ولایت تکوینی در لغت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۸ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

اصطلاح «ولایت تکوینی» مرکب از دو واژه ولایت و تکوین است. تکوین در لغت از واژه «کون» به معنای احداث و ایجاد آمده است[۱]. پس مراد از ولایت تکوینی در لغت، قدرت و سلطنت بر ایجاد و تدبیر آن است[۲].

اما در اصطلاح، منظور از ولایت تکوینی آن است که شخصی بتواند به اذن و مشیت خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند؛ مثلاً بیمار غیرقابل‌علاجی را به اذن خدا شفا دهد یا مردگان را زنده کند[۳]. به تعبیر دیگر، مراد از ولایت تکوینی این است که خداوند متعال به بندگان خاصش (اعم از فرشته و انسان) به جهت اظهار رفعت و علوّ شأن یا تأیید ایشان و اتمام حجت بر دیگران یا مصالح دیگر، ولایت و قدرت در تصرف در کائنات یا مأموریت‌های خاصی مانند تدبیر امور عطا کند یا اینکه کائنات را مطیع و فرمانبردار آنها سازد تا برحسب اقتضا و مصلحت، هر تصرفی که مصلحت دیدند، انجام دهند[۴]. برخی نیز آن را به تسخیر همه عوالم هستی برای پیامبر و ائمه(ع) و نافذ بودن تصرفاتشان به اذن و مشیت و قوت الهی تعریف کرده‌اند[۵]. طبق این تعریف، ولایت تکوینی دو طرفه است: در یک سو خداوند، که معطی قدرت تصرف است، قرار دارد و در طرف دیگر معصوم(ع) که به اذن و قوه الهی تصرف می‌کند و عملی غیر از اوامر الهی انجام نمی‌دهد[۶]. عده‌ای ولایت تکوینی را به واسطه و مجرای فیض میان خدا و مخلوقات معنا کرده‌اند؛ یعنی تمام فیوضات خداوند متعال نسبت به بندگان به واسطه و از مجرای صاحبان ولایت تکوینی افاضه می‌شود[۷]. هرگونه تصرف معنوی غیرعادی در نفوس و اجسام انسان‌ها و جهان طبیعت داخل در ولایت تکوینی است[۸]. به نظر می‌رسد تعاریف مذکور غیر از تعریف اخیر، با هم قابل جمع هستند و می‌توان آنها را تعابیر مختلف از یک حقیقت و مفهوم به شمار آورد.

