ابن عساکر
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
آشنایی اجمالی
ابوالقاسم علی بن حسن بن هبهالله دمشقی مشهور به ابن عساکر از بزرگترین و مشهورترین محدثان و مورخان اهل سنت که در ماه محرم سال ۴۹۹ه در دمشق به دنیا آمد و علاوه بر تعلیم و تربیت شاگردان فراوان، تصنیفات و نوشتههای بسیاری از خود بر جای گذاشت که مشهورترین آنها تاریخ دمشق است. بر پایه گزارش فرزندش ابومحمد قاسم، ابن عساکر علوم مقدماتی را نزد پدرش، برادر بزرگترش صائن و ابومحمد اکفانی در دمشق فرا گرفت؛ سپس برای تکمیل دانش خویش راهی بلاد گوناگون گردید و نزد بیش از ۱۳۰۰ استاد مرد و بالغ بر هشتاد، زن حدیث و علوم دیگر را آموخت که پیش از آن از بسیاری از آنان اجازه روایت گرفته بود. در سال ۵۲۰ راهی عراق شد در ۵۲۱ به قصد انجام مناسک حج به مکه رفت و در مکه و مدینه حدیث شنید؛ پس از بازگشت به عراق مدت پنج سال اقامت کرد؛ سپس به شهرهای گوناگونی از کشورهای عراق، ایران، جزیره، شام و حجاز از جمله اصفهان، مرو، هرات، نیشابور، سرخس، کوفه، بغداد و... سفر کرده و سالیانی دراز کوله باری از دانش فراهم آورد. [۱]
از میان استادان فراوان وی میتوان به افرادی همچون ابوالقاسم نسیب، قوام بن زید، سبیع بن قیراط، ابوطاهر حنائی، عبدالکریم بن حمزه و طاهر بن سهل اسفراینی اشاره کرد. [۲]
ابن عساکر علاوه بر آنکه در طول این سالیان به دانش اندوزی اشتغال داشت، به تدریس و تعلیم و تربیت هم همت گماشت و در جاهای گوناگونی از جمله مکه، نیشابور و اصفهان کرسی تدریس داشت. در بغداد نیز در مدرسه نظامیه به تدریس ادبیات، نحو و حدیث مشغول بود. [۳] میان شمار فراوان شاگردان وی نام افرادی چون ابوسعد سمعانی، عبدالقادر رهاوی، یونس بن محمد فارقی و عبدالقادر بغدادی به چشم میخورد. [۴] سبکی وی را در زمره علمای شافعی ذکر کرده و او را به فضل و کمال و علم و تقوا ستوده است. سپس مینویسد: نورالدین محمود زنگی، حکمران شام او را گرامی داشته و مدرسهای به نام «دارالحدیث النوریّه» در دمشق برای او تأسیس کرد و تا آخر عمر در آنجا تدریس میکرد. [۵]
رجالنویسان اهل سنت برآنند ابن عساکر از بزرگترین محدثان روزگار خویش، فردی فهیم، حافظ حدیث، ثقه، متقن، زیرک و به تعبیری کم نظیر یا بینظیر بود. [۶] اهتمام فراوانی به نماز جماعت داشت. ملازم قرآن بود و دائماً به علم و عبادت و دوری از زرق و برق دنیا مشغول بود. [۷] او در شعر هم دستی داشت؛ گرچه سرودههایش قوی نبود. یاقوت حموی ابیاتی از آن را آورده است. [۸] وی سرانجام در ۵۷۱ه در دمشق از دنیا رفت و قطب الدین نیشابوری قاضی دمشق با حضور صلاحالدین ایوبی بر جنازهاش نماز خواند و در کنار آرامگاه پدرش در مقبره باب الصغیر به خاک سپرده شد. [۹]
گفته شده وی بالغ بر ۱۳۴ اثر داشته که عنوان بیش از صد تألیف وی در منابع ذکر شده که عبارتاند از: اتحاف الزائر، الاجتهاد فی اقامة فرض الجهاد، اربعین البلدان، اربعون حدیثا من اربعین شیخا من اربعین مدینه، الاربعون الطوال، اربعین المساوات، اربعین المصافحات، الاحادیث الخماسیات و اخبار ابن ابی الدنیا، الاحادیث المتخیرة فی فضائل العشرة، اخبار ابی عمر و الاوزاعی، الاشراف علی معرفة الاطراف فی الحدیث، امالی فی الحدیث، التاریخ الکبیر لدمشق، تاریخ المزة، التالی لحدیث ملک العالی، تبیان الوهم و التخلیط الواقع فی حدیث الاطیط، تبیین الامتنان بالامر بالختان، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی ابی موسی الاشعری، ثواب الصبر علی المصاب بالولد، جزء حدیث الهبوط، جزء کفر سوسة، الزهادة فی بذل الشهادة، سباعیات فی الحدیث، عوالی شعبه، عوالی الثوری، عوالی مالک فی الحدیث، غرائب مالک، فضل اصحاب الحدیث، فضل الجمرتین، فضل الربوة، فضل عاشوراء، فضل عسقلان، فضل مقام ابراهیم، القول فی جملة الاسانید فی حدیث المؤید، الاعتزاز بالهجرة، السداسیات، المسلسلات، المعجم لمن سمع منه و