مشهد در تاریخ اسلامی

مشهد در گذر تاریخ

با توجه به معنی لغوی واژه مشهد، طبیعی است که قبل از شهادت امام رضا (ع)، خبری از مشهد نبوده و تنها در گزارش جغرافیدانان، سخن از شهر توس و روستای نوقان و سناباد، به میان آمده است. تنها ده سال قبل از شهادت امام رضا (ع)، صحبت از قبّه هارونی و گور هارون الرشید شنیده می‌شد؛ که با شهادت امام رضا (ع) به سال ۲۰۳ هجری قمری در سناباد توس، و تدفین این امام بزرگوار در قبّه هارونی، مشتاقان به زیارت قبر امام (ع)، به سناباد توس می‌آمدند و روز به روز بر تعداد زائران افزوده می‌شد. با بودن وجود مقدس امام رضا (ع) در آن محل، عملاً نام باغ حمید بن قحطبه، قبه هارونی و گور هارون الرشید به فراموشی سپرده شد و نام مشهد الرضا (ع) بر زبان‌ها افتاد. در اخبار و گزارشاتی که جغرافیدانان موثق، در سال‌های ساده سوم و چهارم هجری، از شهر توس داده‌اند، یادی از مشهد علی بن موسی الرضا (ع) کرده‌اند. اما مهم‌ترین خبر از آنِ بیهقی می‌باشد که از اولین بار وی مشهد الرضا (ع) و آبادانی آن خبر داده است[۱].

سال‌ها بعد، اولین خبری که از باروی مشهد الرضا (ع) آمده، مربوط به خبر ابن اثیر است که راجع به درگیری بین شیعه و سنی در سال ۵۱۰ هجری قمری می‌باشد. در این خبر آمده است که عضد الدین فرامرز بن علی، دیوار محکمی برای محافظت از مشهد الرضا (ع) بنا کرد[۲]. با کشیده شدن دیوار و بارویی به دور مشهد امام رضا (ع)، تعدادی از اهالی سناباد و نوغان، منازلی در اطراف و حریم این مکان مقدس بنا کردند که آنها تا قبل از احداث مسجد گوهرشاد پابرجا بودند؛ اما به هنگام ساخت مسجد، با رضایت مردم و صاحبان آنان، منازل خریداری و جزیی از مسجد شد. بدین‌سان مردم با ساخت منازل ساده در حریم رضوی، عملاً دهکده‌ای به نام «مشهد الرضا (ع)» را شکل دادند که این دهکده کوچک در جنوب روستای بزرگ نوغان بود.

سناباد، مدتی نام خود را حفظ کرد ولی آرام آرام تحت الشعاع اهمیت دهکده مقدس مشهد الرضا (ع) قرار گرفت و به تدریج این دو در هم آمیختند و به سبب توجه سلاطین، امرا و بزرگان در هر دوره، و به سبب توسعه بارگاه رضوی و شهر مشهد الرضا (ع)، به تدریج شهر توس و دیگر روستاهای اطراف (نوقان، طابران) در مشهد الرضا (ع) ادغام، و شهر وسیع «مشهد» شکل گرفت. در عهد «خوارزمشاهیان» مشهد مورد توجه امرا و حکام بود. در جریان یورش مغولان به توس، مشهد به عنوان منطقه امن، از خرابی به دور ماند و با جذب مهاجران پناهنده بر جمعیتش افزوده شد. تهاجم سپاهیان ایرانشاه تیموری در سال ۷۹۱ قمری، به توس و تخریب و ویرانی آن سبب افزایش مهاجرت به مشهد شد.

