حکومت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

"حکومت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حکومت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
  • حکومت: نظام سیاسی جامعه[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • حکومت از بُن تازی "ح - ک - م" به معنای منع از فساد و ظلم و در مفهوم داوری و سلطنت نیز از آن‌رو به کار می‌رود که قاضی و سلطان از هرج و مرج و ستم به دیگران جلوگیری می‌کند[۲][۳].
  • در فارسی نیز حکومت را به فرمانروایی بر یک شهر یا کشور و اداره شئون اجتماعی و سیاسی مردم معنا کرده‌اند [۴] سه واژه خلافت، ولایت و سلطنت، معادل‌های دیگری برای حکومت هستند که کاربرد قرآنی نیز دارند.
  • حکومت در اصطلاح در سه معنا به کار می‌رود[۵]:
  1. قوّه اجرایی حاکم بر جامعه و دستگاهی که عهده‌دار اجرای قوانین و مقررات اجتماعی است[۶].
  2. مجموعه تشکیلات سیاسی و اداری کشور که شامل سه قوّه مقننه و مجریه و قضائیه می‌گردد[۷].
  3. ساختار رژیم سیاسی حاکم بر جامعه و روش اداره آن[۸]. حکومت در اینجا به معنای اخیر آن است که درباره مشروعیّت، مبانی و قواعد آن سخن به میان می‌آید.
  • به گفته برخی، دلیل ضرورت حکومت، وقوع جنگ‌ها و درگیری‌ها میان انسان‌هاست و تا جنگ و خونریزی و بزهکاری در میان بشر باشد، نیاز به حکومت نیز همچنان پابرجاست، زیرا خاستگاه اصلی حکومت وقوع نبردها بر اثر اختلاف طبقاتی است که به پیدایی داوری انجامیده و رفته رفته با تکامل دستگاه حکومت و رواج پادشاهی، شخص پادشاه قدرت را بر عهده می‌گرفت[۹][۱۰].

مؤلفه های حکومت

حکومت یکی از فلسفه‌های بعثت

  • قرآن مجید به مشروعیت حکومت پیامبران پرداخته و از جهت تعیین حاکم و نیز از جهت منشور حکومت، مبطل نظریه سکولاریسم است. خداوند، حکم و حکمرانی را به خود اختصاص داده و از غیر خود - مانند قیصرها - نفی می‌کند و برخی آیات حتی مردم را از مراجعه به چنین مراکزی منع کرده است:﴿﴿ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ [۱۱] آیات دیگری وجود دارد که امر می‌کند بر الزام به حکمرانی، مطابق دین الهی: ﴿﴿وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ[۱۲]. این آیات، منشور حکومت را مشخص می‌کند [۱۳]. خداوند متعال انسان را از نیستی، جامه وجود پوشاند و بستر مناسب حیات و رشد مادی و معنوی را در اختیار او قرار داد. و انسان علاوه بر اصل خلقت، در ادامه حیاتش نیز به خداوند محتاج است. ﴿﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ [۱۴]. پس انسان مملوک مطلق خداوند است و عقل تصدیق می‌کند اختیار مملوک از آنِ مالک و فیاض است و مملوک باید فرمان‌بردار مالک خویش باشد و در تمام تصرفات محتاج اذن و تأیید مالک است چه در عرصه تصرف در خود یا در طبیعت. انسانی که برای تصرف در اعضای خود و استفاده از نعمت‌های طبیعت به اذن تأیید خالق نیازمند است چگونه در ایجاد یک حکومت که تصرف و تسخیر در منابع طبیعی و ایجاد محدودیت برای مخلوقات خداوند است نیازمند اذن نباشد؟ در حالی که عقل هر نوع ایجاد محدودیت در زندگی دیگران را برنمی‌تابد. پس حاکمیت، هم عقلاً و هم از جهت قرآن به خداوند تعلق دارد: ﴿﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ [۱۵] بله ازآنجاکه حکومت از مقام قدسی خداوند، دور است، لذا در مواردی،انجام آن را به انسان‌های شایسته واگذار می‌کند مانند حضرت داوود (ع). نظریه سکولارها که می‌گوید خداوند حق مشروعیت و حاکمیت خویش را به مردم تفویض کرده است، اگر به‌گونه‌ای باشد که مشروعیت حکومت پیامبران را خارج کند، "برخلاف آیات"، به سکولاریسم منجر می‌شود اما اگر فقط منکر مشروعیت، الهی حاکم، غیر معصوم باشد، مثبِت سکولاریسم نیست [۱۶].

تشکیل حکومت الهی یکی از حکمت های امامت

حکومت در قرآن

مشروعیت حکومت

رابطه دین و حکومت

مبانی حکومت دینی

مبانی خداشناختی

مبانی انسان‌شناختی

مبنای جامعه‌شناختی

قواعد حکومت

انتخاب حاکم

ویژگی‌های حاکم

قواعد کشورداری

قواعد روابط خارجی

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کاظمی، سید محسن، حکومت (مقاله)حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص:۲۷۰ - ۳۰۱.
  2. نک: العین، ج ۱، ص ۴۱۱-۴۱۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۹۱؛ المصباح، ص ۱۴۵، «حکم».
  3. کاظمی، سید محسن، حکومت (مقاله)حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص:۲۷۰ - ۳۰۱.
  4. فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۳۶۷؛ فرهنگ عمید، ص ۸۰۳، «حكومت».
  5. کاظمی، سید محسن، حکومت (مقاله)حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص:۲۷۰ - ۳۰۱.
  6. قرارداد اجتماعی، ص ۵۱؛ دانشنامه سیاسی، ص ۱۴۱.
  7. فقه سیاسی، ج ۱، ص ۱۹؛ نیز نک: حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، ج ۱، ص ۴۲۲.
  8. موسوعة المورد، ج ۵، ص ۱۹.
  9. ر.ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۲۸-۳۰.
  10. کاظمی، سید محسن، حکومت (مقاله)حکومت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۱، ص:۲۷۰ - ۳۰۱.
  11. سوره نساء، آیه:۶۰.
  12. سوره مائده، آیه:۴۴.
  13. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۳ و ۲۶۷.
  14. سوره فاطر، آیۀ:۱۵.
  15. سوره انعام، آیۀ:۵۷.
  16. قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۷-۲۷۰.
  17. ر.ک. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۷-۴۸.