اطاعت امام در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از منظر عقلی و کلامی وجوب اطاعت از امام یکی از احکام مهم و بزرگ دین بوده[۱] و اطاعت از امام، در واقع امتثال اوامر و نواهی الهی است[۲]. اطاعت از امام، زمانی صحیح است که معصوم باشد[۳]، چون در غیر این صورت، به نافرمانی خداوند دستور خواهد داد که با دستورهای الهی در تناقض و به همین جهت محال است[۴]. از سوی دیگر، اطاعت الهی در همه حال و در همۀ امور زندگی مطلوب و ضروری است و تنها در سایۀ بهره‌مندی از راهنمایی معصومان (ع) میتوان به این مرحله از اطاعت الهی دست یافت[۵].[۶]

دیدگاه مؤمن الطاق درباره وجوب اطاعت از امام

مؤمن الطاق در مناظره با ابن ابی خدره می‌گوید: "اما دلیل عقل بر لزوم اطاعت از علی بن ابی طالب (ع): همه مردم از طریق اطاعت از عالمان، خداوند را اطاعت و پرستش می‌کنند. البته امت بر این مطلب اتفاق دارند که علی (ع) داناترین یار رسول خدا (ص) بوده است؛ تا آنجا که مردمان همواره از او می‌پرسیدند و نیازمند به او بودند، اما علی (ع) از تمامی ایشان بی‌نیاز بود پس اطاعت از او لازم و ضروری است"[۷].

این گفتار جدای از آنکه نشان از اعتقاد مؤمن الطاق به مقام علمی امام علی (ع) دارد، اطاعت از ایشان را هم لازم می‌شمارد. البته ابو جعفر دلیلی بر مقدمه نخست این گفتار اقامه نمی‌کند، گویی اینکه دلیل آن را به بداهتش وا می‌گذارد؛ با این وصف، برای استحکام گفتارِ خویش، به اجماعی متمسک می‌شود که بر پایه آن مردم پیوسته به علی (ع) مراجعه و نیازهای خود را از او می‌پرسیدند؛ و حال آنکه علی (ع) از دیگران بی‌نیاز بوده است. او این برخوردِ مردمان را بر پایه دستور قرآن می‌داند، آنجا که می‌فرماید:﴿أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ[۸].

اعتقاد به مقام افتراض الطاعه برای امام در گفتگوی زید با مؤمن الطاق هم صریحاً پرده‌برداری شده است. در این گفت و شنود زید از مؤمن الطاق می‌پرسد: "ای محمد بن علی، تو همان کسی هستی که معتقدی در میان آل محمد (ص) امامی وجود دارد که واجب الاطاعة است؟ مؤمن الطاق در پاسخ او گفت: آری، من چنین اعتقادی دارم"[۹].[۱۰]

دلایل ابن قبه رازی بر وجوب اطاعت امام

ابن قبه رازی با توجه به شأن و جایگاه امام و همچنین وظایفی که برای امام بر می‌شمرد، اطاعت از امام را واجب می‌داند[۱۱]. او معتقد است چون امام افضل، اولی، احق و اعلم افراد جامعه است، اطاعت از او بر همه مسلمانان واجب است[۱۲]. ابن قبه رازی با وجوب تصدیق امام از طرف امت معتقد است امام اگر دستوری صادر کند، باید اجرا شود[۱۳]. وی بر این باور است که اساساً معنای امامت چیزی ائتمام به معنای دنباله‌روی و پیروی کردن است و مطابق او عمل نمودن و سخن گفتن است و مفهوم اصلی امام در لغت عبارت است از چوب تراشیده‌ای که در کارگاه‌های اسلحه‌سازی در مقابل خود قرار می‌دهند تا بقیه تیرها مثل آن ساخته شود و اندازه و طرز ساخت بقیه همانند آن باشد[۱۴].

