اعجاز قرآن
- این مدخل از زیرشاخههای بحث معجزات پیامبر خاتم و مرتبط با بحث اعجاز است. "شق القمر" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اعجاز قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
معجزه فعل خارقالعادهای است که مدعی نبوت آنرا دلیلی بر بعثت از طرف خداوند میداند[۱] و اعجاز قرآن یعنی خارق العاده بودن قرآن و ناتوانی دیگران از آوردن مثل آن[۲].
واژهشناسی لغوی
- اعجاز مصدر باب افعال از ریشه "ع ـ ج ـ ز" به معنای ناتوان ساختن یا ناتوان یافتن کسی یا چیزی بهکار رفته [۳] و در قرآن کریم به معنای نخست آمده است:﴿﴿ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ ﴾﴾[۴][۵]. واژه معجزه، اسم فاعل ماده "عجز" از باب افعال به معنای ناتوانکننده است [۶].
واژه شناسی اصطلاحی
- معجزه عمل خارق عادتی را گویند که انجام آن از قدرت افراد عادی بیرون بوده و تنها به اتکای یک نیروی مافوق طبیعی امکانپذیر است. معجزه عملی است از طرف مدعی نبوت و دارای برخی شرایط و خصوصیات و نشانهای روشن و دلیلی آشکار است بر صدق ادعای آورنده آن. [۷].
- شرایط و خصوصیات آن عبارتاند از:
- هیچ انسانی حتی نوابغ، به اتکای قدرت بشری توانایی بر انجام آن نداشته باشد.
- آورنده معجزه باید دیگران را به مقابله دعوت کند "تحدی" و در این میدان مغلوب دیگران نشود.
- همراه با ادعای نبوت باشد [۸] [۹].
- اگر کسی به راستی توانست امور خارقالعاده را انجام دهد و همگان در برابر او عاجز شوند، یقین پیدا میشود که او پشتوانهای الهی دارد و از طرف خداست.
قرآن معجزه جاویدان
- پیامبر اسلام(ص) افزون بر داشتن معجزاتی شبیه آنچه پیامبران پیشین از آن برخوردار بودند[۱۰] از معجزه قرآن کریم نیز برخوردار بوده که اصلیترین معجزه آن حضرت است. معجزات به دو قسم حسی و عقلی تقسیم می شوند و بیشتر معجزات عرضه شده بر امتهای پیشین، مانند ناقه صالح، طوفان نوح، عصای موسی و غیره حسی و بیشتر معجزات عرضه شده بر مخاطبان پیامبر اسلام(ص)، مانند خبر دادن از غیب و آوردن حقایق علمی بدون آموختن از کسی، عقلی بوده است. قرآن کریم با برخورداری از امتیازی خاص، معجزه و نشانهای معرفی شده که هر دو جنبه حسی و عقلی را در خود فراهم آورده است، با این ویژگی که تا پایان جهان باقی و در دسترس همه بشر قراردارد [۱۱]. [۱۲][۱۳].
- امتیاز دیگر این معجزه جاودان الهی آن است که در عین برخورداری از وصف اعجاز، کتاب تشریع و مشتمل بر معارف وحیانی است، ازاینرو خود شاهد صدق خویش است و در عین حال که مدعی وحیانی بودن است معارف موجود در آن نیز دلیل بر وحیانی و الهی بودن آن است [۱۴][۱۵].
- قرآن کریم سند جاودانه درستیِ ادعای پیامبری پیامبر مکرم اسلام است. این کتاب آسمانی برتر از سایر معجزات انبیا است؛ زیرا از یک طرف با روح و اندیشه ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانه و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای نزول تاکنون همه را دعوت به مبارزه و هماوردی و به اصطلاح "تحدی" کرده است و تا عصر حاضر همه از آوردن نمونهای از آن عاجز ماندهاند. این دعوت به مبارزه، در چند مورد صریحاً در قرآن آمده است از جمله:﴿﴿ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴾﴾[۱۶][۱۷].
- بحث درباره اعجاز قرآن کریم به عنوان متنی مقدس که از سوی خداوند نازل شده و بشر را قدرت آفریدن متنی همانند آن نیست، به زمان نزول آن باز میگردد. قرآن کریم شرایطی که برای یک معجزه نام برده شد را داراست[۱۸]. در قرآن کریم به آیاتی برمیخوریم که همه مخاطبان را دعوت کرده تا اگر در الهی بودن قرآن تردیدی دارند همانند آن یا ۱۰ سوره یا یک سوره مانند آن را بیاورند﴿﴿ وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾﴾[۱۹]، ﴿﴿ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾﴾[۲۰]، ﴿﴿ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴾﴾[۲۱][۲۲].
