کرامات امام باقر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده است مانند: خبردادن از سرانجام زید؛ آگاهی از کارهای پنهانی و بیرون آوردن سیب از میان سنگ.

مقدمه

از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده که علاوه بر نصوص می‌تواند شاهد و گواهی بر امامت آن حضرت باشد[۱]. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده می‌شود:

  1. خبردادن از سرانجام زید: زید بن علی بن الحسین خدمت امام باقر (ع) رسید و نامه‌هایی از اهل کوفه همراه داشت که او را به‌طرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست نهضت داده بودند. امام باقر (ع) درباره شئون و مسئولیت‌های امام در قبال وقایع و حوادث اجتماعی مفصلا برای او توضیح دادند و در پایان، خطاب به زید سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو می‌خواهی ملت و آئین مردمی را زنده کنی که به آیات خدا کافر شدند و نافرمانی پیامبرش کردند و بدون رهبری خدا پیرو هوای نفس خود شدند و بدون دلیلی از جانب خدا و فرمانی از پیغمبرش ادعای خلافت کردند؟ برادرم ترا در پناه خدا می‌برم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان حضرت جوشید و اشکش جاری شد[۲]. فرجام زید و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی فریقین به تواتر ثبت و نقل شده است[۳].
  2. آگاهی از کارهای پنهانی: ابوبصیر می‌گوید در کوفه به زنی قرائت قرآن یاد می‌دادم و گاهی هم با او مزاح می‌کردم وقتی خدمت امام باقر (ع) شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: «مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ»؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود حق تعالی با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن زن چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و توبه کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن[۴].
  3. بیرون آوردن سیب از میان سنگ: جابر بن یزید روایت کرده: در خدمت امام محمد باقر (ع) به سفر رفتیم آن حضرت عازم حیره بود وقتی به کربلا مشرف شدیم به من فرمود: «هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا». این زمین برای ما و شیعیان ما بوستانی است از بوستان‌های بهشت و برای دشمنان ما حفره‌ای است از حفره‌های جهنم. پس دست مبارکش را در میان سنگ‌ها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچ‌وجه با میوه‌های دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوه‌های بهشت است و از آن خوردم و از برکت و فضیلت آن تا چهار روز به طعام حاجت نیافتم و حدثی از من سرنزد[۵].[۶]

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.
  2. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.
  3. ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.
  4. الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.
  5. دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.
  6. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۴۸.