شأن نزول آیه سقایة الحاج
مقدمه
آیه شریفه خبر از حادثهای میدهد که در عصر نبوی رخ داده است و صرفاً بیان یک قانون کلی نیست، بلکه حقیقتاً چنین مقایسهای انجام شده است. بنابراین آیه شریفه دارای مورد نزولی خاص است. البته در کتب تفسیری برای این آیه شأن نزولهای متعددی ذکر شده است.
عباس (عموی رسول خدا)(ص)، و شیبه، که از فرزندان عبدالمطلب است، در مسجدالحرام با هم گفتوگو و مفآخرت میکردند. عباس خطاب به شیبه گفت: خداوند متعال افتخاری نصیب من کرده که نصیب هیچ کس ننموده و آن ﴿سِقَايَةَ الْحَاجِّ﴾ است.
شیبه نیز در پاسخ گفت: خداوند افتخار ﴿عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ و نگهداری آن را نصیب من کرده است و افتخاری بالاتر از کلیدداری کعبه وجود ندارد؛ بنابراین افتخاری که نصب من شده بالاتر از افتخار توست.
علی (ع) که از کنار آنها عبور میکرد سخان آنان را شنید. نزد ایشان رفت و فرمود: خداوند افتخاری به من عنایت کرده که از همه افتخارات بالاتر بوده و نصیب هیچ کس نشده است. گفتند: آن چیست؟ فرمود: من قبل از شما ایمان آوردم و برای رضای خداوند قبل از همه هجرت نمودم و در راه خدا با مال و جانم جهاد نمودم و شما و امثال شما به برکت جهاد من و امثال من مسلمان شدید و اسلام را پذیرفتید.
عباس (عموی پیامبر)(ص)، با شنیدن این سخن خشمگین و ناراحت شد و به خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید و ماجرا را برای آن حضرت بیان نمود و از علی (ع) شکایت کرد که وی مقام و موقعیت مرا زیر سؤال برده است. پیامبر (ص) شخصی را به دنبال علی (ع) فرستاد. وقتی علی (ع) به خدمت رسول خدا (ص) رسید، حضرت از او توضیح خواست و فرمود: چه گفتهای که عمویت عباس را عصبانی کردهای؟ علی (ع) عرض کرد: سخن حقی گفتهام، میخواهد راضی باشد یا غضبناک شود.
در این هنگام آیه ﴿سِقَايَةَ الْحَاجِّ﴾ در مقام فضیلت علی (ع) نازل شد [و خداوند سخن علی (ع) را تأیید کرد]. عباس نیز چون این آیه را استماع کرد سه بار گفت: راضی شدم و فهمیدم علی بن ابیطالب (ع) را برتری و فضیلتی بسیار است[۱].[۲]
ادله و مدارک شأن نزول
این شأن نزول با تفاوتهایی مختصر در اغلب منابع تفسیری، تاریخی و حدیثی فریقین، به خصوص در منابع معروف اهل سنت، آمده است و گروه زیادی از مفسران و محدثان این حدیث را، به صورت مفصل و یا کوتاه و مختصر، در کتب خود آوردهاند[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۰.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۱۹.
- ↑ واحدی، اسباب النزول، ج۱، ص۲۰۱؛ سیوطی، اسباب النزول، ص۲۰۹؛ تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ج۲، ص۳۴۳؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۰۷-۱۰۸؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۴، ص۱۳۴؛ تفسیر النسفی (مدارک التنزیل و حقائق التأویل) ج۱، ص۶۷۰؛ مناقب الامام علی بن ابیطالب، ص۲۶۶، حدیث ۳۶۸-۳۶۷؛ تاریخ مدینة الدمشق، ج۴۲، ص۳۵۷-۳۵۸؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۱۱، ص۳۸۰-۳۸۱؛ تفسیر البغوی (معالم التنزیل)، ج۴، ص۲۳؛ مناقب علی بن ابیطالب، ص۲۵۶؛ نور الابصار، ص۱۱۸؛ فتح القدیر، ج۲، ص۳۴۶؛ ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۲۷۷؛ فرائد السمطین، ج۱، ص۲۰۳-۲۰۴؛ نظم درر السمطین، ص۸۸ و ۸۹؛ الکشف و البیان (تفسیر الثعلبی) ج۵، ص۲۰؛ کفایة الطالب، ص۲۳۸؛ الفصول المهمه فی معرفة احوال الائمه، ص۱۱۸؛ تفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۶، ص۱۲؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۸۸؛ المصنف فی الاحادیث و الآثار، ج۷، ص۵۰۴، حدیث ۶۱؛ النور المشتعل، ص۹۸-۱۰۱؛ کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج۱، ص۳۱۸؛ ما نزل من القرآن فی اهل البیت (ع)ص ۵۹؛ برای اطلاع بیشتر از سایر منابع و نیز طرق حدیث ر. ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۱۲۲ و ص۱۹۴. ملحقات احقاق الحق، ج۲۰، ص۲۹-۳۲.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۴۲۰.