صراط مستقیم
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صراط مستقیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژه شناسی لغوی
- "صراط" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم" اسم فاعل استقامت، به معنای راست و درست و پایداری است که هیچ گونه کژی در آن نباشد. استفامت طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کردهاند[۱] بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمیگیرد و دارای روندگان بسیاری است.[۲]
چیستی صراط مستقیم
- صراط مستقیم در آموزههای قرآنی اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است، بار مفهومی خاصی را با خود به دوش دارد و به عبارتی همه آیات قرآنی تبیینگر مفهومی است که قرآن از صراط مستقیم اراده کرده است؛ زیرا خداوند پس از فرمان هبوط به حضرت آدم (ع) (ع) و حوا به آنان گوشزد میکند به سبب ترک اولی ایشان و خوردن از میوه درخت ممنوع میبایست از آن بیرون روند و در زمین تا زمانی خاص مستقر گردند تا این که از سوی خداوند برای ایشان دستور هدایتی فروآید و آنان را با آموزههای دستوری و راهنمایی خاص خود در مسیر قرار دهد و دوباره خود را در مسیر و راه انسانیت قرار دهند که راه خلافت الهی و ولایت بر همه هستی است ازاین روست که همه کتب آسمانی و آیات وحیانی در حکم بیان راهی است که آنان را از جایگاه هبوطی برانگیزاند و راه را از چاه بنمایاند. بنابراین آنچه در آیات کتاب مقدس قرآن و آموزههای وحیانی آن آمده، همانند دیگر کتب آسمانی تبیین کننده و تشریح گر راه مستقیمی است که انسان میبایست آن را طی نماید. از این روست که میتوان گفت اکثر آیات قرآنی تفسیر و تشریح و تبیین کننده اصطلاح قرآنی صراط مستقیم است. باتوجه به این نکته، اگر در تفاسیر روایی در بیان و یا از باب ذکر مصداق و تطبیق و تاویل سخن از این به میان میآید که نحن الصراط المستقیم و یا الصراط هو صراط الولایه و مانند آن در حقیقت بیانگر نمادهای عینی از این واقعیت و حقیقت است که همه قرآن و یا همه اسوههای قرآنی چون پیامبراکرم(ص) و معصومان دیگر (ع) تفسیر صراط مستقیم میباشند. [۳]
صراط، سبیل و طریق
- در قرآن کریم از سه واژۀ صراط، سبیل و طریق استفاده شده است که به نوعی با همدیگر مترادف، اما در واقع تفاوت هایی دارند، مانند:
- یکی از تفاوتهای صراط با طریق و سبیل، در مفرد بودن و یکتایی در معنای صراط است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته میشوند و به راههای مختلف و بسیار اطلاق میشود. [۴]
- تفاوت دیگر در مادی بودن سبیل و معنوی بودن صراط است و نیز گفته شده سبیل برای خیر و شر هر دو به کار رفته، در حالی که صراط فقط برای امور خیر استعمال شده است (البته در قرآن کریم برای جحیم نیز واژۀ صراط استفاده شده است: ﴿﴿مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴾﴾[۵].) تفاوت دیگر اینکه سبیل، متعدد و صراط، واحد است [۶][۷]
- بر خلاف "سبیل" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در قرآن کریم (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به معنای راه و گاهی هم مترادف با "صراط" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که میفرماید: ﴿﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۸]
راه شناخت صراط مستقیم
- برای شناخت راه راست و صراط مستقیم از دو روش میتوان بهره گرفت: نخست این که از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شدهاند استفاده کرد و یا این که از ویژگیهایی که خداوند در قرآن برای آن بیان داشته است سود جست. قرآن از هر دو روش نظری و عینی برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگیهای نظری آن بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصههای راه یافته گان پرداخته میشود.