در عهد «تیموریان»، مشهد گسترش زیادی یافت و حصار جدیدی به دور شهر کشیده شد. در این زمان مشهد به عنوان پایتخت مذهبی مورد توجه قرار گرفت و در عهد حکمرانی بایسنقر میرزا و دیگر امرای تیموری، اقدامات زیادی در جهت توسعه و تزئین حرم و شهر مشهد صورت پذیرفت. با احداث مسجد جامع گوهرشاد و رواق‎های دارالسیاده و دارالحفاظ و مدارس بالاسر و پریزاد و مسجد شاه و چهار باغ و احداث بناهای دیگر در اطراف حرم و داخل شهر، مشهد به تدریج به شهری پر رونق مبدل گردید. حافظ ابرو که معاصر با این دوران بوده، می‌نویسد: «در مشهد چند محله از این قرار است: محله کاریز، محله سناباد، محله چاه نو، محله دستجرد، محله منصوریه، محله ابوبکر آباد، محله پس باره، محله نوغان»[۳].

از اواخر عهد تیموریان و در دوره «صفویه»، مشهد بارها مورد تهاجم از بک‌ها واقع شد. در پی حمله سپاه عبدالمؤمن خان ازبک در سال ۹۷۷ قمری، بیشترین صدمه به منازل مردم و حرم مطهر وارد آمد و اشیاء و اموال خزانه حرم و تزئینات آن به یغما رفت و عده زیادی از مردم مشهد به قتل رسیدند؛ اما به واسطه توجه شاهان و امرای صفویه، خرابی‌ها جبران شد و در جهت توسعه بناهای اطراف حرم، اقدامات جدی به عمل آمد. حرم مطهر امام رضا (ع) به شکلی بهتر و زیباتر از قبل تعمیر و مرمت و نوسازی گردید. با ایجاد مدارس و آب انبار و حمام و کاروانسراها و دیگر تأسیسات شهری و تأمین آب شرب و بنای مساجد و احداث خیابان اصلی، مشهد گسترش بیشتری یافت و بر جمعیت آن بیش از پیش افزوده شد و به عنوان قطب مذهبی ایران مطرح گردید.

در دوره «افشاریه» نیز مشهد به عنوان مرکز سیاسی و مقر فرمانروایی مورد توجه قرار گرفت. با ساخت و سازهای جدید در حرم مطهر، توجه و موقوفات و سر و سامان دادن به آن، مشهد و حرم رضوی از رونق بیشتری برخوردار شد؛ و این امر طولی نکشید که دوام نیاورد و با به قدرت رسیدن جانشینان نادر، ظلم و ستم بر مردم مشهد و غارت و چپاول اموال مردم و حرم مطهر، مشهد را نابه‌سامان کرد. با آمدن آغا محمد خان قاجار به مشهد، شاهرخ افشار بدون جنگ و درگیری، مشهد را به او واگذار نمود.

در عهد «قاجاریه»، توجهاتی به ساخت و ساز ابنیه و بخش‌هایی در حرم مطهر و پیرامون آن شد. با ایجاد کارخانه برق و توجه به امور رفاهی مردم و زائران و زیبا‌سازی شهر، بر آبادانی و رونق مشهد افزوده شد. در این دوران نیز مشهد بارها مورد تهاجم ترکمانان قرار گرفت و با شورش سالار و رخدادهای دیگر از قبیل به توپ بسته شدن حرم در سال ۱۳۲۰ قمری و اشغال شهر در جنگ جهانی اول، صدمات و خسارات زیادی بر حرم و شهر وارد آمد. مورخین محدوده شهر مشهد را چنین بیان داشته‌اند: «دوره شهر مشهد که ۱۰۸۸۰ ذرع بود، دارای ۶ دروازه اصلی بود. دروازه بالا خیابان در شمال غربی شهر، دروازه نوغان در شمال شرقی شهر، دروازه پایین خیابان در جنوب شرقی شهر، دروازه عیدگاه در جنوب شهر، دروازه ارگ در جنوب غربی و دروازه سراب در غرب»[۴].

علاوه بر این، دروازه‌ها، دو دروازه باغ دولاب و دروازه علیمون[۵] در شمال شرقی شهر مشهد وجود داشت[۶].

