اولو الامر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۱ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

قرآن کریم اطاعت از اولوالامر را به همراه اطاعت از خداوند و پیامبر (ص) واجب کرده است[۱]. اندیشمندان اسلامی در تفسیر این آیه اختلاف کرده‌اند. برخی از اهل سنت بر این اعتقادند که مراد از اولوالامر همان سلطان و امیر[۲] و یا امیر سپاه[۳] است. برخی نیز اولوالامر را بر علما تطبیق داده‌اند[۴]. علمای امامیه مراد از «اولوالامر» را اهل بیت پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) می‌دانند[۵]؛ زیرا اطلاق آیه در وجوب اطاعت از ولی امر در امور؛ مانند رسول خدا، دلالت بر معصوم بودن ولی امر می‌کند[۶].

امام خمینی معتقد است به حکم عقل ممکن نیست که خداوند به اطاعت از حاکمان و سلاطین امر کند، با اینکه می‌داند این سلاطین چه ظلم‌ها و فسادهایی انجام می‌دهند و همراه کردن اطاعت اولوالامر با خدا و رسولش نشان می‌دهد که اولوالامر باید کسی باشد که در تمام احکامی که صادر می‌کند، حکمی برخلاف دین خدا نگوید و بر خلاف آن عمل نکند، بلکه وجوب اطاعت اولوالامر بر تمام امت‌ها نشان می‌دهد که حکومت اسلامی تنها باید یک حکومت باشد تا هرج و مرج لازم نیاید[۷] و اگر قائل شوند که سلاطینی که عادل بوده و برخلاف دین سخن نگفته‌اند، اولوالامر هستند، لازمه این سخن این است که تمام سلاطین و خلفا، اولوالامر نبوده‌اند و تنها کسی می‌تواند اولوالامر باشد که در کردار و گفتار خود معصوم باشد. بنابراین اولوالامر منطبق بر امیرالمؤمنین علی (ع) است که پیامبر (ص) او را در غدیرخم به عنوان ولی تعیین کرد[۸] و همچنین منطبق بر ائمه هدی (ع) است که پیروی از آنها واجب است و این اطاعت در امور حکومتی و غیرحکومتی است و در هر امری که مرجع رسول اکرم (ص) باشد، ائمه (ع) نیز در آن مسئله مرجع بوده و حکم آنان نافذ است[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ... «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید.».. سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۹۲.
  3. بیهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج۴، ص۳۱۱.
  4. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج۲، ص۴۰۰.
  5. آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط، ج۱، ص۴۳۲؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۹.
  6. علامه حلی، حسن بن یوسف، الألفین، ص۳۹۹.
  7. امام خمینی، کشف اسرار، ص۱۰۹-۱۱۲.
  8. امام خمینی، کشف اسرار، ص۲۸۴ -۲۸۵.
  9. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۸۷-۸۸.
  10. اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی ج۲، ص ۲۴۲.