مخالفان امامیه در نقد اطاعت شدید پیروان ائمه از امام این اشکال را مطرح کرده‌اند که امامیان ائمه خود را معبود می‌پندارند و باور خود را این‌گونه تبیین کرده‌اند که آنان مطیع امامان خود هستند و هر اطاعت ‌شونده‌ای معبود است[۱۵]. ابن قبه رازی در پاسخ می‌گوید این سخن که هر مطاعی معبود است، خطای بزرگی است؛ زیرا امامیه معبودی جز خداوند متعال نمی‌شناسد. سپس وی جواب نقضی به این اشکال می‌دهد که اگر بیان شما صحیح باشد، لازمه‌اش آن است که رسول خدا معبود ما باشد در حالی که او را نمی‌پرستیم، فقط مطیع ایشان هستیم[۱۶].

ابن قبه رازی بر این عقیده است که اطاعت امامیه از امامان خود به این دلیل است که به مراد قرآن پی ببرند[۱۷] و از همین رو تمسک به امام را واجب میداند؛ به عبارتی نیاز امامیه به امام از باب دیانت و اقامه احکام شریعت است[۱۸] تا بین احکام الهی و دستورهای شیطانی فرق بگذارند[۱۹]. امامیان به امامان خود رجوع می‌کند تا مشکل دینی‌شان از جمله اختلاف در تأویل کتاب الهی و سنت برطرف شود[۲۰].[۲۱]

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب الألفین، ص۴۸.
  2. کتاب الألفین، ص۶۵.
  3. کتاب الألفین، ص۱۸۶.
  4. کتاب الألفین، ص۲۹۲.
  5. کتاب الألفین، ص۱۴۳.
  6. کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲.
  7. "وَ أَمَّا مِنْ حُجَّةِ الْعَقْلِ فَإِنَ النَّاسَ كُلَّهُمْ يُسْتَعْبَدُونَ بِطَاعَةِ الْعَالِمِ وَ وَجَدْنَا الْإِجْمَاعَ قَدْ وَقَعَ عَلَى عَلِيٍّ (ع) أَنَّهُ كَانَ أَعْلَمَ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ كَانَ جَمِيعُ النَّاسِ يَسْأَلُونَهُ وَ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ كَانَ عَلِيٌّ (ع) مُسْتَغْنِياً عَنْهُمْ"؛ ر.ک: طبرسی، احتجاج، ج۲، ص۳۷۸-۳۷۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، باب ۱۲، ص۳۹۶.
  8. «آیا آنکه به حقّ رهنمون می‌گردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمی‌یابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟» سوره یونس، آیه ۳۵.
  9. "أَنْتَ الَّذِي تَزْعُمُ أَنَّ فِي آلِ مُحَمَّدٍ إِمَاماً مُفْتَرَضَ الطَّاعَةِ... ؟ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ...؛ طبرسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۶؛ همچنین ر.ک: طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۰۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷ ص۴۰۵؛ احمدی میانجی، مواقف الشیعة، ج۱، ص۳۳۶. همین نقل در رجال کشی با سندی دیگر و با اندک تفاوتی نقل شده است: «به مؤمن الطاق گفته شد: در حضور امام صادق (ع) بین تو و زید بن علی چه گذشت؟» ادامه داستان شبیه نقل فوق است مگر اضافه‌ای که امام در آنجا می‌فرمایند: «همه راه‌ها را بر او بسته‌ای و راه فراری برایش باقی نگذاشته‌ای» (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۲۵).
  10. اقوام کرباسی، اکبر، مؤمن الطاق، ص۱۸۳-۱۸۵.
  11. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱؛ همو، الانصاف، ص۶۷-۷۳.
  12. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۴؛ همو الانصاف؛ ص۶۷.
  13. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  14. ابن قبه رازی رازی، الانصاف، ص۶۹.
  15. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۶.
  16. ابن قبه رازی رازی، النقض علی ابوالحسن علی بن احمد بن بشار، ص۵۸.
  17. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  18. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۰۲.
  19. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  20. ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۱۱۳.
  21. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۴۳-۱۴۴.