سرقت
مقدمه
یکی از ارزشهای اجتماعی در حوزه امور مالی، حرمت نهادن به حق مالکیت دیگران و اجتناب از تصرف در اموال ایشان بدون اذن و اجازه آنهاست. نقض این حق با عناوین مختلفی همچون سرقت، غضب، اتلاف یا مفاهیم عامی همچون ظلم، فساد، عدوان، اکل باطل و... معرفی شده است، تعرض به اموال دیگران و تصاحب غیرقانونی آن با وجود شرایطی، مصداق شایعترین انحراف یعنی “سرقت یا دزدی” است. سرقت در لغت، گرفتن پنهانی اموال دیگران به صورت نابهحق است[۱] و از مصداقهای بارز تجاوز به حقوق مادی مردم شمرده میشود[۲].
معناشناسی
سرقت در لغت به معنای پنهان شدن[۳]، بر گرفتن چیزی از دیگری در خفا و پوشش[۴] و به ناحق آمده است[۵]؛ اعم از اینکه چیز ربوده شده مال باشد یا غیر مال[۶].[۷]
سرقت در اصطلاح فقه عبارت است از دزدیدن مال دیگری به صورت پنهان[۸]، بر خلاف اختلاس که دزدیدن مال دیگری به سرعت و آشکار است[۹]؛ چنان که گرفتن به ناحق مال کسی را با زور و غلبه غصب گویند. از احکام آن به تفصیل در باب حدود و به مناسبت درباب صلات و غصب سخن گفتهاند[۱۰].
حکم سرقت
سرقت حرام، بلکه از گناهان کبیره است[۱۱]. همچنین سرقت موجب ضمان است؛ از این رو، با وجود عین مالِ ربوده شده، سارق باید آن را به صاحبش بازگرداند و در صورت تلف، باید مثل آن و با دسترسی نداشتن به مثل و یا قیمی بودن مال، قیمت آن را بپردازد[۱۲] و اگر عین مال در دستش نقصان یافته، باید ارش آن را نیز بپردازد.
حدّ سرقت، قطع چهار انگشت دست راست است؛ به گونهای که کف دست و انگشت ابهام باقی بمانند[۱۳]، هرچند بنابر قول مشهور اگر یک یا هر دو دست وی شل و یا فاقد دست چپ باشد[۱۴]. حدّ سرقت در برخی موارد ساقط میشود مانند: توبه، قبل از ثبوت سرقت نزد قاضی؛ مال باخته قبل از دادخواهی نزد حاکم، مال ربوده شده را به دزد ببخشد یا از کیفر او بگذرد[۱۵].
منابع
پانویس
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۱۳۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۰۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۹۴.
- ↑ القاموس المحیط، ج۳، ص۲۴۴؛ تاج العروس، ج۱۳، ص۲۱۳، «سرق».
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۵۴؛ القاموس المحیط، ج۳، ص۲۴۴، «سرق».
- ↑ مفردات، ص۴۰۸؛ التحقیق، ج۵، ص۱۳۵، «سرق».
- ↑ معجم المصطلحات، ج۲، ص۲۶۳، «السرقه».
- ↑ صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «سرقت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۳۳۸-۳۴۰.
- ↑ کتاب السرائر ۳/ ۴۸۳.
- ↑ جواهر الکلام ۴۱/ ۵۹۶ ـ۵۹۷.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۴۳۲- ۴۴۰.
- ↑ جواهر الکلام ۱۳ / ۳۱۰.
- ↑ جواهر الکلام ۴۱ / ۵۴۳ ـ ۵۴۴.
- ↑ جواهر الکلام ۴۱/ ۵۲۸.
- ↑ جواهر الکلام ۴۱/ ۵۳۵ ـ ۵۳۷.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۴۳۲- ۴۴۰.