عیادت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

عیادت به معنای دیدار و سرکشی به بیماران، یکی از ضرورت‌های معاشرت اجتماعی و از حقوق و تکالیف متقابل گروه‌های مختلف جامعه نسبت به یکدیگر است. در سخنان رسول اکرم (ص) و اهل‌بیت گرامی آن حضرت (ع) سفارشات اکیدی درباره عیادت بیماران صورت گرفته است[۱].

عیادت از بیماران در واقع نوعی عبادت است که تأثیر به‌سزایی در روابط اجتماعی دارد و موجب ازدیاد محبت و از بین رفتن کینه‌ها می‌شود. دوست واقعی کسی است که دست دوست خود را در پریشان‌حالی و درماندگی بگیرد. وقتی کسی بیمار می‌شود انتظار دارد دیگران به عیادتش بروند، احوال او را جویا شوند و در حقش دعا کنند[۲].

عیادت در سیره پیامبر(ص)

در سیره پیامبر (ص) آمده است: هرگاه حضرت یکی از برادران دینی خود را به مدت سه روز نمی‌دید، از احوال او می‌پرسید. آن‌گاه اگر به مسافرت رفته بود، برایش دعا می‌کرد، چنان‌چه حاضر بود، به دیدنش می‌رفت و اگر مریض بود، از وی عیادت می‌کرد: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا فَقَدَ الرَّجُلَ مِنْ إِخْوَانِهِ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ سَأَلَ عَنْهُ فَإِنْ كَانَ غَائِباً دَعَا لَهُ وَ إِنْ كَانَ شَاهِداً زَارَهُ وَ إِنْ كَانَ مَرِيضاً عَادَهُ»[۳].[۴]

پیامبر اکرم (ص) در زمینه عبادت بیمار فرمود: «به عیادت بیمار بروید و در تشییع جنازه شرکت کنید که شما را به یاد آخرت می‌اندازد»[۵] و حضرت عیادت‌کننده را در رحمت الهی غوطه‌ور می‌بیند و می‌فرماید: «عیادت‌کننده از بیمار در رحمت الهی غوطه‌ور می‌شود»[۶]. ایشان از بیمار در دورترین بخش شهر عیادت می‌کرد، حتی اگر بیماری‌اش چشم‌درد بود[۷].

در روایتی آمده است: «آفریدگار در روز رستاخیز می‌فرماید: آدمی‌زاد! بیمار شدم، مرا عیادت نکردی. آدمی گوید: خدایا، چگونه تو را که پروردگار جهانیانی، عیادت کنم؟ خداوند پاسخ می‌دهد: مگر نمی‌دانستی که فلان بنده‌ام بیمار بود و او را عیادت نکردی؟ مگر نمی‌دانستی که اگر او را عیادت می‌کردی، مرا نزد او می‌یافتی»[۸].[۹]

آداب عیادت

در اسلام برای عیادت آداب و هنجارهایی بیان شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

  1. بردن هدیه: در اسلام توصیه شده که وقتی انسان به عیادت بیماری می‌رود، مستحب است همراه خود چیزی که مورد علاقه و نیاز بیمار است به عنوان هدیه ببرد. در روایتی از پیامبر اسلام آمده است که فرمود: کسی که به بیمار از آن‌چه دوست می‌دارد غذا دهد، خداوند از میوه‌های بهشتی به او اطعام خواهد کرد: « مَنْ أَطْعَمَ مَرِيضاً شَهْوَتَهُ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ»[۱۰].
  2. طول ندادن عیادت: از آنجا که بیمار معمولا در ناراحتی و درد به سر می‌برد، شایسته است حال بیمار را رعات کنیم و در کنار او زیاد ننشینیم. در حدیثی از پیامبر اسلام آمده است: از همه عیادت‌ها بهتر و پر اجرتر آن است که از پیش مریض زودتر برخیزی: «أفضل العيادة أجرا سرعة القيام من عند المريض»[۱۱]. طول دادن عیادت در صورتی مطلوب است که مریض راضی باشد یا از طرف بخواهد در کنارش باشد[۱۲].
  3. پرسیدن حال بیمار: وقتی انسان به عیادت بیمار می‌رود خوب است از حال او سؤال کند. در روایتی از پیامبر آمده است که فرمود: همه عیادت بیمار به این است که یکی از شما دست خودش را بر پیشانی‌اش بگذارد و از احوال او بپرسد[۱۳].
  4. دعا برای بهبودی بیمار: پیامبر اسلام فرمود: از بیماران عیادت کنید... و برای بیمار دعا نمایید و بگویید: خدایا! او را به شفایت شفا بده و با دوای خود مداوایش کن و از گرفتاری‌هایت نجات عنایت فرما: «عُودُوا الْمَرْضَى... وَ تَدْعُو لِلْمَرِيضِ فَتَقُولُ: اللَّهُمَّ اشْفِهِ بِشِفَائِكَ وَ دَاوِهِ بِدَوَائِكَ وَ عَافِهِ مِنْ بَلَائِكَ»[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. باقری‌فر، علی، مقاله «عیادت»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۳۹.
  2. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۲۱۳.
  3. بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۳۳.
  4. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۲۱۳.
  5. «عُودُوا الْمَرِيضَ وَ أَتْبِعُوا الْجَنَازةَ يُذَکِّرْکُم الْآخِرَةِ»؛ میزان الحکمه، ج۱۱، ص۵۵۳.
  6. «عَائِدُ الْمَرِيضِ يَخُوضُ فِي الرَّحْمَةِ»؛ میزان الحکمه، ج۱۱، ص۵۵۳.
  7. فیض القدیر، ج۵، ص۱۴۳.
  8. بحارالانوار، ج۶۴، ص۱۵۶.
  9. اسحاقی، سید حسین، کانون محبت ص ۵۹؛ حسینی‌نیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۴۹.
  10. بحارالانوار، ج۸۱، باب ۴، ح۳۲.
  11. نهج الفصاحه، حدیث ۴۱۲.
  12. میزان الحکمه، حدیث ۱۸۸۱۲.
  13. «تَمَامُ عِيَادَةِ الْمَرِيضِ أَنْ يَضَعَ أَحَدُكُمْ يَدَهُ عَلَيْهِ وَ يَسْأَلَهُ كَيْفَ هُوَ كَيْفَ أَصْبَحْتَ وَ كَيْفَ أَمْسَيْتَ؟»؛ بحارالانوار، ج۸۱، باب ۴، ح۳۷.
  14. بحارالانوار، ج۸۱، باب ۴، ح۳۲.
  15. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۲۱۳؛ اسحاقی، سید حسین، کانون محبت ص ۵۹.