نهضت‌های شیعی در دوران عباسیان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از آنجا که شیعیان دربارۀ حکومت، نظر خاصّ دارند و خلافت را ویژۀ امامان معصوم از اهل بیت می‌دانند، ازاین‌رو حکّام جور و خلفای غاصب را به عنوان امام جائر می‌شناسند و زیر بار آنان نمی‌روند. این تفکّر از صدر اسلام وجود داشت و نهضت‌هایی را پایه‌ریزی کرد. در عراق و حجاز و سرزمین‌های دیگر، شیعه بر ضدّ حکّام جور شورش می‌کرد. نهضت‌هایی که بر ضدّ امویان و عباسیان در سده‌های آغاز در تواریخ ثبت شده بسیار است. گاهی شورش‌های فردی بوده، گاهی حرکت‌های عمومی که به فتح شهرها و مناطقی انجامیده و حکومت‌هایی هم برپا شده است[۱].

قیام علویان

با بر ملا شدن هویت و چهره اصلی خاندان بنی عباس، و بروز هر گونه جنایتی از طرف آن‎ها، و همچنین با شروع درگیری بین امین و مأمون که به جنگی داخلی تبدیل شده بود، گروهی با هدف بازپس‌گیری خلافت از عباسیان، بر ضد بنی عباس قیام کردند. در این گروه که علویان (فرزندان و خاندان حضرت (ع) و فرزندان امام موسی بن جعفر (ع)) بیش از همه فعالیت داشتند، با نام «قیام علویان» در حجاز و عراق و یمن و فارس و خوزستان دست به شورش زدند.

ابراهیم بن موسی (ع) در یمن، حسین بن موسی (ع) در خوزستان و اهواز و فارس، زید بن موسی در بصره، محمد بن جعفر (ع) در حجاز و محمد بن طباطبا در کوفه، از مردم بیعت گرفتند و بر علیه عباسیان شوریدند. در این شرایط، مأمون در ابتدای راه بود و می‌خواست بر تخت خلافت بنشیند، پس وقوع این قیام‌های بزرگ او را به فکر برنامه‌ای جامع و حیاتی انداخت. او با دعوت از امام رضا (ع) به عنوان بزرگ علویان به سوی مقر خلافتش، و ابراز دوستی و علاقه به خاندان اهل بیت (ع) و ناصحیح خواندن روش حکومتی خلفای گذشته و این که خلافت حق مسلم خاندان اهل بیت (ع) می‌باشد، تا حدودی از گرمی و حرارت این قیام‌ها کاست[۲].[۳]

قیام محمد بن عبدالله محض

قیام ابراهیم بن عبدالله محض

قیام شهید فخ

قیام یحیی بن عبدالله

قیام ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۸۶.
  2. برگرفته از کتاب: عباسیان از بعثت تا خلافت.
  3. محمدی، حسین، رضانامه ص ۵۷۵.