تاریخچه بحث اعجاز قرآن
- نخستین بار در اواخر قرن نخست هجری، شاهد ظهور اصطلاح معجزه هستیم؛ در روایتی از امام سجاد(ع) واژه معجزه در معنای مصطلح آن بهکار رفته است [۲۳]، چنانکه همین اصطلاح در روایتی از امام رضا(ع) نیز دیده میشود که در آن به "اعجاز در نظم" اشاره شده است [۲۴]؛ اما ظاهراً مجادلات کلامی در باب اعجاز قرآن و ظهور اصطلاح معجزه به قرن دوم هجری و پس از واصل بن عطا شیخ معتزله باز میگردد. [۲۵] این سخن بعدها مبنای نظریه نظّام معتزلی در قول به "صَرْفه" گردید که با وجود تفسیرهای متفاوت از صرفه تا مدتها در میان متکلمان به ویژه معتزلیان و دانشمندان شیعی، طرفدارانی داشت [۲۶][۲۷].
- سپس جاحظ به مخالفت با صرفه برخاست و با نگارش کتاب نظمالقرآن، به دفاع از نظریه اعجاز در نظم قرآن پرداخت. [۲۸]
- مطالعات در باب اعجاز قرآن تا زمان معاصر ادامه داشته و فارغ از منازعات کلامی و بهطور گستردهتر مورد توجه قرار گرفته و یکی از مباحث زیربنایی و اصلی در حوزه علوم قرآنی قرار داده شده، با این تفاوت که قرآنپژوهان معاصر با بدیهی دانستن اصل اعجاز قرآن، به تحلیل و تبیین وجوه مختلف آن برآمدهاند. </ref> دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۲]</ref>.
- از اعجاز، علاوه بر علم کلام در علوم القرآن و کتابهای تفسیر قرآن نیز بحث میشود[۲۹].
واژه های مرادف اعجاز در قرآن
- اعجاز و معجزه از اصطلاحات کلامی و به معنای امری خارق العاده همراه با تحدی و سالم از معارضه است که خداوند آن را به دست پیامبرش پدید میآورد تا نشان راستی رسالت وی باشد[۳۰] اصطلاح معجزه و اعجاز به این معنا در قرآن کریم بهکار نرفته؛ اما الفاظ دیگری آمده که بر معجزه حمل شده است؛ مانند: بینه و آیه﴿﴿ وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾﴾[۳۱]، برهان﴿﴿ اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴾﴾[۳۲]، سلطان﴿﴿ قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴾﴾[۳۳]، بصیرت﴿﴿ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴾﴾[۳۴] و شئ مبین﴿﴿قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ ﴾﴾[۳۵][۳۶].
- اما اعجاز قرآن ترکیبی اضافی و بدین معناست که قرآن کریم معجزه پیامبر اسلام(ص) و دلیلی بر راستی رسالت وی از سوی خداوند است[۳۷].
اعجاز قرآن در قرآن
- قرآن خود به صراحت و قاطعیت بیان میکند که هرگز نمیتوانند سورهای همانند آن بیاورند﴿﴿ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴾﴾[۳۸]، ازاینرو اعجاز قرآن پیوندی ناگسستنی با تحدّی دارد، بهگونهای که هرجا سخن از اعجاز باشد باید سخن از تحدّی و هماوردطلبی نیز به میان آید و لازم است تحدّی به همان وجهی باشد که درباره آن ادعای اعجاز شده است، افزون بر این، مقدار قرآنی که به عنوان معجزه مطرح است نیز از آیات تحدّی بهدست میآید[۳۹].
- در آیات تحدّی از کسانی که قرآن کریم را ساخته پیامبر دانسته و میپنداشتند قرآن چیزی جز افسانه پیشینیان نیست و خود آنان نیز قادر بر آفرینش چنین متنی هستند:﴿﴿ لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ ﴾﴾[۴۰] خواسته شده تا سخنی همانند قرآن:﴿﴿ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ ﴾﴾[۴۱] یا ۱۰ سوره همانند آن: ﴿﴿قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ ﴾﴾[۴۲] یا یک سوره همانند آن:﴿﴿ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ ﴾﴾[۴۳] بیاورند، بنابراین، حداقل مقدار اعجاز قرآن در سخنی کامل و جامع از قرآن یا یک سوره از آن است. مفسران در تفسیر "حدیث" و "سوره" در آیات پیشین بر یک نظر نیستند [۴۴]؛ اما مسلّماً نه در قرآن کریم و نه در روایات، درباره یک آیه از قرآن تحدی نشده است، ازاینرو یک آیه از قرآن در صورتی که حدیث و سخنی کامل با پیامی مستقل و روشن نباشد به تنهایی برخوردار از وصف اعجاز نیست؛ اما همین آیه درکنار سایر آیات که سوره را شکل میدهد ـ حتی سورهای کوتاه مانند کوثر ـ معجزه است و به آن تحدّی شدهاست [۴۵][۴۶].
