حق‌گرایی و حق‌طلبی در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

جایگاه ویژه و محوری «حق» در آرا و سیره امام علی (ع)، از آنجا آشکار می‌شود که وی ارزش ذاتی حکومت را کم‌تر از بهای کفش پاره می‌داند و تنها هنگامی برای حکومت ارزش قائل است که با آن، «حق» اقامه گردد و باطل دفع شود[۱]. از نظر امام علی (ع)، حق شمشیری برنده، بهترین و واضح‌ترین راه و قوی‌ترین پشتیبان است[۲]، و عمل به حق، موجب سودمندی و رستگاری انسان‌ها می‌شود، و روی‌گرداندن از حق، سردرگمی و نابودی را برای انسان‌ها رقم خواهد زد[۳]. همچنین «اقامه حق» در میان مردم، از حقوق واجب الهی بر انسان‌ها است و آنان باید در راه اقامه آن در میان خود بکوشند[۴].

امام علی (ع)، «عدل» و «حق» را ملازم یکدیگر می‌شمارد و در مواعظ و خطبه‌های متعدد، مردم را به هر دو توصیه می‌کند و تحقق هر یک را بدون دیگری امکان‌پذیر نمی‌داند[۵]. وی «حق» را اعم از حقوق الهی و حقوق انسان‌ها می‌شمارد. ولی بسیاری از انسان‌ها، به رغم آن‌که حق را می‌شناسند و روشنی و وضوح آن را در می‌یابند، حق را به باطل می‌آمیزند و از کتاب الهی و سنت پیامبر می‌گریزند[۶]. سیره امام علی (ع) در زمامداری و جنگ‌های وی با اهل صفین، خوارج و اصحاب نهروان نیز شدت استقامت و پایداری آن حضرت را بر «موازین حق» نشان می‌دهد، به ویژه در مورد خوارج و اصحاب نهروان، این هشدار را به مسلمانان می‌دهد که فریب «باطل‌های فرو رفته در جامه حق» را نخورند و با ژرف‌نگری و بصیرت، از سخن حقی که برای تحقق باطل است، اعراض کنند[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. «قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) بِذِي قَارٍ وَ هُوَ يَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِي مَا قِيمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِيمَةَ لَهَا فَقَالَ (ع) وَ اللَّهِ لَهِيَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ إِمْرَتِكُمْ إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۱۸۵.
  2. «الْحَقُّ سَيْفٌ قَاطِعٌ‌، أَفْضَلُ سَبِيلٍ، أَقْوَى ظَهِيرٍ»؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۷۴.
  3. «مَنْ عَمِلَ بِالْحَقِّ رَبِحَ، أَفْلَحَ، غنم، نجا»؛ «مَنْ عَانَدَ الْحَقَّ صرعه، قتله، لَزِمَهُ الْوَهْنُ‌»؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۷۵.
  4. «مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ عَلَى عِبَادِهِ... التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۹۲.
  5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۳۴؛ ج۱۱، ص۸۸.
  6. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۲۱۰.
  7. «قال لما سمع قول الخوارج لا حکم الا لله: کلمة حق یراد بها الباطل»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۰۷؛ ج۱۹، ص۱۷.
  8. نبوی، سید عباس، مقاله «جامعه آرمانی»، دانشنامه امام علی ج۶، ص۱۷۶.