اجازله، فضل الکرم علی اهل الحرم، فضائل الصدیق، الابدال، العزله، کشف المغطی فی فضل الموطأ، مسند ابی حنیفه، مسند اهل داریا، مسند مکحول، المصاب بالولدان، معجم الصحابه، معجم النسوان، مناقب الشبان، من وافقت کنیته کنیة زوجته، الموافقات علی الائمة الثلات الثقات فی الحدیث، تشریف یوم الجمعه، تقویة المنّة علی انشاء دار السنّة، الاقتداء بالصادق فی حفر الخندق، تکمیل الانصاف و العدل بتعجیل الاسحاف بالعزل، تهذیب الملتمس من عوالی مالک بن انس، رفع التخلیط عن حدیث الاطیط، ذکر البیان من فضل کتابة القرآن، دفع التثریب علی من فسّر معنی التثریب، حلول المحنة بحصول الابنة، الجواهر و اللآلی فی الابدال العوالی، الجواب المبسوط لمن ذکر حدیث الهبوط، مسلسل العیدین، المستفید فی الاحادیث السباعیّه الاسانید، مجموع الرغائب مما وقع من حدیث مالک الغرائب، معجم اسماء القری و الامصار، معجم الشیوخ و النبلاء، معنی قول عثمان ما تعنیت و لا تمنیت، المقالة الفاضحة للرسالة الواضحة، من لا یکون مؤتمنّا لا یکون مؤذّنا،[۱۰] طرق حدیث عبداللّه بن عمر، ترتیب الصحابة فی مسند احمد، ترتیب الصحابه الذی فی مسند ابی یعلی، اخبار ابی محمد سعد بن عبدالعزیز و عوالیه، احادیث صنعاء الشام، احادیث ابی الاشعث الصنعانی، احادیث حنش و المطعم و حفص الصنعانیین، فضل الربوة و النیرب و من حدث بها، حدیث اهل قریة الحمریین و قبیبات، حدیث اهل فذایا و بیت أرانس و بیت قوفا، حدیث اهل قریة البلاط، حدیث سلمة بن علی الحسنی البلاطی، حدیث یسرة بن صفوان و ابنه و ابن ابنه، حدیث سعد بن عبادة، حدیث اهل رندین و جبرین، حدیث اهل بیت سوای، حدیث رومة و مسرابا و القصر، حدیث جماعة من اهل حرستا، حدیث اهل کفر بطنا، حدیث اهل دقانیة و جخراء و عین توما و جدیا و طرمیس، حدیث جماعة من اهل جوبر، حدیث جماعة من اهل بیت لهیا، حدیث یحیی بن حمزة البتلهی و عوالیه، مجموع من حدیث محمد بن یحیی بن حمزة الحضرمی البتلهی، حدیث اهل برزة، حدیث ابی بکر بن محمد بن رزق اللّه المنینی المقرئی، مجموع من احادیث جماعة من اهل بعلبک، کتاب فیه ذکر ما وجدت فی سماع ممّا یلتحق بالجزء الرباعی، فضل الجهاد، فضل مکه، فضل المدینه، فضل البیت المقدس، فضل قریش و اهل البیت و الانصار و الاشعریین و ذمّ الرافضة، کتاب فی الصفات و اسفار، [۱۱] معجم شیوخ البخاری و مسلم و ابیداود و ابیعیسی و ابیعبدالرحمان و ابیعبداللّه، المعجم المشتمل علی ذکر اسماء الائمّة النبل، فضل علیّ(ع)، [۱۲] طرق قبض العلم، اسماء الاماکن التی سمع فیها، الخضاب، روایة قبر سعد، روایة دومامع مسرابا، روایة بیت سوا، روایة جرکا، روایة یعقوبا، الزلازل، [۱۳] اخبار لحفظ القرآن، تجرید السباعیه، الجزء الحادی و الخمسون من الامالی فی الصوم، حدیث اهل حُردان، فضل یوم عرفه، فضیلة ذکر اللّه عزوجل، فضل رجب، مدح التواضع و ذم الکبر، مجلسان من مجالس الحافظ فی مسجد دمشق[۱۴][۱۵]
جستارهای وابسته
- تاریخ مدینة دمشق (کتاب)
- صائن بن حسن بن هبهالله دمشقی (برادر)
- قاسم بن علی بن حسن بن هبهالله دمشقی (فرزند)
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴
پانویس
- ↑ معجم الادباء، ج ۱۳، ص۷۵ ـ ۷۸.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۲۰، ص۵۵۵.
- ↑ معجم الادباء، ج ۱۳، ص۷۵ ـ ۷۸.
- ↑ تذکرة الحفاظ، ج ۴، ص۱۳۲۸ ـ ۱۳۲۹.
- ↑ طبقات الشافعیة الکبری، ج ۷، ص۲۱۶ و ۲۲۳.
- ↑ البدایة و النهایة، ج ۱۲، ص۲۹۴.
- ↑ طبقات الشافعیه (اسنوی)، ج ۲، ص۹۵.
- ↑ معجم الادباء، ج ۱۳، ص۸۶.
- ↑ وفیات الاعیان، ج ۳، ص۳۱۱.
- ↑ هدیة العارفین، ج ۱، ص۷۰۱ ـ ۷۰۲.
- ↑ معجم الادباء، ج ۱۳، ص۷۸ ـ ۸۳.
- ↑ تاریخ الادب العربی (بروکلمان)، ج ۶، ص۷۳.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ج ۲۰، ص۵۶۱ ـ ۵۶۲.
- ↑ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۴، ص۲۹۴.
- ↑ جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۴، ص۲۲۴ - ۲۲۶.