شناخت نظری
- از مهمترین ویژگیهای راه راست آن است که خداوند خود، آن را راهی بر میشمارد که میبایست انسان در آن مسیر قرار گیرد و به دعوت خداوند لبیک گوید. خداوند در آیه ۱۵۳ سوره انعام و نیز ۷۳ سوره مؤمنون مردمان را دعوت کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر قرآن این راهی است که میتواند انسان مستقر در زمین را به جایگاه واقعی و اصلی او به عنوان خلافت الهی بازگرداند و از نعمتهای خاص خداوند برخوردار نماید.[۹] کسانی که در این راه قرار میگیرند نه تنها از ضلالت و گمراهی و اغوای ابلیس و شیاطین در امان میمانند[۱۰]بلکه به عنوان اسوهها و الگوهای الهی مطرح و معرفی میشوند. [۱۱] خداوند در آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره مریم کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت میکنند انسانهای سعادتمند و خوشبختی معرفی میکند که به آرامش و آسایش واقعی رسیدهاند.[۱۲]
- از ویژگیهای انحصاری صراط مستقیم که در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره شورا بدان اشاره شده این است که این راه، آدمی را به الله که هدف نهایی است میرساند و از هرگونه دوری باز میدارد. در حقیقت راهی است که میتوان آن را راه صددرصد درست و راست ارزیابی کرد که هر کس در آن قرار گیرد به الله میرساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با فطرت بشری است و انسانها به طور طبیعی و فطری همان راه را انتخاب میکنند مگر آن که طبیعت و فطرت آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسهها و القائات شیطانی و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه خداوند است که در آن هیچ گونه کژی و انحرافی یافت نمیشود و آدمی را به سوی بدیها و زشتیها و نابهنجاریها نمیخواند.[۱۳]
- کسانی که در راه راست قرار میگیرند دارای همه خصوصیات بلند اخلاقی و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول عقلانی و عقلایی و شرعی است و از نابهنجاریها و زشتیها و پلیدیها پرهیز میکنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای اخلاق و قانون هستند.[۱۴]
شناخت از روی مصادیق
- قرآن کریم دارای دو مرتبه است؛ مرتبه اول حقیقت آن است و مرتبه دوم ظاهر آیات. ظاهر قرآن همان است که قرائت میشود و معنای ظاهری و سطحی آن درک میشود. اما حقیقت قرآن تنها و تنها برای کسی که تقوا داشته باشد، آشکار است و هرکس علم و تقوایش بیشتر باشد، به مراتب والاتری از حقیقت قرآن دست مییازد. چنانکه مرتبه درک حقیقت قرآن تنها از آن اولیاء و پیامبران و راهیافتگان به مقام وحی است. از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «نحن الراسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله»؛ ما هستیم که راسخین در علم میباشیم و ما هستیم که تأویل قرآن را میدانیم.
- ائمه اطهار(ع) علم به حقایق قرآن دارند و روایات بسیاری وارد شده که قرآن درباره آنها و دشمنانشان و فرائض و سنن نازل شده است، اصبغ بن نباته نقل میکند که شنیدم امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «نزل القرآن أثلاثا: ثلث فینا و فی عدونا و ثلث سنن و امثال و ثلث فرائض و احکام» قرآن بر سه بخش نازل شده است یک بخش از آن درباره ما و درباره دشمن ماست، و یک بخش دیگر در سنّت و مثالهاست، و بخش سوم در واجبات و احکام است.
- منظور امام در این روایت، تأویلات قرآن در خصوص ایشان و اهل بیت (ع) و دشمنان آن حضرت و اهل بیت که در حقیقت دشمنان خداوند و رسول (ص) اویند، میباشد. و این معانی حتما به طریق تأویل و پی بردن به حقایق قرآن به دست میآید. و غالبا این تأویلات از سوی خود اهل بیت وارد شده است.
- یکی از این مباحث که تأویلات آن از سوی اهل بیت (ع) در قالب روایات مختلفی وارد شده، بحث "صراط مستقیم" در قرآن است که به طریق تأویل، حقیقت آن توسط پیامبر و ائمه اطهار به کرات بیان شده است. از جمله از پیامبر اکرم (ص) نقل است که در روز عید غدیر فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»[۱۵]. ای مردم، من صراط الله المستقیم هستم که شما به پیروی از آن امر شدهاید و پس از من، علی صراط مستقیم و سپس ذریه او، امامانی که به حق هدایت میکنند. همچنین از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: «الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علی»[۱۶]. و از امام زینالعابدین نیز روایت شده که فرمود: «نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم»
