ذاکر (اسم الهی)
یاد کننده بندگان با لطف و احسان
ذاکر از اسماء و صفات الهی، برگرفته از ماده (ذ ـ ک ـ ر) به معنای یاد کردن و یاد آوردن است[۱]. اسم مذکور، در روایات و ادعیه به صورتهای «يَا ذَاكِرٍ»[۲]، «يَا خَيْرَ ذَاكِرٍ وَ مَذْكُور»[۳]، «یا خَیرَ الذّاکِرینَ»[۴] و «يَا ذاكِرَ الذَّاكِرِينَ»[۵] و ماده آن در قرآن کریم در دو آیه ﴿وَلَذِكْرُ ٱللَّهِ أَكْبَرُ﴾[۶] و ﴿فَٱذْكُرُونِىٓ أَذْكُرْكُمْ﴾[۷] به کار رفته است؛ البته از آیه نخست، در صورتی اسم «ذاکر» انتزاع میشود که در آن، اضافه ذکر به الله، اضافه مصدر به فاعل باشد[۸]، چنانکه در احادیث بسیاری این آیه چنین معنا شده که یاد کردن بندگان از سوی خدا بزرگتر از به یاد آوردن خدا از جانب بندگان است[۹]. راز این معنا آن است که یاد کردن بندگان از ناحیه خدا خالص و محض است و هرگز با غفلت: ﴿وَمَا كُنَّا عَنِ ٱلْخَلْقِ غَـٰفِلِينَ﴾[۱۰]، سهو و نسیان آمیخته نیست[۱۱]: یا من هو ذاکر لایسهو[۱۲]. بر پایه حدیثی، یاد کردن بندگان از سوی خدا به هنگام امر و نهی ایشان بزرگتر از یاد کردن خدا از سوی بندگان است[۱۳]. به دیده برخی ذکر، نقیض نسیان است[۱۴]، چنانکه در قرآن نیز در برابر آن به کار رفته است: ﴿وَٱذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾[۱۵] و چنانچه ذکر حقیقتا امری پس از نسیان باشد، با توجه به منزه بودن خدا از فراموشی: ﴿لَّا يَضِلُّ رَبِّى وَلَا يَنسَى﴾[۱۶] اطلاق آن بر خدا به شکل مجاز و از باب مشاکله (هم شکلی) با یاد خدا از جانب بندگان است که در آیه ۱۵۲ بقره همراه با آن به کار رفته است[۱۷]؛ اگر حقیقت ذکر از جهت مذکور مطلق باشد ـ یعنی خواه پس از نسیان باشد یا نباشد ـ اطلاقش بر خدا مجاز نیست. به هر روی، یاد کردن بندگان از سوی خدا همان لطف، احسان و افاضه خیرات بر بندگان و گشودن درهای سعادت به روی ایشان و رحم و مغفرت بر آنان است[۱۸]. در آیه مذکور، جزای ذکر از سوی بنده ـ که به معنای شکرگزاری در برابر نعمتها به ویژه نعمت رسالت پیامبر(ص) و هدایت به اسلام است[۱۹] که در آیات پیشین[۲۰] بیان شده ـ ذکر از ناحیه خدا نهاده شده است[۲۱]، چنانکه برخی مفسران گفتهاند: هیچ بندهای خدا را یاد نمیکند، مگر اینکه خدا او را یاد میکند. اگر بنده مؤمن خدا را یاد کند، خدا با رحمت از وی یاد میکند؛ چنانچه بنده کافر او را یاد کند، خدا با عذاب از وی یاد خواهد کرد[۲۲]. البته چون یاد خدا از جانب بنده از روی شکرگزاری نعمتهای الهی بر بندگان واجب است، هرچند پاداشی در کار نباشد، خدا از روی عادت فضل، احسان و کرم خویش آن را در حکم خدمت ابتدایی و یاد کردن بنده را از سوی خود پاداش آن گذارده است؛ زیرا کرم وی، مقتضی فزونی نعمت بر نعمت است[۲۳]، از این رو امام سجاد(ع) به پیشگاه الهی عرض میکند: ما را به ذکر خویش فرمان دادی و به ما از سر بزرگداشتمان وعده دادی که در مقابل آن ما را یاد نمایی[۲۴]. گفتنی است مراد از یاد کردن خدا از جانب بندگان در آیه ۱۵۲ بقره که سبب یاد آنها از ناحیه خدا میشود، توجه فعلی با قلب، زبان و عمل به سوی اوست، چنانکه برعکس، مراد از فراموش کردن خدا از سوی بندگان که سبب میشود خدا خود آنان را از یادشان ببرد، عدم توجه مذکور است: ﴿وَلَا تَكُونُوا۟ كَٱلَّذِينَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمْ أَنفُسَهُمْ أُو۟لَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلْفَـٰسِقُونَ﴾[۲۵] به گفته برخی تا خدا بنده را یاد نفرماید، بنده نیز او را یاد نمیکند[۲۶]، از این رو از آیه ۱۵۲ بقره و از احادیث قدسی و جز آن فهمیده میشود که یاد کردن خدا از جانب بنده، سبب یاد کردن وی از ناحیه خدا میگردد؛ بدین معنا که توفیق الهی ـ که به نوعی یاد کردن بنده از جانب خداست ـ سبب ذکر خدا از سوی بنده میشود و آن، مایه ذکر بنده از جانب خدا به عنوان پاداش و اجر مذکور نیز مایه تشدید ذکر خدا از ناحیه بنده میشود و آن، به ذکر دیگری از خدا نسبت به بنده میانجامد[۲۷]. برپایه روایات، چنانچه انسان خدا را در خلوت و پیش خود یاد کند، او نیز چنین خواهد کرد و در صورتی که وی را نزد مردم یاد کند، خدا او را پیش ملائکه یا گروهی برتر از فرشتگان، مانند پیامبران و شهدا که نزد او زندهاند، یاد خواهد کرد[۲۸].[۲۹].
