بوروکراسی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
«بوروکراسی»، را به دیوانسالاری یا دستگاه عریض و طویل اداری که مبتنی بر نظام تقسیم کار بر پایه تخصص و سلسله مراتب و عقلانیت مدرن است، تعریف کردهاند. این کلمه از ریشه تاریخی «Burra» گرفته شده است. در سده هجدهم یکی از دولتمردان فرانسوی آن را به صورت «Burreaucratie» به کار برد. یک سده بعد، این کلمه وارد زبان آلمانی شد و به تدریج در زبان انگلیسی نیز رواج یافت. «بالزاک» رماننویس فرانسوی در داستانی «کارمندان» بوروکراسی را قدرتی هیولایی نامید که به دست جماعت کوتولهها اداره میشود. «گاتانا موسکا» جامعهشناس ایتالیایی، دولت مدرن را اساساً یک دولت بوروکراتیک مینامد، که اقلیتی بر آن حاکم است. «کارل مارکس»، بوروکراسی را عاملی برای «الینه» (از خود بیگانه کردن) گروههای انسانی در جامعه مدرن میدانست. اما مبناییترین بررسی در خصوص بوروکراسی را (ماکس وبر) جامعهشناس آلمانی انجام داده است. «وبر»، بوروکراسی را نمود «سازماندهی عقلانی کار» در عصر مدرن میداند. او ویژگیهای بوروکراسی را این چنین برشمرد: وجود دستگاه اداری حقوق بگیر، نقش و وظیفه معین برای هر یک از کارکنان دستگاه، اهمیت قدرت مقام و منصب به جای فرد، نگهداری سازمان یافته اسناد و مدارک. در واقع بوروکراسی، ساختار پیچیده و گاه عریض و طویلی است که حول محور عقلگرایی، ابزاری محاسبهگر، مدرن و سامانیافته است و در واقع قدرت دولت و حکومت را در حوزههای اداری و سازماندهی سیاسی و اقتصادی و برنامهریزی فرهنگی متبلور میکند. بوروکراسی همان هیولایی است که «بالزاک» از آن نام میبرد و «هربرت مارکوزه» (متفکر معاصر آلمانی) معتقد است که قدرت توتالیتاریستی بوروکراسی مدرن، آزادیها و حقوق فردی را در معنای انسانی آن از بین برده است. بوروکراسی دستگاه عریض و طویل و نیرومندی است که بر فرد حکومت میکند و چون ماهیت سازمانی و ساختاری و تقسیم کاری دارد، افراد را تابع منطق و نظم خود کرده و به مهرههایی در یک مجموعه ماشینی تبدیل میکند. عقلی که بوروکراسی را اداره میکند، عقل ابزاری مدرن است و روحی خشک و مبتنی بر نظمی ماشینی دارد. آدمی در ساختار بوروکراسی به تدریج هویت انسانی خود را از دست میدهد و جنبه شیئی و ماشینی و ابزاری پیدا میکند.
بوروکراسی به دلیل اداره شدن توسط عقل ابزاری مدرن، ماهیتی از خود بیگانهکننده و بنابراین شیئیوار پیدا میکند. بوروکراسی، استعدادها و شخصیت افراد را قالبریزی میکند و بخش عمدهای از خلاقیتهای آنان را میسوزاند و میخشکاند. بوروکراسی در واقع چهره اداری تکنوکراسی کا نظام تکنیک است و به همان میزان انعطافناپذیر و خشک و مبتنی بر انضباط غیر خلاق پادگانی است. بوروکراسی به دلیل پیچیده و عریض و طویل بودن به شدت کارهای مراجعان را کند میکند و قابلیت فسادپذیری بسیاری دارد، به گونهای که میتوان گفت عقل سود محور ابزاری مدرن خواسته یا ناخواسته افرادی را تربیت میکند که در سیستم عریض و طویل و فاقد نظارت بوروکراتیک از قابلیت فسادپذیری بسیار بالایی برخوردارند. بوروکراسی ساختاری مدرن است. «جو برگ» جامعهشناس آمریکایی معتقد است بوروکراسی، وسیلهای است که توسط آن، طبقه مرفه و سرمایهدار از وضع خوب خود در مقابل طبقات پایین جامعه مراقبت و محافظت میکند[۱]. بهای بیشتر دادن به ارتباطات، زائدههای مضری را در سازمان بوجود میآورد که از آن به بوروکراسی دست و پاگیر و احیاناً کاغذبازی و قرطاسبازی تعبیر میکنند و این یکی از مشکلات نظام اداری است که هر مدیر لایقی باید از آن بپرهیزد و با عوامل به وجود آورنده آن مبارزه کند. یکی از عوامل عمده بوروکراسی زائد، انحراف از ضوابط لیاقت اعضا و کارکنان سازمان به هنگام گزینش آنهاست و همچنین این پدیده زیانبخش ممکن است از سوء نظام اداری و یا کافی نبودن نظارت و کنترل به وجود آمده باشد. بوروکراسی زائد و زیانبخش تنها در صورت بیش از اندازه موردنیاز بودن کارکنان و نیروهای سازمان به وجود نمیآید، بلکه ممکن است این پدیده، معلول عدم تناسب نیروها با عملیات و برنامه باشد و گاه بوروکراسی از سیستم شدید تمرکز و گاه از تقسیم کار بیرویه ناشی میشود. تنها راه حذف بوروکراسی زائد، بالا بردن سطح آگاهی نیروها و تقویت تعهد و تقوا و رشد استعدادها و توان کاری اعضا و اعمال دقت در نظارت و کنترل است[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ سیاسی، ص۷۶-۷۵.
- ↑ فقه سیاسی، ج۷، ص۴۹۷-۴۹۸.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۴۲۷.