ولایت اهل بیت در حدیث
ولایت و رهبری اهل بیت
ولایت و رهبری اهل بیت دلایل عقلی و نقلی بسیاری دارد. از نظر عقل و با توجه به فلسفه امامت، عصمت یکی از مهمترین شرایط امام است. آیاتی از قرآن نیز بر این مطلب دلالت میکند[۱]. از سوی دیگر اهل بیت از ویژگی عصمت برخوردارند، بنابراین، امامت و رهبری امت اسلامی پس از پیامبر گرامی به آنان اختصاص دارد.
علاوه بر این، اطاعت از اهل بیت واجب است. دلایل وجوب پیروی از اهل بیت اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل عبادی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد. به عنوان مثال در آیه اولی الأمر، اطاعت از اولی الأمر همان جایگاه و گسترهای را دارد که اطاعت از پیامبر (ص) دارد. اولی الأمر چنان که بیان گردید از ویژگی عصمت برخوردارند و این ویژگی به اهل بیت پیامبر (ص) اختصاص دارد.
نکته درخور توجه در این باره این است که در بسیاری از نقلهای حدیث ثقلین، هم تمسک به اهل بیت بیان شده است و هم ولایت امیرالمؤمنین (ع) به عبارت دیگر، در جریان غدیر خم، پیامبر گرامی هم درباره عترت و اهل بیت خود سخن گفت و مسلمانان را به پیروی از آنان سفارش کرد، و هم امیرالمؤمنین (ع) را به عنوان ولی و رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۲]. پیامبر (ص) با این کار نشان داد که ولایت و رهبری امیرالمؤمنین (ع) نخستین گام در جهت تحقق بخشیدن به مفاد حدیث ثقلین است.
نکته دیگر اینکه در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، از قرآن و اهل بیت با عنوان خلیفتین تعبیر شده است: «إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمُ الْخَلِيفَتَيْنِ كَامِلَتَيْنِ: كِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِي»[۳]، مطابق این حدیث، اهل بیت، جانشینان پیامبرند و جانشینی آنان همه جانبه است.
در حدیث دیگری پس از بیان اینکه پیامبر (ص) قرآن و عترت را به عنوان دو میراث گرانبهای خود برای امت اسلامی معرفی کرده است، این مطلب بیان شده است که زمین هیچگاه از اهل بیت خالی نخواهد بود، زیرا اگر چنان شود، زمین بر اهلش خشم خواهد گرفت، سپس فرمود: خدایا تو هرگز زمین را از حجت خود خالی نخواهی گذاشت، آنان از نظر تعداد اندک و از نظر منزلت در پیشگاه خداوند بزرگ ترین مقام را دارند[۴] بنابراین، اهل بیت، حجتهای خداوند بر زمیناند و امامت و رهبری از آن حجتهای خداوند است.
گواه دیگر بر اینکه حدیث ثقلین بر امامت اهل بیت (ع) دلالت میکند، این است که امیرالمؤمنین (ع) در مواردی به آن احتجاج کرده است که روز شوری از آن جمله است[۵].
مورد دیگر، احتجاج با طلحه، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابیوقاص است[۶] و مورد دیگر، احتجاج وی در زمان خلافت عثمان و در مسجد پیامبر، در برابر جمعی از صحابه است[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: آیه اولی الأمر وآیه صادقین.
- ↑ ینابیع المودة، ص۳۶ـ ۴۰.
- ↑ المسند، ج۵، ص۱۸۱؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۳؛ فیض القدیر، ج۳، ص۱۴؛ کنزالعمال، ج۱، ص۱۶۶؛ نفحات الأزهار، ج۲، ص۲۸۴ـ ۲۸۵.
- ↑ ینابیع المودّة، ص۲۷.
- ↑ مناقب ابن مغازلی، ص۱۲۲.
- ↑ ینابیع المودة، ص۴۳.
- ↑ مناقب ابن مغازلی، ص۱۳۷.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.