جلوههای یاد بنده از سوی خدا
یاد بنده از سوی خدا صورتی خاص ندارد، بلکه جلوههای گوناگونی داشته و همه مظاهر جود و رحمت الهی را شامل میشود[۳۰] که آن هم به چگونگی یاد خدا از سوی بنده وابسته است، از این رو در تفسیر ﴿فَٱذْكُرُونِىٓ أَذْكُرْكُمْ وَٱشْكُرُوا۟ لِى وَلَا تَكْفُرُونِ﴾[۳۱] گفته شده: مرا به طاعت یاد کنید، تا شما را به ثواب: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا * أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا﴾[۳۲] یا کمک: ﴿وَٱلَّذِينَ جَـٰهَدُوا۟ فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلْمُحْسِنِينَ﴾[۳۳] یا معافات: ﴿مَنْ عَمِلَ صَـٰلِحًۭا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌۭ فَلَنُحْيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةًۭ طَيِّبَةًۭ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ﴾[۳۴] یا رحمت خویش یاد کنم: ﴿وَأَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾[۳۵]؛ یا گفته شده: مرا با توحید و ایمان یاد کنید، تا شما را به جنات و درجات: ﴿وَبَشِّرِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّـٰتٍۢ...﴾[۳۶] یا مرا به شکر یاد کنید تا شما را به افزونی نعمت: ﴿لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ﴾[۳۷] یا مرا به تسلیم و تفویض یاد کنید، تا شما را به آزمایشی آسانتر: ﴿وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾[۳۸] یا مرا در حال نعمت و گشایش یاد کنید، تا شما را در حالت شدت و بلاء: ﴿فَلَوْلَآ أَنَّهُۥ كَانَ مِنَ ٱلْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِى بَطْنِهِۦٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[۳۹] یا مرا به دعا یاد کنید، تا شما را به اجابت: ﴿ٱدْعُونِىٓ أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۴۰] یاد کنم و...[۴۱]. به نظر برخی، ذکر بنده از سوی خدا دو وجه است:
- در کتابهای خود به زبان پیامبران و در آسمانها به زبان فرشتگان و در ملأ اعلا (به زبان خویش) او را مدح کند.
- او را ثواب ابد، کرامت و رضا عطا فرماید[۴۲]. برخی دیگر گفتهاند: مراد از ذکر بندگان از طرف خدا این است که اسم (نشانه) خود را که همان نام مبارکاللّهاست در (زبان و قلب) آنان ایجاد میکند و آنها را به روش سلوک راه خویش آگاه و بر آن، ثابت قدم میسازد[۴۳]. برخی هم با توجه به اینکه حقیقت ذکر را حاضر بودن یاد شونده نزد یاد کننده دانسته ـ خواه خود او نزد یاد کننده حاضر باشد یا نام و عنوان وی ـ گفتهاند: خدا در مرتبه ذات خود، یاد کننده خویش و در مرتبه فعل و صنعش، یاد کننده افعال و مخلوقات خویش است و در هر دو مرتبه، بهترین یادکنندگان است. یاد کردن خدا از خود در مرتبه ذات، علم وی به ذات خویش است که به معنای حضور ذات او برای خود و عدم انفکاک وی از خویش است و خدا در این مرتبه بهترین یاد کنندگان است؛ زیرا علم او به خود، از دانش ما به وی کاملتر است، چون وی به کنه ذات خود داناست؛ ولی ما به نام و عنوان وی علم داریم.
یاد کردن خدا از مخلوقات خود در مرتبه فعل، با ایجاد آنها همراه است؛ حتی ذکر وی از ناحیه ما مرتبهای از ذکر او نسبت به ماست؛ زیرا آن با حول و قوّه الهی انجام میگیرد و خیرالذاکرین بودن خدا در این مرتبه، بدان جهت است که موجودات پیش از ظهور در جهان طبیعت، حضوری بس کاملتر در مراحل وجودی پیش از آن، مانند مرتبه اعیان ثابت و جبروت داشتهاند[۴۴].[۴۵].
