عطاء بن سائب ثقفی کوفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تاریخ ولادت عطاء بن سائب معلوم نیست اما از برخی روایات استفاده می‌‌شود که وی امام علی بن ابی طالب (ع) را درک کرده است. او می‌‌گوید: «علی (ع) دست بر سرم کشید و برایم دعا کرد»[۱].

از این روایت معلوم می‌‌شود که عطاء از معمّرین بوده و حدود صد سال زیسته و صحابه را درک کرده و مانند پدرش، از تابعین به شمار می‌‌رود.

مؤلّف تهذیب الکمال، و ابن حجر و برخی دیگر نام جدّ وی را (مالک) دانسته‌اند و شماری از او با نام‌های (زید) و (یزید) یاد کرده‌اند، در این میان، منابع روایی شیعه و ابن سعد در طبقات تنها به ذکر نام پدر او بسنده کرده‌اند.

به هر حال او از موالی و هم پیمانان قبیله ثقیف به شمار می‌‌رود و اصالتاً عرب نیست.

شرح حال او در جوامع رجالی شیعه مجهول است و در کتب اهل سنت نیز جز به منزلت روایی وی، توجّهی نشده است. آن چه از زندگی وی می‌‌دانیم این است که او یکی از پارسایان و بزرگان تابعی بود که هر شب قرآن را از آغاز تا پایان می‌‌خواند و از قاریانی بود که نزد ابو عبدالرحمن سلمی قرائت قرآن را فرا گرفت و در نبرد (دیر الجماجم) به سال ۸۲ﻫ.ق همراه دیگر قاریان، به سرکردگی عبدالرحمن بن محمد بن اشعث (... پس از ۹۰ ﻫ.ق) با سپاه حجّاج نبرد کرد[۲].

ابو بکر بن عیاش در باره تهجّد وخشیت او گفته است: (در هر برخوردی که با عطاء بن سائب داشتم، اثر گریه را بر گونه او مشاهده می‌‌کردم[۳].

او از طبقه پنجم راویان، از بزرگان تابعی و از مردم کوفه است. ظاهراً علمای اهل سنّت در وثاقت و صداقت وی تردیدی ندارند جز ابن عُلَیَّه که او را از لیث هم ضعیف‌تر می‌‌داند.

آنان که وی را توثیق کرده‌اند، برخی به اطلاق آن اکتفا کرده و شمار زیادی به نسیان و فراموشی او در آخر عمرش اشاره کرده‌اند. از این رو جز اندکی از روایات وی را که آن هم از طریق شعبه، سفیان ثوری، زهیر، زائدة، حماد بن زید و ایّوب نقل شده باشد، معتبر ندانسته‌اند. دارقطنی گفته است: او دوبار به بصره رفته است. آنان که در سفر اول از وی حدیث شنیده‌اند روایت شان صحیح است. ذهبی تصریح می‌‌کند: او از عالمان بزرگ است، اما در اواخر عمرش اندکی دچار فراموشی شد.

او در منابع رجالی شیعه - جز نزد مشیخه صدوق که وی را از راویان معتبر خود می‌‌داند - مجهول و ناشناخته است، لیکن روایاتی با واسطه وی از امام علی بن حسین و امام محمد بن علی در کتاب‌هایی چون: من لا یحضره الفقیه، تهذیب الاحکام و امالی شیخ طوسی و منابع دیگرآمده است[۴].

برخی با استناد به روایات وی درباره دوازده امام وتقیّه، به تشیّع و حسن حال وی بسنده و برخی چون محدّث نوری با استناد به روایات ابان بن عثمان (از اصحاب اجماع) و ابن ابی عمیر از وی، به او اعتماد کرده‌اند[۵].

روایات او در منابع حدیثی اهل سنّت - جز در صحیح مسلم - آمده است.

او در منابع شیعی از امام علی بن حسین و محمد بن علی و کسانی چون: پدرش سائب، ابراهیم نخعی، انس بن مالک، حسن بصری، سالم براد، طاووس بن کیسان،سعید بن جبیر، عکرمه مولای ابن عباس و ابو عبدالرحمن سُلَمی روایت کرده است. محمد بن زیاد بن ابی عمیر، ابان بن احمر، حریز، ابراهیم بن طهمان، ابو وکیع جراح بن ملیح، حماد بن زید، سفیان ثوری، شعبه، حماد بن سلمه، اعمش و عبدالملک بن جریج از او روایت کرده‌اند[۶].

ذهبی به اسناد خود از وی روایت می‌‌کند که پیامبر(ص) فرمود: در صفوف نماز، فاصله‌ها را پر کنید که شیطان در جاهای خالی می‌‌ایستد. و نیز فرمود: طواف در خانه (خدا) نماز است[۷].

صدوق به اسناد خود از او چنین روایت می‌‌کند: امام علی بن حسین فرمود: هرگاه در زمان پیشوایان ستم کار بودید، با احکامِ آنان همراهی کنید و (اندیشه و مذهب) خود را آشکار نسازید که کشته می‌‌شوید. و اگر به احکام ما رفتار کردید برای شما بهتر است.[۸]

او سرانجام نابینا شد و پس از عمری طولانی در سال ۱۳۶ ﻫ.ق در کوفه درگذشت[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. غایة النهایة فی طبقات القراء ۱/ ۵۱۳ و میزان الاعتدال ۳/ ۷۰.
  2. تاریخ خلیفه ۲۲۱.
  3. تهذیب الکمال ۲۰/ ۹۳.
  4. نک: معجم رجال الحدیث ۱۱/ ۱۴۴؛ کتاب الخصال ۲۸؛ کتاب الامالی مفید ۲۹۴و کتاب التوحید ۲۱ و۲۶.
  5. مستدرک الوسایل ۳/ ۶۳۲؛ معجم رجال الحدیث ۱۱/ ۱۴۴ و مستدرکات علم الرجال ۵/ ۲۳۹.
  6. نک: رجال صحیح بخاری ۳/ ۸۶۳ و تهذیب الکمال ۲۰/ ۸۶ - ۸۸.
  7. میزان الاعتدال ۳/ ۷۲.
  8. من لا یحضره الفقیه ۳/ ۳.
  9. الطبقات الکبری ۶/ ۳۳۸؛ تاریخ خلیفه ۳۳۶و کتاب التاریخ الکبیر ۶/ ۴۶۵.
  10. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 81.