نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Hosein(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۳ توسط Hosein(بحث | مشارکتها)
این فضیلت، در قرآن کریم به اسامیای چند، همچون: تلاش برای بهدست آوردن امور خیر، پیشیگرفتن به سوی آن، به سرعت به سوی خیر شتافتن، و مراقبه، نامیده شده است.
معنای غبطه عبارت است از جلب فضائل و نعمتهای فردی و جمعی برای خود و دیگر همنوعان، تا در زمره نیکان و برگزیدگان قرار گیرند، و به برترین مدارج کمال واصل شوند؛ در عین حال، بههیچ وجه بهدنبال زدودن نعمتها از دیگران - که پیش از او به آن نعت رسیدهاند- نخواهد بود. این نکته، تفاوت میان رذیلتحسد و فضیلتغبطه را آشکار خواهد ساخت[۱].
راغب اصفهانی در "مفردات ألفاظ القرآن الکریم" گوید: "منافسه عبارت است از تلاش انسان برای شبیه شدن به بزرگان و پیوستن به آنان، بدون آنکه به دیگران ضرری رساند. همانگونه که در این آیه شریفه آمده است: ﴿وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ﴾[۲]؛ و در این آیه شریفه نیز: ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ﴾[۳][۴][۵].
نمونه این آیات بسیار است، و با تلاش علمی میتوان به شمار دیگری از اینگونه آیات دست یافت[۱۴].
از این آیات شریفه، روشن میشود که بندهصالحخداوند، همواره سر در پی ترقّی خویش و نزدیکانش دارد، بلکه در پی آن است که به مرتبهای رسد که هیچکس در روزگارش همانند او نباشد. حضرت حق خود از شماری از بندگان برگزیدهاش نقل میفرماید، که آنان به درگاه عظمت او عرض مینمودند: ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۱۵]؛﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾[۱۶].
واضح است که هدفقرآن کریم از حکایت سخنان این بندگانمقرّب، چیزی جز آن نیست که دیگر بندگان نیز همینگونه به سوی نیکیها بشتابند، تا بر دیگران پیشی گرفته در دنیا و آخرتمسیر کمال را زیر پا نهند.
پیشگامی در فضائل و پیشی گرفتن به سوی آنها، کلید سعادتمندی امّتها است؛ و بیتوجّهی به آن نیز، کلید سقوط و بدبختی آنان است. شاید در پرتو این سخن، بتوان سیرهطاغوتها در هر روزگار را بهتر درک نمود؛ تاریخگواهی میدهد که طاغوتهای هر عصر، سخت در پی آن بودهاند که سستی و بیتحرّکی را در میان ملّتهای مغلوب ترویج نمایند، تا آنان از رسیدن به مراتب برترکمالات بازمانند. این روش را امروزه نیز بهخوبی در روابط میان قدرتهای بزرگ و دولتهای ضعیف مشاهده مینمائیم[۱۷].
و افسوس که امروزه نیز ملّتهای مسلمان - و بهویژه نسل جوان آنان- به این سستی و بیهمتی دچار شده گامی به سوی تعالی بر نمیدارند!؛ دریغ که این مسأله چنان سخت است که شایسته است تا انسانمسلمان بر پیدایش آن بگرید، و بر استمرار آن بمیرد؛ گویا جوانانمسلمان از این آیه شریفهغفلت ورزیدهاند، که اینچنین از پیشرفت در امور مادّی عالم بازمانده و پیشتازی در این امور را به کف کافران وانهادهاند.
با این حال، ای کاش که اگر آنان از این آیه رویگردان شدهاند، دستکم به این دو امر الهی توجّه نموده به مقتضای آن عمل مینمودند!: ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ﴾[۱۸]؛ ﴿سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ﴾[۱۹][۲۰].
آری! غفلت از سخن وحی نتیجهای جز از این رخوت و سستی بهدنبال نخواهد داشت!.
به این مطلب، در بسیاری از روایات وارده از معصومین(ع) اشاره شده است[۲۱].
این فضیلت بزرگ، فضائل بیشمار دیگری را از پی خواهد داشت؛ فضائلی همچون نشاط، امید، استقامت، صبر، بردباری و کمک به دیگران؛ چه آنکس که نعمتی را آرزو مینماید امّا در عین حال در پی زائلشدن آن از دیگران نیست، نه تنها خود را به سوی آن سوق میدهد، که دیگران را نیز به طرف تحصیل آن رهنمون میگردد، از این رو است که میتواند همچون شاهراهی فراخ، جامعه خود را نیز به سوی سعادتهدایت نماید؛ حضرت حق در این زمینه میفرماید: ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۲۲][۲۳].
از بسیاری از آیات قرآن کریم - که تعداد آن از عدد یکصد نیز متجاوز است -، چنین استفاده میشود که یگانه راه برای رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی، پیشیجستن بهسوی فضائل است و بس؛ هم از این روست که ما این صفت برجسته اخلاقی را، کلید سعادت انسان خواندیم و بر این نکته سخت اصرار ورزیدیم. در اینجا اضافه میکنیم که تمام آیات شریفهای که به مرتبه انسان در عالم خلقت اشاره مینماید و او را "خلیفهخدا در زمین" و "وارث او" معرّفی کرده تمامیِ عالَم را طُفیل وجود او دانسته است، تنها و تنها در پی همین امر است، که او گامی پیش نهاده دل در گروکمال و سر در پی رسیدن به مراتب والای انسانی نهد. ما در اینجا نخست شماری از این آیات را ذکر، وزان پس به برخی از روایات این مسأله اشاره میکنیم؛ بدان امید که در شمار چنگزنندگان به دامن کتاب و سنّت قرار گیریم[۲۴].
↑«و در چنین چیزی رغبتکنندگان باید رغبت کنند» سوره مطففین، آیه ۲۶.
↑«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
↑«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
↑«به خداوند و روز بازپسین ایمان دارند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و به کارهای خیر میشتابند و آنان از شایستگانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۴.
↑«آنان در نیکیها میشتابند و برای آن پیشگامند» سوره مؤمنون، آیه ۶۱.
↑«آنگاه او را پاسخ گفتیم و یحیی را به او بخشیدیم و همسرش را برای او شایسته گرداندیم زیرا آنان به کارهای نیک میشتافتند و ما را به امید و بیم میخواندند و در برابر ما فروتن بودند» سوره انبیاء، آیه ۹۰.
↑«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱.
↑«به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است» سوره حدید، آیه ۲۱.
↑نمونه را بنگرید به: بحار الأنوار، ج۸۹، ص۲۴، سنن الدارمی، ح۳۱۹۷؛ با اندکی اختلاف در میان این دو منبع.
↑«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.