استغفار در معارف و سیره نبوی
مقدمه
از عباداتی که در سیره و کلام رسول خدا (ص) فراوان از آن یاد شده، آمرزشخواهی در درگاه الهی است. رسول خدا (ص) استغفار را "بهترین عبادت"[۱] و آن را "داروی گناهان"[۲] و "زایل کننده غمها"[۳] و "مایه جلب روزی"[۴] دانسته و به مسلمانان سفارش کردهاند که فراوان آمرزش بخواهید؛ ایشان فرمودهاند: "خوشا به حال کسی که در نامه اعمالش، آمرزشخواهی بسیار وجود داشته باشد"[۵]. و "هر کس بسیار آمرزش بخواهد، خداوند از هر غمی برای او گشایشی و از هر تنگنایی برای او راه نجاتی قرار میدهد"[۶]. همچنین فرموده است: "هر کس دوست دارد که نامه اعمالش او را خوشحال کند، آمرزشخواهی را در آن بسیار گرداند"[۷]. چرا که "آمرزشخواهی در نامه اعمال، مانند نور میدرخشد"[۸].
روزی رسول اکرم (ص) در جمع اصحاب و یاران خود فرمود: "خداوند متعال گنهکاران را میآمرزد؛ مگر کسی را که خودش نخواهد آمرزیده شود"؛ اصحاب گفتند: "ای پیامبر خدا (ص)! چه کسی خواهان آن است که آمرزیده نشود؟" فرمود: "کسی که آمرزش نمیطلبد"[۹]. آن حضرت، بهترین استغفار را نزد خدا، ترک گناه و پشیمانی [از آن] دانسته[۱۰] و فرموده است: "هیچ صدایی نزد خداوند، دوست داشتنیتر از صدای بنده اندوهناک نیست"؛ گفته شد: "مقصود چیست؟" فرمود: "بندهای گناه میکند و به خاطر آن، ترس از خداوند، وجودش را پر میکند و میگوید: "پروردگارا!" و خدا میفرماید: "منم پروردگار تو. تو را میآمرزم، آن گاه که از من آمرزش بطلبی و پاسخت را میدهم، آنگاه که مرا بخوانی"[۱۱].
در سیره رسول خدا (ص) آمرزش خواهی، جایگاه مهمی دارد و نقل شده است که پیامبر (ص) خود، بیش از همه مردم استغفار میکرد[۱۲] و با آنکه گناهی نکرده بود، اما هر روز هفتاد مرتبه استغفار میکرد[۱۳]. از امام صادق (ع) روایت شده است، رسول خدا (ص) از هیچ مجلسی، گرچه کوتاه، بر نمیخاست؛ مگر اینکه ۲۵ بار استغفار میکرد[۱۴]. ابن عمر نیز روایت کرده است که ما در یک مجلس، صد بار این دعا را از رسول خدا (ص) میشمردیم: "پروردگارا! مرا ببخش و [به رحمت خویش] به من باز گرد که توبهپذیر مهربانی"[۱۵]. پیامبر خدا (ص) خوش داشت که در زمان استغفار، ذکر استغفارش را سه بار تکرار کند[۱۶][۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۵۱۷؛ الجعفریات، ص ۲۲۸ و المحاسن، ج ۱، ص ۳۱.
- ↑ ثواب الاعمال، ص ۱۶۴؛ الجعفریات، ص ۲۲۸ و مکارم الاخلاق، ص ۳۱۳.
- ↑ الکافی، ج ۸، ص، ۹۳؛ المحاسن، ج۱، ص۴۳؛ کنزالعمال، ج۱۵، ص۸۴۷ و تاریخ بغداد، ج۲، ص۵۰.
- ↑ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۳۸؛ کنزالعمال، ج۳، ص۲۵۹ و محمد بن اسحاق، مسند ابراهیم بن ادهم، ص۱۹-۲۰.
- ↑ الشعرانی، العهود المحمدیه، ص ۲۷۵.
- ↑ الدعوات، ص ۸۶؛ محمد بن یزید القزوینی، ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۲۵۵، سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۳۴۰ و المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص ۲۸۲.
- ↑ مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۲۰۸؛ کتاب الدعاء، ص ۵۰۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۵۴.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۷۴ و کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۷۵.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۲۲.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۲۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۳۱۸ - ۳۱۹ و کنزالعمال، ج ۴، ص ۲۲۷.
- ↑ دلائل النبوة، ج ۱، ص ۳۵۶؛ عبد بن حمید الکسی، منتخب عبد بن حمید، ص ۴۲۷، السنن الکبری، ج ۶، ص ۱۱۸؛ صحیح، ابن حبان، ج ۳، ص۲۰۷ - ۲۰۸ و الطبرانی، مسند الشامیین. ۱۹۹۶م، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۴۳۸؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۴۵ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص۷۳.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ عدة الداعی، ص ۲۶۵ و مکارم الاخلاق، ص ۳۱۳.
- ↑ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۳۳۹؛ سنن ترمذی، ج ۵، ص ۱۵۷ و السنن الکبری، ج ۶، ص ۱۱۹.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۳، مسند احمد، ج ۱، ص ۳۹۴؛ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۳۴۱ و صحیح ابن حبان، ج ۳، ص ۲۰۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.