- سورههای قرآن از آغاز مشتمل بر وصف اعجاز و مایه اعجاب سخنوران عرب بوده؛ اما تحدّی قرآن در برابر مشرکان و معجزه خواندن آن پس از آن صورت گرفت که برخی ناباوران، الهی بودن این کتاب آسمانی را به دیده تردید یا انکار نگریستند و آن را ساخته شخص پیامبر معرفی کردند، بر همین اساس به باور برخی دانشمندان اسلامی معجزه از آن جهت برای پیامبر ضرورت دارد که موجب دفع یا رفع شبهه از ذهن مخاطب شده و زمینه هرگونه انکاری را از میان ببرد؛ اما برای عرضه دین حق که با فطرت بشری هماهنگ است نیازی به آن نیست [۴۷][۴۸].
نظریه صرفه
- در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین رأی دیگری ارائه کردند که به نظریه صرفه معروف است. این نظریه برای نخستین بار در قرن سوم توسط ابو اسحاق نظّام، پیشوای معتزلیان و عیسی بن صبیح مزدار ملقب به راهب معتزله مطرح شد. پس از آنها گروهی دیگر از متکلمان اهل سنت و امامیه آن را پذیرفتند [۴۹] قائلین به نظریه صرفه معتقدند که هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسانها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری میکند و نمیگذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود چنان که خداوند فرموده است: کسانی که ناروا راه خودخواهی و استکبار را در پهنای زمین برگزیدند از هرگونه گزند و آسیب رسانی به آیات خویش باز میداریم[۵۰] با این همه در تبیین نظریه صرفه سه تفسیر مختلف ارائه شده است[۵۱][۵۲]:
- ۱. خداوند انگیزه کسانی که در صدد معارضه با قرآن برمیآیند را از بین میبرد و همت انجام این کار را از آنها باز میستاند[۵۳][۵۴].
- ۲. خداوند پس از بعثت پیامبر(ص) مردم را از علومی که برای معارضه با قرآن لازم بود، محروم ساخته است و این امر به دو صورت تحقق یافته است[۵۵]:
- الف) محو ساختن علوم موجود بشری که برای مبارزه با قرآن به کار میآید[۵۶].
- ب) حاصل نشدن علوم لازم برای مبارزه با قرآن در نزد بشر [۵۷][۵۸].
- ۳. خداوند کسانی که انگیزه و دانش لازم را برای معارضه با قرآن دارند به قهر و جبر از این کار باز میدارد [۵۹][۶۰].
نقد نظریه صرفه
- بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است که به چند مورد اشاره میشود[۶۱]:
- نظریه صرفه با آیات تحدّی[۶۲] منافات دارد، زیرا ظهور این آیات آن است که خود قرآن با تمام ویژگی های منحصر به فردش ذاتاً معجزه است[۶۳].
- بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم میآید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان میدهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد[۶۴][۶۵].
اثبات اعجاز قرآن
وجوه اعجاز قرآن کریم
راههای تشخیص اعجاز قرآن
- تشخیص مستقیم که برای یک عربزبان یا فرد متخصص مقدور است.
- تشخیص غیرمستقیم؛ از آنجا که اولاً، انگیزه مقابله با قرآن بسیار بوده و ثانیاً، خداوند آوردن حتی سورهای همانند قرآن را کافی دانسته و ثالثاً، خدای متعال فرمود: همه جهانیان "جن و انس" یاری یکدیگر کنند و رابعاً، کتابی به این عظمت توسط فردی درس نخوانده عرضه شده، تشخیص معجزه بودن آن برای افراد عادی غیر متخصص نیز، یقینی خواهد بود[۶۶].
مؤلفههای معجزه بودن قرآن
- تحدی قرآن: فراخوان مبارز طلبی قرآن، از طریق دوست و دشمن، به گوش همه جهانیان رسیده و کسی به این ندا، پاسخ نگفته است.
- تلاش مخالفان برای هماوردی با قرآن: مخالفان پیامبر اسلام با جدی گرفتن مسئله، درصدد بررسی قرآن و همانند آوری برای آن برآمدند و با به کارگیری تمام توان علمی و اقتصادی خویش به ستیزه در برابر آن پرداختند.