منابع
پانویس
- ↑ مفردات، ص۳۲۸ - ۳۲۹، «ذکر»؛ نثر طوبی، ج ۱، ص۲۷۵.
- ↑ المصباح، ص۲۵۲ـ۲۵۳؛ بحارالانوار، ج۹۱،ص۳۸۹.
- ↑ المصباح، ص۲۵۹؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص۳۹۶؛ میزان الحکمه، ج، ص۱۴۹۶.
- ↑ البلد الامین،ص ۴۰۲؛ المصباح، ص۲۴۷؛ بحارالانوار، ج ۹۱، ص۳۸۴.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۱۹۴.
- ↑ سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
- ↑ «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
- ↑ مفردات، ص۳۲۸.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۶، ص۴۶۶ ـ ۴۶۷؛ نورالثقلین، ج ۴، ص۱۶۲.
- ↑ «از آفریدگان غافل نیستیم» سوره مؤمنون، آیه ۱۷.
- ↑ تسنیم، ج ۷، ص۵۶۷.
- ↑ تهذیب، ج ۶، ص۹۱؛ مصباح المتهجّد، ص۷۱۴.
- ↑ جامع البیان، ج ۲۰، ص۱۹۰.
- ↑ لسان العرب، ج ۵، ص۴۸؛ التحقیق، ج ۳، ص۲۹۷، «ذکر»؛ شرح اصول کافی، ج ۴، ص۱۴.
- ↑ سوره کهف، آیه ۲۴.
- ↑ سوره طه، آیه ۵۲.
- ↑ حاشیه شیخ زاده، ج ۲، ص۳۸۸؛ روح البیان، ج ۱، ص۳۱۹.
- ↑ حاشیه شیخ زاده، ج ۲، ص۳۸۸؛ روحالبیان، ج ۱، ص۳۱۹؛ الفرقان، ج ۱ ـ ۲، ص۲۱۹.
- ↑ حاشیه قونوی، ج ۴، ص۳۶۷.
- ↑ ﴿وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾«و از هرجا بیرون رفتی رؤیت را به سوی مسجد الحرام بگردان و هرجا که باشید رؤیتان را به سوی آن بگردانید تا مردم را بر شما حجّتی نباشد مگر (از سوی) کسانی از ایشان که ستم میورزند پس، از آنان مهراسید و از من بهراسید و (چنین فرمان دادم) تا نعمتم را بر شما تمام کنم و باشد که شما راه یابید * چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۱، ص۲۲۳.
- ↑ جامع البیان، ج ۲، ص۵۱؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۲۷۴؛ کنزالدقائق، ج، ص۳۷۶.
- ↑ حاشیه شیخ زاده، ج ۲، ص۳۹۰.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای ۱۹۴.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.
- ↑ تفسیر سلمی، ج ۱، ص۶۸؛ بیان السعاده، ج ۱، ص۱۵۵.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۴۹۶؛ الجواهر السنیه، ص۱۶۵؛ بیان السعاده، ج ۱، ص۱۵۵.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص۴۹۸، ۵۰۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۰؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص۳۲۷.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «ذاکر / اسماء و صفات»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۱۶.
- ↑ مواهب الرحمن، ج ۲، ص۱۷۱.
- ↑ «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.
- ↑ «آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند بیگمان ما پاداش کسانی را که کاری نیکو کنند، فرو نمینهیم * آنان بهشتهایی جاویدان خواهند داشت که از بن (کاخهای) آنان، جویبارها روان است؛ در آنجا به دستبندهایی زرّین آراسته میگردند و جامههایی سبز از دیبای نازک و دیبای ستبر میپوشند در حالی که بر تختها پشت میدهند؛ آن پاداش، خوب و (آن بهشت) آسایشگاهی نیکوس» سوره کهف، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ «کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.
- ↑ «و از خداوند و فرستاده (او) پیروی کنید باشد که بر شما بخشایش آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۵.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «و به او از جایی که گمان نمیبرد روزی میدهد و هر که بر خدا توکل کند همو وی را بسنده است؛ به راستی خداوند به خواست خویش، رسنده است و بیگمان خداوند برای هر چیز، اندازهای نهاده است» سوره طلاق، آیه ۳.
- ↑ «و اگر او از نیایشگران نبود * بیگمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته میگردند میماند» سوره صافّات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.
- ↑ سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۱۹؛ التبیان، ج ۲، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص۴۳۱؛ منهجالصادقین، ج ۱، ص۴۱۷.
- ↑ روضالجنان، ج ۲، ص۲۳۴.
- ↑ شرح الاسماء الحسنی، درود آبادی، ص۹۴.
- ↑ شرح الاسماء الحسنی، سبزواری، ص۱۳۴.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «ذاکر / اسماء و صفات»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص ۳۱۷.