ویژگی‌های هادی در حدیث

مقدمه

چنان‌که در فصل گذشته بیان شد، وصف هادی به لحاظ لغوی، اختصاصی به پیامبران و امامان ندارد، بلکه عالمان یک قوم، معلمان مدارس، والدین و... همگی می‌توانند متصف به این صفت شوند. با وجود این، صفت هادی آن‌گاه که بر امامان (ع) اطلاق می‌شود، اقتضائاتی ویژه دارد که عبارت‌اند از:

وجود هادی در هر دوره

آنچه از مجموع روایات می‌توان به دست آورد، این است که هر قومی هدایتگری دارد. به دیگر بیان که در برخی از روایات آمده است، در هر زمان یک امام هادی وجود دارد؛ چنان‌که در روایتی صحیح آمده است که فضیل از امام صادق (ع) راجع به آیه  لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ [۱]، سؤال کرد و ایشان فرمودند: «كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ»[۲]؛ “هر امام هدایتگر برای دورانی است که میان مردم [آن دوران] است”.

امام صادق (ع) در روایتی دیگر با صراحت بیشتری خطاب به ذریح محاربی فرمودند: “به خدا سوگند، خداوند از زمانی که حضرت آدم (ع) از دنیا رفت، زمین را رها نکرده است، مگر آن‌که در آن امامی وجود داشته است که مردم را به سوی خدا هدایت می‌کرده است و او حجت خدا بر بندگان است. هر کس او را رها کند، هلاک خواهد شد و هر کس با او همراه شود، نجات خواهد یافت”[۳].

به نظر می‌رسد، برخی از اصحاب نیز به این سخن که در هر دوره‌ای باید یک امام هدایتگر وجود داشته باشد، اعتقاد داشته‌اند، چنان‌که وقتی ابو بصیر برای امام صادق (ع) آیه  وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ  را تلاوت کرد، حضرت از وی سؤال فرمود:”آیا امروز هدایتگر وجود دارد؟ ” ابو بصیر گفت: “آری، جانم به فدایت! همواره از شما اهل البیت هادیانی یکی پس از دیگری وجود داشته تا آن‌که به شما رسیده است”[۴].[۵]

منصوب بودن به نصب الهی

مقصود از هادی در ادبیات روایی، شخص منصوب از جانب خداوند است؛ چنان‌که این مدعا با سخن امام صادق (ع) به ذریح محاربی، که در سطور پیشین آمده، ثابت می‌گردد. آموزه یاد شده به نوعی از سخن امام کاظم (ع) نیز استفاده می‌شود؛ آنجا که فرمود: «مَا تَرَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ (ع) يَهْتَدِي بِهِ إِلَى اللَّهِ...»[۶]. “خداوند متعال، آن‌گاه که حضرت آدم (ع) وفات یافت، زمین را از امامی که مردم را به سوی خدا هدایت کند، رها نکرد... ”.

همچنین سخن امام صادق (ع) به هنگام زیارت قبر امام حسین (ع) نیز به صراحت موافق با مدعای یاد شده است، ‌ایشان فرمودند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدِكَ وَ أَخِي رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَبْدِكَ وَ ابْنِ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً...»[۷].

بر اساس این روایت که تعابیر آن در زیارت نامه امیر المؤمنین و حضرت رضا (ع) نیز به کار رفته است[۸]، امام به جعل الهی به مقام هدایتگری منصوب می‌شود[۹].

برخورداری از علم الهی

امام هادی کسی است که مردم را هدایت می‌کند، از این‌رو، دست کم باید علوم لازم برای هدایت انسان‌ها را به طور واقعی و خطاناپذیر در اختیار داشته باشد و در غیر این صورت، غرض از نصب او نقض خواهد شد. امام صادق (ع) نیز از حضرت رسول (ص) نقل می‌کند که فرمود: “اهل بیت من هادیان پس از من‌اند. خداوند فهم و علم مرا به آنها داده است”[۱۰].

بر اساس روایت مزبور، خداوند متعال علمی که به پیامبر (ص) داده، به امامان هادی نیز عطا فرموده است[۱۱].

منابع

پانویس

  1. «هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
  2. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۱-۵۳۲؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۰؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۱۰.
  3. «وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ الْأَرْضَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا». علی بن حسین بن بابویه القمی، الامامة و التبصرة، ص۳۱.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.
  5. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۲.
  6. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۷۲.
  8. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۶.
  9. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۳.
  10. محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۹.
  11. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۴.