- اما علت این تأویل چیست؟ خدای سبحان در سورۀ انعام، صراط مستقیم را دین قیمی میداند که خود ایستاده و پیروانش را به ایستادگی فرامیخواند: ﴿﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾﴾[۱۷]. و چون برجستهترین روش را ابراهیم خلیل نشان داده، قرآن کریم دین را به روش او نسبت میدهد و چون صراط مستقیم دین الهی است، و پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بیانکننده دین و قرآن ممثل و ناطق هستند، از این رو، صراط مستقیم بر پیامبر اکرم (ص) و امام تطبیق شده است[۱۸]. و همانطور که گفته شد، صراط مستقیم بزرگراه آشکار و نزدیکترین راه به سوی خداوند است و اگر بر امام تطبیق شده، برای آن است که هرکس به دنبال این قرآن ناطق و ممثل حرکت کند، با سلامتی به مقصدش میرسد[۱۹]
معانی صراط مستقیم در تفاسیر قرآن کریم
- در تفاسیر قرآن کریم معانی بسیاری برای واژه صراط و صراط مستقیم ذکر شده است که همه آنها در سه عنوان زیر دسته بندی میشود:
۱)خدا و کتاب خدا: در برخی از تفاسیر به توحید، خداوند و طاعت او صراط مستقیم اطلاق شده است، مانند: ﴿﴿وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾﴾[۲۰]؛
۲)راه حق و دین الهی: از دین نیز به صراط مستقیم یاد شده است: ﴿﴿يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۲۱]
۳)نبوت و امامت: در بعضی از تفاسیر نیز به پیامبر اکرم (ص)، ائمه (ع) به طور عموم و امیرالمؤمنین علی (ع) به طور خاص اشاره شده است که اغلب این تفاسیر شیعی هستند؛ به عنوان مثال در مجمع البیان فی التفسیر القرآن ذیل آیه ۵ سوره مبارکه فاتحة الکتاب، پیامبر (ص) و ائمه (ع) جانشین او، صراط مستقیم یاد شده است: "اله النبی (ص) و الأئمه القائمون مقامه[۲۲]
صراط اخروی، تجسم صراط دنیوی
- در روایات متعددی از صراط به عنوان پل و یا گذرگاهی که همگان باید از آن عبور کنند و بر روی جهنم کشیده شده است، یاد میشود. اما حقیقت صراط چیست؟
- صراط در دنیا به صورت دین که مجموعهای از اعتقاد، اخلاق، و عمل است، و یا به صورت معصومین (ع) که دین مجسماند، ظهور میکند. اما در آخرت، صراط متناسب با حقایق آن نشئه به صورت پل و یا گذرگاهی ظهور میکند که یک سمت آن موقف قیامت و پایانش بهشت رحمت است.
- لذا صراط اخروی تجسم و تبلور صراط دنیوی است. صراط مستقیم در دنیا که پرهیزگاران و مؤمنان آن را برگزیدهاند، تجسم و تجلی اخروی آن این است که آنان را به بهشت میرساند و از طرفی راههای باطل و سبل انحرافی که ستمکاران در این دنیا پیمودهاند، در سرای دیگر تجسم و تبلور اخروی یافته، آنان را داخل دوزخ مینماید.[۲۳]
- در روایات آمده است، راه مردم به بهشت در روز قیامت بسان پلی است که همگان از آن عبور میکنند و نیز در روایات وارد شده است که صراط باریکتر از مو و تیزتر از شمشیر است که کافران بر آن لغزیده و در دوزخ فرو میافتند.[۲۴]
- قرآن کریم صریحا در این خصوص سخنی به میان نیاورده است، لیکن مفسران آیه: ﴿﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا*ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا﴾﴾[۲۵] را ناظر به مسأله صراط و عبور همگان از این گذرگاه میدانند.
- بنابراین مقصود از آیه فوق این است که همگان از جمله بهشتیان و دوزخیان بر جهنم اشراف پیدا میکنند و بدان نزدیک میشوند. آنگاه نیکوکاران و مؤمنان از آن نجات مییابند و به بهشت میروند، لیکن دوزخیان از این گذرگاه سقوط میکنند، و دوزخ، بدکاران را در خود فرو خواهد برد.
- در نتیجه: صراط در روز قیامت ظهوری است از همین راهی که انسان در دنیا دارد. چون حقیقت دنیا جهنم است و هرکس قدم به این دنیا نهاده در جهنم آمده است ﴿﴿وَإِن مِّنكُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا كَانَ عَلَى رَبِّكَ حَتْمًا مَّقْضِيًّا﴾﴾[۲۶] سعدان بن مسلم گوید: از امام صادق(ع) از صراط سؤال کردم، فرمود: آن باریکتراز مو و تیزتر از شمشیر است. برخی از آن مثل برق عبور میکنند، برخی مانند دویدن اسب، برخی هم مانند راه رفتن اشخاص عادی. افرادی هم چهار دست و پا از آن میگذرند و افرادی آویزان آویزان از آن، که قسمتی از بدن آنها در آتش قرار گرفته و میسوزد و قسمت دیگر بدنشان هم بیرون از آتش قرار گرفته،از صراط عبور میکنند.[۲۷]
- از روایات فوق نتیجه میگیریم: پیروی از صراط مستقیم در این دنیا، پذیرش ولایت و دوستی اهل بیت (ع)، شناخت آنان و اقتدا نمودن به هدایت آنان و... برگه رهایی از دوزخ وآمرزش برخی از گناهان است. و درجات پذیرش ولایت اهل بیت (ع) و دوستی و محبت و شناخت آنان و نیز درجه هدایتپذیری آدمیان در چگونگی گذر آنان از صراط و ثبات قدم آنان در عبور از صراط آسانتر و ثباتقدم بیشتر و لغزش کمتر خواهد بود. و بیشک رویگردانی از صراط مستقیم و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و عدم شناخت آنان، سبب لغزش گامها بر روی صراط و آویزان شدن بر آن و سرانجام سقوط در آن خواهد شد.[۲۸]