- ناکامی همانند آوران: کتابهای تاریخ و علوم قرآن، تلاش افراد متعددی را گزارش کرده است که درصدد همانند آوری برای قرآن برآمدهاند اما نمونههایی ارائه دادهاند که تنها باعث رسواییشان شده. از سوی دیگر، اگر نمونههای دیگری وجود میداشت، به دلیل اهمیت مسئله و با وجود دشمنان قسمخورده و ... حتماً در دسترس ما قرار میگرفت[۶۷].
- مخالفان قرآن، اهل فصاحت و بلاغت بودند و بیشترین انگیزه را برای همانند آوری داشتند. قرآن آداب و رسوم آنان را نادرست و خرافی قلمداد میکرد و درعینحال در آیات تحدی، هر نکتهای را برای ترغیب آنان استفاده میکرد که اگر در مقابل کوششی صورت نگیرد باید انگیزههایش را جستوجو کرد[۶۸].
- مراد از سوره در آیات تحدی همین سوره اصطلاحی است؟ علامه طباطبائی معتقد است: مراد از کلمه "سوره" بخشی از سخن است که برای هدفی خاص ایراد شده است و "سور" به معنای دیوار است. مقصود از "سوره"، بخشی از آیات بههم پیوسته و دارای نظم خاص است که میتواند شامل حتی یک آیه هم بشود. بنابراین، بخشی از معارف را که با حصاری محدود شده باشد، "سوره" گویند. یکی از شواهد این تلقی از کلمه "سوره"، آیه ۳۴ سوره شریفه طور است که به جای کلمه "سوره" از کلمه "حدیث" استفاده شده که شامل یک آیه کامل هم میشود. در نتیجه، آیات تحدی، علاوه بر سورههای مصطلح، شامل آیات با ویژگیهای مذکور نیز میشود[۶۹].
شرایط و عوامل زمینهساز اختلاف
نخست: ویژگیهای انسان
- انسان دارای تکامل تدریجی است و این تکامل تدریجی، تفاوت محسوسی را در دستاوردهای فکری و علمی انسان به دنبال دارد.
- تأثیرپذیری و خطاپذیری انسان ازجمله عوامل پیدایش اختلاف در آثار اوست. به دلیل همین خطاپذیری، پس از پی بردن به خطا، گفته پیشین خود را نقص میکند.
- از سوی دیگر انسانها ازنظر استعداد متفاوتاند لذا آثارشان در زمینههای مختلف از جهت قوت و ضعف متفاوت است.
- هر فردی، برخی کمالات را دارا میشود و در برخی از آنها به اوج میرسد و این محدودیت هم، موجب تفاوت آثار متعدد یک انسان میشود.
- انسان مانند تمام موجودات عالم، محکوم به تحول و تکامل است و نمیتوان داستانهایی برای همه شئون بشری عرضه کند که با تکامل بشر، متحول نشود.
- خلاصه: تکامل تدریجی، خطا و تأثیرپذیری، تفاوت استعدادها و محدودیت انسان، سبب پیدایش ناهماهنگی در آثار اوست[۷۰].
دوم: ویژگیهای قرآن
- شرایط و مدتزمان نزول قرآن و برخی ویژگیهای آن بهگونهای است که با عوامل اختلاف آفرین در آثار انسانی تطابق دارد. پیامبر در طی ۲۳ سال نزول قرآن، در شرایط و اوضاع و احوال فردی، اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بسیار گوناگونی قرار داشت که زمینه تأثیرپذیری و اختلاف در اندیشههای پیامبر را فراهم میآورد اما هیچ ناهماهنگی در قرآن به چشم نمیخورد و اگر هست تأمل و دقت رنگ میبازد[۷۱].
جستارهای وابسته
- ارضای خواص به قرآن
- ارضای عاطفی به قرآن
- ارضای عقل به قرآن
- ارضای عوام به قرآن
- اعجاز آسانحفظی قرآن
- اعجاز آسانفهمی قرآن
- اعجاز تأثیری قرآن
- اعجاز تصویری قرآن
- اعجاز تناسب آیات
- اعجاز تناسب سوره ها
- اعجاز جامعیت قرآن
- اعجاز جاودانگی قرآن
- اعجاز صوتی قرآن
- اعجاز عدم تحریف قرآن
- اعجاز محتوایی قرآن:
- اعجاز نزولی قرآن
- بلاغت قرآن:
- ترتیب قرآن:
- رفع نیاز بشری به قرآن
- هدایت قرآن
منابع
پانویس
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص ۱۲۴.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ مفردات، ص۵۴۷؛ لسان العرب، ج۹، ص۵۸، «عجز».
