ابان بن ابیعیاش عبدی بصری در تاریخ اسلامی
آشنایی اجمالی
نام پدر ابان، «فیروز» یا «دینار» است. خود وی که ظاهراً ایرانی است از موالیان طایفه عبد قیس است. این طایفه به وجود ابان در میان دیگر موالیان خود افتخار میکردند.
او به کثرت عبادت و زهد مشهور است. شبها را در حال نماز صبح میکرد و روزها را روزه میگرفت.
برخی وی را شیعی دانسته و لحنِ سخنِ مخالفان درباره وی را مؤید نظریه خود دانستهاند، چنانچه مامقانی مینویسد: او در اواخر عمر، مستبصر شد و به مذهب حق درآمد[۱].
سلیم بن قیس که از اصحاب خاص امیرمؤمنان(ع)بود به دنبال تصمیم حجاج بر قتل وی به ایران آمد و در منزل ابان پناهنده شد و کتاب حدیث خود را به او سپرد.
طبقه و جایگاه روایی
اسحاق بن ابی اسرائیل وی را «طاووس قُرّاء» معرفی کرده است. شیخ طوسی نام او را در میان اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) آورده و ضعیف خوانده است.
علامه امینی در الغدیر به استناد کتاب تهذیب التهذیب، او را در فهرستِ دروغگویان و جاعلان حدیث یاد کرده است[۲].
برقی او را در زمره آن عده از اصحاب امام باقر(ع) آورده که در شمار اصحاب امام حسن(ع) امام حسین(ع)و امام سجاد(ع) نیز ذکر شدهاند.[۳]
با این که اکثر رجالیون اهل سنت وی را متروک و ضعیف دانستهاند، سَلَم علوی وی را موثق دانسته و گفته است که من خود شاهد بودم ابان شبها زیر نور چراغ از انس بن مالک حدیث مینوشت.[۴]
ابو زرعه میگوید: او در روایت حدیث دروغ نمیگفت، بلکه پس از آنکه احادیثی از انس بن مالک و شهر بن حوشب و حسن بصری میشنید، آنان را با یک دیگر خلط کرده، راویان هر یک را اشتباهاً جابه جا ذکر میکرد.[۵]
ابن عدی با این که وی را ضعیف شمرده، لیکن متهم به کذب نکرده است و ضعف روایاتاش را ناشی از خلط و اشتباه و یا کذب راویان وی میداند.[۶]
ابن حبان خلط وی را در مواردی میداند که او نادانسته کلام حسن بصری را به جای احادیث نبوی آورده است. [۷] بر این اساس، سفیان ثوری وی را در روایت حدیث فراموش کار خوانده است.[۸]
سید محسن عاملی درباره او میگوید: تضعیف وی نزد رجالیون شیعه مستند به تضعیف ابن غضائری است که قابل اعتنا نیست، چنانچه تضعیفش نزد رجالیون اهل سنت به جهت نقل روایات غیر معروف و مخالف مذاهب فقهی آنان است [۹].
او از کسانی چون: امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، سلیم بن قیس، انس بن مالک، حسن بصری، ابراهیم نخعی و خلید عصری روایت میکند. و از وی کسانی چون: عمر بن أُذینه، ابراهیم بن عُمَرِ یمانی، ابراهیم بن ابی بکر شامی، ابراهیم بن عبدالحمید بن ذی حمایه و عمران قطان روایت کردهاند. وی که از روات طبقه پنجم است، روایاتش در برخی جوامع رواییِ سنی و شیعی، مانند سنن ابی داوود و کافی کلینی آمده است.
ابان از عبدالله بن جعفر طیار نقل میکند: (روزی من به اتفاق امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، عبدالله بن عباس، اسامة بن زید و عمرو بن ام سلمه نزد معاویه بودیم به او گفتم: ای معاویه، از پیامبر(ص) شنیدم فرمود: ولایت من بر مؤمنان از ولایت خودشان بالاتر است، من از مؤمنان به خودشان اولی هستم و پس از من، برادرم علی و پس از او، حسن بن علی و پس از او حسین بن علی و بدین ترتیب تا امام زمان(ع) را نام برد. سپس عبدالله حاضران را بر درستی سخنان خود شاهد گرفت و آنان بر صدق وی شهادت دادند [۱۰].و ی سرانجام به سال ۱۳۸ ﻫ.ق درگذشت[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه ۱۰۲/ ۲ و تنقیح المقال ۳/ ۱.
- ↑ الغدیر ۲۰۹/ ۵.
- ↑ رجال برقی ۹.
- ↑ میزان الاعتدال ۱۰/ ۱ و۱۵.
- ↑ تهذیب الکمال ۱۹/ ۲.
- ↑ الکامل فی ضعفاء الرجال ۳۸۱/ ۱.
- ↑ کتاب المجروحین ۹۶.
- ↑ میزان الاعتدال ۱۰/ ۱ و۱۵.
- ↑ اعیان الشیعة ۱۰۲/ ۲.
- ↑ الکافی ۵۲۹/ ۱.
- ↑ تهذیب التهذیب ۱/ ۹۹؛ اعیان الشیعه ۲/ ۱۰۲و الغدیر ۵/ ۲۰۹.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 5.