راه دست یابی به صراط مستقیم
- پرسش این است که چگونه میتوان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ برخی از کارها و امور در شناخت راه مستقیم یاریگر انسان می باشد، از جمله این که راهی راه راست است که براساس فطرت و طبیعت سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف حکم عقل و سیره عقلا و خردمندان و با اصول اخلاقی در تضاد باشد و در موارد مشکوک برخلاف راه شریعت دانسته شده است میبایست پرهیز کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. به این معنا هدایت یافتگان کسانی هستند که به آنان نعمتهایی خاص چون عقل و حکمت و رشد داده شده است و حق را از باطل و کارهای درست را از نادرست میشناسند و بر صداقت و راستی هستند و اعمال صالح انجام میدهند به گونهای که این کارها جزو سیره و منش آنان شده است. به نعمتهایی که به آنان داده شده است شکر میگزارند و آن را به درستی و در جای خود مصرف میکنند و شاکر واقعی نعمت میباشند. بنابراین هرگز از ولایت و اطاعت خدا و رسول و معصوم که خلیفه الهی است بیرون نمیروند و نعمت را کفران نمیکنند و مورد غضب الهی قرار نمیگیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر حکم الهی مقدم نمیدارند که گمراه و ضال شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از خداوند میخواهند تا اراده آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند.[۲۹] اهل اطاعت[۳۰] اعتصام به خدا[۳۱] امداد از خدا[۳۲] در مسیر راهنمایی پیامبران[۳۳] انجام تکالیف الهی[۳۴] حق گرایی[۳۵] شکرگزاری[۳۶] قرآن[۳۷] هجرت[۳۸] و دیگر امور نیک و پسندیده هستند. این همان راهی است که انسان میتواند با قرار گرفتن در آن خود را به خدا برساند و اهل تقرب و کمال مطلق و نوعی ولایت و خلافت گردد.[۳۹]
مصادیق صراط مستقیم
صراط مستقيم و نعمت الهى
صراط مستقيم و شيطان
صراط مستقيم و هدايت
عوامل و اسباب هدايت به صراط مستقيم
نخست: ایمان به خداوند
دوم: ایمان به معاد
سوم: اطاعت از خداوند و رسول و اولی الامر
چهارم: اعتصام و تمسك جستن به حق
پنجم: كسب خشنودى خداوند
ششم: توجه به آيات خداوند
هفتم: عبادت خداوند
هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت
نهم: شاکر بودن در برابر نعمات خداوند
رابطۀ صراط مستقیم و غضب الهی
منابع
جستارهای وابسته
منبعشناسی صراط مستقیم
پانویس
- ↑ مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۱.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.
- ↑ و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.
- ↑ ر.ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگیها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.
- ↑ قاسمی پرشکوه، سعید و خوانینزاده، محمد حسین؛ صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی صفحه ۲۸ و ۲۹.
- ↑ گفتند: ای قوم ما؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانههای کتابهای پیش از آن، که به سوی حق و راه راست هدایت میکند؛ أحقاف /۳۰.
- ↑ حمد آیه ۶
- ↑ حجر آیات ۳۹ و ۴۱
- ↑ حمد آیات ۵ تا ۷ و نیز انعام آیات ۸۷ و ۸۹
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن،ج ۲،ص ۲۳۵.
- ↑ معانی الأخبار ۳۲.
- ↑ انعام ۱۶۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.
- ↑ صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت صفحه ۵۴.
- ↑ یس/۶۱.
- ↑ بقره ۱۴۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم. تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.
- ↑ منشور جاوید ۳۴۸/۹.
- ↑ شرح عقاید صدوق ۴۹.
- ↑ و هیچکس از شما نیست، مگر اینکه در آن وارد میگردد. این امر همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است، مریم ۷۱ و ۷۲.
- ↑ و هیچکس از شما نیست، مگر اینکه در آن وارد میگردد. مریم ۷۱.
- ↑ تفسیر قمی،۱۰۵/۱ و ۱۰۶.
- ↑ ر.ک:منشور جاوید ۳۴۹/۹.
- ↑ تکویر آیه ۲۷و۲۸
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ آل عمران آیه ۱۰۱
- ↑ حمد آیه 5و ۶
- ↑ بقره آیه ۲۱۳
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ نحل آیه ۱۲۰ و ۱۲۱
- ↑ نحل آیه ۱۲۱
- ↑ مائده آیه ۱۵ و ۱۶
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۴.