شهید مطهری ولایت تکوینی را بالاترین مراحل ولایت معرفی کرده و چنین توضیح می‌دهد: ولایت تصرف یا ولایت معنوی، نوعی اقتدار و تسلط فوق‌العاده تکوینی است. نظریه ولایت تکوینی از یک طرف مربوط به استعدادهای نهفته در انسان است و کمالاتی که این موجود بالقوه دارد و قابل به فعلیت رسیدن است؛ از طرف دیگر مربوط است به رابطه این موجود با خدا. مقصود از ولایت تکوینی این است که انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت، به مقام قرب الهی نائل می‌گردد و اثر وصول به مقام قرب این است که معنویت انسانی که خود حقیقت و واقعیتی است، در وی متمرکز می‌شود و با داشتن آن معنویت، قافله سالار معنویات، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان می‌شود.... ولایت به این معنا غیر از امامت به معنای مرجعیت در احکام دینی است؛ البته غیریّتش، مفهومی و اعتباری است؛ یعنی یک مقام است که به اعتباری «امامت» و به اعتبار دیگری «ولایت» نامیده می‌شود[۹]. از ولایت تکوینی به ولایت حقیقی[۱۰] یا ولایت تصرف یا باطنی[۱۱] نیز تعبیر می‌شود. اصطلاح ولایت تکوینی، هرچند در آیات قرآن و نصوص شرعی یافت نمی‌شود و اصطلاح جدیدی است[۱۲]، اما مفاد آن از آیات و روایات متعدد قابل اثبات و استنباط است[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۶۴.
  2. ر.ک: خبّاز قطیفی، الولایة التکوینیة، ص١٧-٢٠.
  3. ر.ک: مکارم، پیام قرآن، ج۹، ص۱۵۴؛ مکارم، الأمثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، ج۲، ص۵۰۷؛ حمود، الفوائد البهیة، ج۲، ص۱۱۸؛ میلانی، اثبات الولایة العامة، ص۱۶۶ به نقل از: السید البجنوردی.
  4. صافی، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ص۷۶ و ۹۹. طبق این تعریف اعطای ولایت تکوینی دو گونه است: نخست اعطای تسلط و نیروی ویژه به شخص تا بتواند به اذن خدا در کائنات تصرف کند و دیگر اینکه خداوند اشیا و کائنات را مطیع و فرمانبر او گرداند؛ یعنی کائنات به قدرت و اذن خدا به نحوی گردند که ولی بتواند در آنها تصرف کند؛ مانند نرم شدن آهن برای حضرت داوود(ع) (سبا: ۱۰). (ولایت تکوینی و ولایت تشریعی، ص۲۵ و ۷۶).
  5. اثبات الولایة العامة، ص۱۷۴؛ الفوائد البهیة، ج۲، ص۱۱۹.
  6. اثبات الولایة العامة، ص۱۷۴.
  7. حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ص۱۱۴؛ میلانی، اثبات الولایة العامة، ص۱۶۸ و ۱۶۹ به نقل از السیدالمیلانی؛ خبّاز قطیفی، الولایة التکوینیة، ص۷۹ و ۸۰. برخی چنین تفسیری را مخالف عرف و لغت دانسته، ولایت تکوینی را غیر از مجرای فیض بودن، بلکه اثر و لازم آن دانسته‌اند. از نظر ایشان، اساساً واسطه و مجرای فیض بودن ائمه(ع) ثابت نیست؛ بلکه اخبار دلالت دارند که ائمه(ع) علت غایی خلقت بوده و فیض وجود و برکات برای آنها و به طفیل وجود آنها، به تمام ممکنات می‌رسد؛ البته این معنا غیر از ولایت تکوینی است. (صافی، ولایت تکوینی و تشریعی، ص۸۳-۸۵) در مقابل برخی معتقدند که وساطت در فیض امری نزدیک به مسلمات است و اختلافات علما در تفسیر و تحلیل آن است. (الولایة التکوینیة، ص۸۳-۱۰۴) البته ایشان تعریف ولایت تکوینی را به وساطت در فیض نپذیرفته، بلکه آن را به معنای قدرت طبیعی معصوم بر تصرف در امور تکوینی به واسطه تفویض الهی تعریف کرده است. (الولایة التکوینیة، ص۱۲۳).
  8. مکارم، پیام قرآن، ج۹، ص۱۵۴.
  9. مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۴ و ۲۸۵.
  10. طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۳؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ج۵، ص۷۳.
  11. مجموعه آثار، ج۳، ص۲۵۷، ۲۸۶ و ۲۸۷؛ خبّاز قطیفی، الولایة التکوینیة، ص۴۰.
  12. لازم به ذکر است که هرچند این اصطلاح در عبارات قدمای شیعه یافت نمی‌شود، اما مفاد معنای آن از عبارات و کتب آنها قابل استخراج است. (ر.ک: الولایة التکوینیة، ص٣٢-٣٨) برخی مؤسس این اصطلاح را شیخ محمدحسین اصفهانی دانسته‌اند. (الولایة التکوینیة، ص٣٨).
  13. حمود، الفوائد البهیة، ج۲، ص۱۱۷ و ۱۱۸؛ خباز قطیفی، الولایة التکوینیة، ص۳۲. به برخی از این آیات و روایات مربوطه در تبیین مسئله اشاره خواهیم کرد.
  14. باذلی، رضا، مقاله «ولایت تکوینی ائمه»، موسوعه رد شبهات ج۱۶، ص ۱۴۹.