در دوران «پهلوی»، بناها و خیابان‌های جدید در مشهد ایجاد ابنیه‌ای در حرم مطهر ساخته شد. با انجام طرح توسعه اطراف حرم مطهر و احداث میدانی بزرگ پیرامون آن و با ایجاد خیابان‌ها، محلات میادین، مدارس جدید، بیمارستان‌ها و فراهم ساختن امکانات بهداشتی، خدماتی و فرهنگی، شهر مشهد گسترش یافت. ایجاد فرودگاه، ایستگاه راه آهن و جاده مواصلاتی، زمینه را برای جذب بیشتر زائران و مسافران فراهم کرد و برای رفاه زائران و مسافران مراکز مختلف رفاهی از قبیل هتل‌ها و مهمان‌پذیرها در نقاط مختلف مشهد به‌ویژه اطراف حرم مطهر احداث گردید. از جمله مهم رویدادهای مشهد در این دوران، واقعه مسجد گوهرشاد در جنگ جهانی دوم و انقلاب اسلامی بود.

پس از پیروزی «انقلاب اسلامی»، شهر مشهد مقدس به عنوان مهم‌ترین قطب زیارتی کشور بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و امکانات فرهنگی، رفاهی و خدماتی گسترش چشم‎گیری یافت. با اجرای طرح جامع در اطراف اماکن متبرکه و احداث صحن‌ها و رواق‌ها و ابنیه جدید مشهد مقدس بیشتر مورد توجه زائران و مسافران قرار گرفت. افزایش روز افزون زائران و مسافران باعث شد تا در مشهد مقدس، طرح‌های بزرگ رفاهی، خدماتی و فرهنگی به اجرا درآید و مشهد به عنوان «پایتخت معنوی ایران» شناخته و معرفی گردد.

امروزه از نام روستای زیبای سناباد، فقط نام خیابانی به نام سناباد در دل شهر مشهد بر جای مانده و اگر نامی از شهر توس همچنان برده می‌شود، منظور فقط محل آرامگاه فردوسی و بقعه منسوب به هارونیه می‌باشد؛ و از روستای نوقان با آن همه وسعت و قدمتش، تنها محله‌ای در حریم بارگاه امام رضا (ع) به نام راسته نوغان، بر جای مانده است[۷].

شهر مشهد در میان دیگر شهرهای دنیا دارای خواهر خوانده‌هایی[۸] است که می‌توان به شهرهای لاهور و کراچی در پاکستان، شهر اورومچی مسلمان‌نشین که مرکز ایالت خودمختار سین کیانگ در غرب چین و شمال جاده ابریشم چین می‌باشد، مزار شریف در افغانستان، کربلا و نجف اشاره کرد..[۹]

منابع

پانویس

  1. تاریخ بیهقی، ص۵۳۱.
  2. الکامل، ج۱۸، ص۲۰۶.
  3. جغرافیای تاریخی خراسان، ص۶۴.
  4. روضة الصفای ناصری، ج۱۰، ص۸۱.
  5. دروازه علیمون یا دروازه میر علی آمویه، در شمال شرقی مشهد بود و نادر از این دروازه وارد مشهد گردید. این دروازه در کنار قبرستان میر قرار داشت و به خاطر میر علی آمویه در این قبرستان، دروازه شهر به نام وی نامگذاری شده بود. این که میر علی چه کسی بوده، به دلیل ناپدید شدن سنگ قبر وی، هویتش نامشخص می‌باشد (مطلع الشمس، ج۲، ص۲۳۸).
  6. مطلع الشمس، ج۲، ص۲۳۸.
  7. برگرفته از: تاریخ مشهد، تاریخ مشهد الرضا (ع)؛ مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی، تاریخ آستان قدس رضوی.
  8. خواهر خواندگی قراردادی است میان سران مملکتی یا سران دو شهر که برای ایجاد همبستگی و اتحاد بیشتر انسانی و فرهنگی بسته می‌شود. این واژه اصطلاحی که از ادبیات اروپا وارد دیگر کشورها شده، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۰ بعد از جنگ جهانی اول، این قرارداد شکل گرفت.
  9. محمدی، حسین، رضانامه ص۷۰۷.