تولی و تبری در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

"تولی" و "تبری" از آنجا که در حوزه ولایت و امامت قابل تحقق و تعین هستند، دو رکن اصلی ایمان فرد شیعی و ولایی به حساب می‌‌آیند.

تولی این است که هر مسلمانی باید در بعد اثباتی به ولایت علی بن ابی‌طالب (ع) معتقد باشد؛ در عین حال بایستی آنچه را ضد علی بن ابی‌طالب و راه اوست نفی و انکار کند. این بُعد نفی، همان تبراست. تولی، یعنی برقراری پیوند دوستی با دوستان خدا و تبرا، یعنی بی‌زاری از دشمنان خدا: إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ...[۱]؛ هم از شما و هم از معبودهای شما، یعنی از شما و از فکر و عقیده و راه شما بیزاری می‌جوییم. تعبیر كَفَرْنَا بِكُمْ که در قرآن مکرر آمده، گویای آن است که تنها شما کافر نیستید، بلکه ما هم کافریم. شما کافرید به آنچه ما ایمان داریم، ما هم به شما و به عقیده و مسلک شما کافریم. در مفهوم "کفر" ستیزه کردن و مبارزه و مخالفت کردن عملی خوابیده است، یعنی به شدت با شما و با عقیده شما مبارزه، خواهیم کرد.

اینکه می‌‌گویند کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» جمعی است میان نفی و اثبات، سخن درستی است: "لا اله" نفی و انکار و کفر به غیر خداست؛ "الا الله" ثبات ایمان به خداست. در آیة الکرسی می‌‌خوانیم: لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى[۲]. تنها نفرمود: يُؤْمِنْ بِاللَّهِ بلکه قبل از ایمان به الله، کفر به طاغوت را ذکر کرد: فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى. بنابراین، در اینجا تنها ایمان به الله کافی نیست، بلکه بایستی نفی طاغوت در کنار آن قرار بگیرد.

بر این اساس، کافر بودن، شرط مؤمن بودن هم هست و بر مبنای این نکته اساسی برای مردم مسلمان و آحاد جامعه اسلامی، تنها جنبه اثباتی و ایمان به خدا کافی نیست، بلکه جنبه نفی و کفر به طاغوت هم ضروری است.

در مسیحیت ادعا می‌‌کنند که فقط جنبه اثباتی وجود دارد و اساساً هیچ عنصری از کفر و انکار وجود ندارد؛ ولی اسلام دین تولی و تبراست؛ دین نفی و اثبات توأمان و دینی است که حتی نفی آن بر اثباتش تقدم دارد[۳].[۴]

منابع

پانویس

  1. «آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم...» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  2. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  3. مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۴۵، ج۶، ص۲۳۸ - ۲۳۷.
  4. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۹۲-۹۳.