- ↑ و شما به ستوه آورندهی خداوند نیستید؛ سوره انعام، آیه:۱۳۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۸۱.
- ↑ پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، درس چهارم.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید
- ↑ المغنی، ص۴۰۷.
- ↑ راغب اصفهانی
- ↑ مقدمة جامع التفاسیر، ص۱۰۲ـ۱۰۳؛ الاتقان، ج۱، ص۲۵۲؛ التمهید، ج۴، ص۱۸.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
- ↑ مقدمه ابنخلدون، ص۹۵؛ التمهید، ج۴، ص۱۹ـ۲۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
- ↑ بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمیتوانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.
- ↑ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۵۰ـ۵۱.
- ↑ و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید ؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
- ↑ یا میگویند که آن (قرآن) را بربافته است (و از خداوند نیست)! بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید و هر که را هم میتوانید به جای خداوند، (به یاوری) فرا خوانید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمیتوانند آورد؛ سوره اسراء، آیه: ۸۸.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱؛ ج۲۱، ص۲۳۸ـ۲۳۹.
- ↑ عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج۲، ص۲۸۶؛ بحارالانوار، ج۱۷، ص۲۱۱.
- ↑ مباحث فی اعجاز القرآن، ص۴۰.
- ↑ التمهید، ج۴، ص۱۳۸ـ۱۹۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
- ↑ اعجازالقرآن، رافعی، ص۲۷؛ الکشاف، ج۱، ص۲.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ المحصل، ص۴۸۹؛ کشفالفوائد، ص۲۷۱؛ المواقف، ص۳۳۹.
- ↑ و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانهای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیر؛ سوره اعراف، آیه:۷۳.
- ↑ دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بیآسیب بیرون آید و (در پرهیز) از بیم، بازویت را به خویش بفشر که این دو (معجزه) ، دو برهان از پروردگار تو برای فرعون و سرکردگان اوست، بیگمان آنان قومی نافرمانند؛ سوره قصص، آیه:۳۲.
- ↑ پیامبرانشان به آنها گفتند: ما جز بشری مانند شما نیستیم امّا خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به او رسالت میبخشد) و ما را نشاید که جز به اذن خداوند برهانی برای شما بیاوریم و مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند؛ سوره ابراهیم، آیه:۱۱.
- ↑ بیگمان بینشهایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم؛ سوره انعام، آیه:۱۰۴.
- ↑ موسی گفت: حتّی اگر چیزی روشنگر برایت آورده باشم؟ ؛ سوره شعراء، آیه:۳۰.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۸
- ↑ و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه:۲۴.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
- ↑ و اگر میخواستیم مانند آن میگفتیم؛ این (آیات) جز افسانههای پیشینیان نیست؛ سوره انفال، آیه:۳۱.
- ↑ گفتاری مانند آن بیاورند؛ سوره طور، آیه:۳۴.
- ↑ بگو اگر راست میگویید ده سورهای بربافته مانند آن بیاورید؛ سوره هود، آیه:۱۳.
- ↑ چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید؛ سوره بقره، آیه:۲۳.
- ↑ مناهل العرفان، ج۲، ص۲۱۴؛ اعجاز القرآن، نصار، ص۹۴ـ۱۰۶؛ قرآنشناسی، ج۱، ص۱۲۹ـ۱۳۰.
- ↑ الاتقان، ج۲، ص۲۶۴ـ۲۶۵.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۵۹
- ↑ التمهید، ج۴، ص۱۶.
- ↑ دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۳، ص: ۵۶۰
- ↑ الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.
- ↑ سوره اعراف، آیه:۱۴۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۳۳۸.
- ↑ الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ شرح المواقف، ص ۲۴۶.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ اعجاز القرآن، ص ۱۴۴، قواعد المرام، ص ۱۳۲و شرح المواقف، ج۸، ص ۲۴۶.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ الذخیره، ص ۳۷۸ و مناهج الیقین ص ۴۲۱.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ سوره هود، آیه:۱۳- ۱۴؛ سوره یونس، آیه:۳۸- ۳۹.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.
- ↑ بهدار، محمد رضا، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص:۵۴.
- ↑ ر.ک.خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۹۴.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص:۱۴۲.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص:۱۴۴.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص:۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص:۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ الهی راد، صفدر، انسانشناسی، ص:۱۵۳.