بحث:مرثیه
ضرورت اصلاح وضع مرثیهخوانی
از جنبه اول باید کسانی که مرثیه خوانی میکنند توجه داشته باشند به فلسفه قیام سیدالشهداء و به فلسفه دستوراتی که ائمه اطهار (ع) درباره عزارداری دادهاند. بیجهت دستور ندادهاند باید فلسفه قیام سیدالشهداء و هم فلسفه عزاداری آن حضرت را به مردم بگویند و مردم را آگاه کنند. باید مکرر این مطلب را بگویند، نه یکبار و دو بار و ده بار و صدبار، همیشه باید به گوش مردم خوانده شود. باید گویندگان بصیری باشند تا بتوانند حقایق نهضت حسینی را بگویند نه این که معلوماتشان به اصطلاح خود اهل منبر منحصر به لسان الذاکرین و صدرالواعظین باشد! حرفهایی باشد که از یکدیگر شنیدهاند. میگویند فلانی این مطلب را از کجا نقل میکرد؟ جواب میدهند از لسان الذاکرین یا از صدرالواعظین، مقصودشان این است که در کتابی ندیدهاند بلکه از زبان این و آن شنیدهاند!
داستانها در این زمینه هست و اگر طول نمیکشید بعضی از آنها را امشب برای شما نقل میکردم که چگونه یک دروغ که یک نفر در یکجا جعل کرده به سرعت رواج گرفته و از این به آن رسیده و کمکم از شهری به شهری و از منطقهای به منطقهای رفته است، قضایای تاریخی را باید از کتب معتبر تاریخ و از قول مورخین معتبر نقل کرد.
همین آیتی یک مورخی است نسبت به تاریخ صدر اسلام، من به جرأت میتوانم بگویم در همه تهران و شاید همه کشور کسی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام مثل آیتی احاطه داشته باشد. کسی مثل او نیست که به جزئیات این قسمت از تاریخ احاطه و اطلاع داشته باشد. این مرد بر تمام متون تاریخی این قسمت مسلط است و جزئیاتش را میداند. اگر مثلاً از جنگ بدر بپرسید یک یک آدمهایش را میشناسد. حتی گاهی میگوید پدرش کیست، مادرش کیست، خویش و تبارش کیستند.
حرفی که این مرد بگوید سند است. شما مردم عادت نکردهاید که حرف تحقیقی بشنوید، چه باید کرد؟! ایشان آخرین اثری که تألیف کردهاند و دانشگاه چاپ کرده است کتابی است در تاریخ اندلس، به نام تاریخ اندلس. کتاب بسیار خوبی است و درباره حادثه اسلامی بزرگی است که ما مسلمانان در موضوع این حادثه خیلی تقصیر کردهایم. این تاریخ را بگیرید و بخوانید.
به هر حال باید فلسفه قیام حسینی مکرر در منابر گفته شود، فلسفه عزاداریها گفته شود. همان اثر و منظور حاصل شود که امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق و امام کاظم (ع) توصیه میکردند و کمیتها و دعبل خزاعیها به وجود میآید و آثاری بر مرثیهگوییهای آنها مترتب بود. نباید کاری کرد که احساسات مردم در این زمینه خاموش شود، باید تندتر و تیزتر کار کرد. باید کاری کرد که احساسات مردم و عشق و علاقه مردم نسبت به حق تیزتر شود و نسبت به باطل مطلقاً احساسات نفرتآمیز داشته باشند.
مبارزه حق و باطل همیشه در دنیا بوده و هست، موسی و فرعون همیشه در دنیا هست، ابراهیم و نمرود همیشه در دنیا هست! محمد (ص) و ابوجهل همیشه در دنیا هست، علی (ع) و معاویه همیشه در دنیا هست، حسین (ع) و یزید همیشه در دنیا هست بلکه منظور این نیست که همیشه در دنیا اشخاصی به مقام و درجه ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و حسین (ع) هستند، بلکه مقصود این است که همیشه حق و باطل در برابر یکدیگر هستند، جامعه همیشه بر سر دو راهی حق و باطل است. این جنبه اول و قسمت اول یعنی مرثیهخوانی و روضهخوانی.[۱]