جا که وسیع است. حضرت فرمود: حق مسلمان بر مسلمان دیگر آن است که وقتی دید می‌خواهد نزدیک او بنشیند، برایش جا باز کند و جابه جا شود[۷].[۸]

ارتباط با مردم

«رسول اعظم (ص) در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده‌رو بود. در سلام کردن بر همه حتی کودکان و بردگان، پیشی می‌گرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی‌کرد و در حضور کسی تکیه نمی‌کرد. غالباً دو زانو می‌نشست. در مجالس دایره‌وار می‌نشست تا مجلس بالا و پایینی نداشته باشد و همه جایگاه مساوی داشته باشند. از اصحابش تفقد می‌کرد. اگر سه روز، یکی از اصحاب را نمی‌دید، سراغش را می‌گرفت. اگر مریض بود، عیادت می‌کرد و اگر گرفتاری داشت، کمکش می‌کرد. در مجالس، تنها به یک فرد نگاه نمی‌کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمی‌داد، بلکه نگاه‌های خود را میان جمع تقسیم می‌کرد. از اینکه بنشیند و دیگران خدمت کنند، تنفر داشت. پس از جا برمی‌خاست و در کارها شرکت می‌کرد. می‌گفت: خداوند کراهت دارد بنده‌ای را ببیند که برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائل شده است»[۹].[۱۰].

منابع

پانویس

  1. «و درود بر پیامبران» سوره صافات، آیه ۱۸۱.
  2. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند.».. سوره احزاب، آیه ۵۳.
  3. «هرگاه یکی از برادران دینی‌اش را سه روز نمی‌یافت، سراغ او را می‌گرفت. پس اگر غایب [و در سفر] بود، برایش دعا می‌کرد. اگر در شهر حضور داشت، به دیدارش می‌شتافت و اگر بیمار بود، به عیادتش می‌رفت». مکارم الاخلاق، ص۱۹.
  4. «با تهی‌دستان، هم‌نشین و با بینوایان هم غذا می‌شد» بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۸.
  5. «از آنچه مردم می‌خندیدند یا از آن تعجب می‌کردند، او نیز به خنده یا تعجب می‌افتاد». مکارم الاخلاق، ص۵.
  6. مکارم الاخلاق، ص۱۴.
  7. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۴۰.
  8. اسحاقی، سید حسین، مروارید نبوت ص ۵۷.
  9. مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ص۲۳۸.
  10. اردشیری لاجیمی، حسن، سیره نبوی از نگاه استاد مطهری ص ۵۰.