عطاء بن سائب ثقفی کوفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

«ابو محمد»[۱] عطاء بن سائب ثقفی کوفی[۲] یکی از مفسران تابعی است و شاهد تابعی بودن وی این است که به گفتۀ ذهبی، عطاء بن سائب بن زید ثقفی - ابو زید کوفی - یکی از دانشمندان تابعی است. از عبدالله بن ابی اوفی، انس و غیر آنها روایت کرده است [۳] و دلیل مفسر بودن وی، آرا و روایات تفسیری فراوانی می‌باشد که در تفاسیر از او نقل شده است[۴]. بیشتر مطالب تفسیری نقل شده از وی، از سعید بن جبیر یا از ابن عباس به واسطۀ سعید بن جبیر است[۵].[۶]

وثاقت

رجال‌شناسان شیعه در توثیق و تضعیف وی سخنی ندارند. آیت‌الله خویی نیز فرموده است: عطاء توثیق نشده است[۷]. اما رجال‌شناسان اهل تسنن برخی او را توثیق کرده‌اند و برخی بین حدیث قدیم و حدیث آخر عمر وی تفصیل داده‌اند؛ حدیث قدیم وی را معتبر و حدیث آخر عمر وی را بی‌اعتبار دانسته‌اند. از حماد بن زید نقل شده که ما به نزد ایوب آمدیم ایوب گفت: نزد عطاء بن سائب بروید، او از کوفه آمده و ثقه است.

از احمد بن حنبل نقل شده که دربارۀ وی گفته است: ثقه است؛ ثقه است؛ مرد شایسته‌ای است. در سخن دیگری که از احمد نقل شده، گفته است: کسی که در قدیم از او چیزی شنیده باشد، صحیح است و کسی که به تازگی از او شنیده باشد، اعتبار ندارد. از نسائی نقل شده که گفته است: در حدیث قدیمش ثقه می‌باشد، وی تغییر کرده است[۸]. در علل احمد آمده است: دربارۀ عطاء بن سائب از یحیی سؤال کردم، گفت: اختلاط‍ کرده (به‌هم آمیخته است) کسی که قبل از اختلاط‍ از او شنیده باشند، نیکو است و کسی که بعد از اختلاط‍ شنیده باشد، اعتبار ندارد[۹].[۱۰]

مذهب

آیت‌الله خویی فرموده است: عطا از امام علی بن الحسین (ع) روایت کرده است که فرمود: «إِذَا كُنْتُمْ فِي أَئِمَّةِ جَوْرٍ فَاقْضُوا فِي أَحْكَامِهِمْ وَ لَا تَشْهَرُوا أَنْفُسَكُمْ فَتُقْتَلُوا وَ إِنْ تَعَامَلْتُمْ بِأَحْكَامِنَا كَانَ خَيْراً لَكُمْ»؛ این روایت دلالت می‌کند عطاء بن سائب شیعه بوده است و از اینکه دانشمندان اهل تسنن گفته‌اند وی در حدیث قدیمش ثقه است، ولی اختلاط‍ و تغییر کرده است، معلوم می‌شود وی در سابق از اهل تسنن بوده، ولی مستبصر (و شیعه) شده است[۱۱]. این استدلال ضعیف و غیر قابل اعتماد است؛ زیرا روایتی را که نقل کرده، سندش ضعیف است؛ زیرا - همان‌گونه که خود ایشان فرموده‌اند - طریق صدوق به عطاء بن سائب به واسطۀ حسین بن احمد ضعیف است [۱۲] و در نتیجه، محرز نیست که عطا چنین روایتی را از امام علی بن الحسین (ع) روایت کرده باشد. اختلاط‍ و تغییری که دانشمندان اهل تسنن درباره وی ذکر کرده‌اند نیز معلوم نیست که منظور تغییر از مذهب تسنن به مذهب تشیّع باشد، شاید منظور تغییر حافظه و ابتلا به سوء حافظه باشد؛ همان‌گونه که برخی از آنان به آن تصریح کرده‌اند. ذهبی از ابو حاتم نقل کرده که دربارۀ وی گفته است: در قدیم، قبل از آنکه اختلاط‍ کند، جایگاه او صدق و راستی بوده است؛ سپس حفظ‍ او تغییر کرده و در حدیث وی به‌هم آمیختن‌های فراوانی است[۱۳]؛ بنابراین، شیعه بودن وی محرز نیست؛ هم‌چنان‌که وثاقت وی نیز نامعلوم است؛ اما به روایات قدیم وی در مقابل اهل تسنن می‌توان استدلال کرد.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. کنیه‌اش را ابو زید، ابو السائب و ابو زید نیز گفته‌اند (ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۳).
  2. ابن عماد و برخی دیگر سال وفات او را ۱۳۶ ه‍‌. ق گفته‌اند (ر. ک: ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۵)، ولی تاریخ وفات او را ۱۳۷، ۱۳۳ و ۱۳۴ نیز گفته‌اند (ر. ک: ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۴ و ۱۸۵).
  3. ذهبی، میزان الاعتدال، ج۳، ص۷۰. ابن عماد نیز گفته است: قال فی المغنی عطاء ابن السائب تابعی مشهور... (ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۱۹۴ و ۱۹۵) روایت وی از انس را که یکی از صحابه است، ابن حجر نیز خبر داده است (ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۳).
  4. برنامه رایانه‌ای معجم فقهی موارد ذکر عطاء بن السائب در تفاسیر شیعه و سنّی را ۴۰۰ مورد در ۸۶ جلد گزارش می‌دهد.
  5. ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۱، ص۹۳، ح۱۵۸ و ۱۵۹ (تفسیر ﴿الْعَالَمِينَ سوره حمد، آیه ۲)، ص۱۱۹، ح۲۳۹ (تفسیر «الم» سوره بقره، آیه ۱)، ص۴۷۴، ح۱۵۹۵ و ص۳۸۳، ح۳۹۹ و ص۳۸۴، ح۴۰۰ و ۴۰۱ و ج۲، ص۱۶۲، ح۷۸۹ و ص۲۸۷، ح۹۲۱.
  6. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۹.
  7. خویی، معجم الرجال الحدیث، ج۱۱، ص۱۴۴.
  8. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۸۳ و ۱۸۴.
  9. ابن حنبل، العلل و معرفة الرجال، ج۳، ص۲۹.
  10. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰۹-۲۱۰.
  11. خویی، معجم الرجال الحدیث، ج۱۱، ص۱۴۴ و ۱۴۵.
  12. خویی، معجم الرجال الحدیث، ج۱۱، ص۱۴۴.
  13. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۱۱۲ و ۱۱۳.
  14. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۱۰.