زمینههای پیدایش نهاد وکالت چه بوده است؟ (پرسش)
زمینههای پیدایش نهاد وکالت چه بوده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
زمینههای پیدایش نهاد وکالت چه بوده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمینرحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در اینباره گفته است:
- «زمینههایی که بستر نظام وکالت را فراهم ساختند، دوگونه بودند:
- برخی اجباری و ناخواسته بودند مانند محدودیت و سختگیریهای که دستگاه حکومتی بر امامان (ع) و پیروان آنها پدید آورده بودند و نیز پیدایش انشعابات و انحرافاتی که در میان برخی از پیروان اهل بیت پدید میآمد و…
برخی دیگر طبق روال طبیعی بود مانند گسترش آبادیهای شیعهنشین به پهنای سرزمینهای اسلامی و نیز نیازمندی شدید مناطق تازه مسلمان و یا شیعیان دوردست به آموزش معارف الهی اینجا به بررسی برخی زمینههای پیدایش نظام وکالت بسنده میشود.
- سختگیری بر ائمه و در تنگنا قرار دادن آنها: از روایات و متون تاریخی، برمیآید که سراسر زندگی ائمه اهل بیت همراه با محدودیت، زندانی شدن و شهادت بوده است[۱] و از طرفی کسانی که پیرامون ائمه آمد و شد میکردند با پیگرد جدی هواداران خلفاء روبهرو بودند و این دو عامل، دسترسی آسان به ائمه را از بین میبرد.
- بعد از امام صادق این فشارها چند برابر شد، واکنش ائمه در برابر این فشارها به هدف حداقل رسانیدن خسارت دوری شیعیان از آنها؛ تشکیل نظام وکالت بود. محمد بن ابی عمیر توسط هارون الرشید زیر ضربات تازیانه رفت تا بلکه اسامی شیعیان و اصحاب امام موسی کاظم (ع) را آشکار کند[۲]. این سختگیریها، آزار و اذیتها تا پایان کار نهاد همچنان ادامه داشت[۳].امام هادی (ع) طی نامهای به کارگزاران خود سفارشاتی دارند و اضافه میفرمایند که اگر به این سفارشها گوش داده و عمل کنید، دیگر نیازی نیست پشت سر هم به من مراجعه کنید[۴] یعنی نصب نماینده و سازش نمایندگان به خاطر کاهش مراجعات نزد امام (ع) است که معلوم میشود دستگاه حکومتی نسبت به آمدوشدها بسیار مراقب بوده است.
- المعتضد بالله خلیفه عباسی چنان بر شیعیان اهل بیت سختگیری میکرد که حتی شیعیان نایبان امامان را نیز نمیشناختند مردی از اهالی قم وجوهات را به محمد بن عثمان عمری مانند یک بازرگان تحویل میداد یعنی بدون اینکه نایب را بشناسد یا از او رسید و امضایی بگیرد شیخ طوسی تعبیری جالبی از این روزگاران دارد… "الْأَمْرَ كَانَ حَادّاً جِدّاً فِي زَمَانِ الْمُعْتَضِدِ وَ السَّيْفُ يَقْطُرُ دَماً كَمَا يُقَالُ وَ كَانَ سِرّاً بَيْنَ الْخَاصِّ مِنْ أَهْلِ هَذَا الشَّأْنِ وَ كَانَ مَا يُحْمَلُ بِهِ إِلَى أَبِي جَعْفَرٍ لَا يَقِفُ مَنْ يَحْمِلُهُ عَلَى خَبَرِهِ وَ لَا حَالِهِ"[۵].
- برخی روایات از امام زمان (ع) به نام "الغریم" تعبیر میکنند. شیخ مفید میفرماید: این اسم رمزی بود میان شیعه، و مورد خطابشان حضرت حجت (ع) بود، و این کار را به خاطر تقیه میکردند[۶].
- هادی عباسی به فرمانداران شهرها نوشت که طالبیان را دستگیر کنند[۷] و خودش سوگند یاد کرد که امام موسی کاظم (ع) را بکشد[۸]. یحیی بن خالد برمکی میگفت من رافضیها را نابود کردم، چون آنها گمان میکردند دین بدون امام زنده نمیماند، در صورتی که امروز نمیدانند امامشان (موسی کاظم) زنده است یا مرده[۹].
- مبارزه با انحرافات و انشعابها: یکی از پیامدهای جداسازی امت اسلامی از رهبران الهی حیرت و سردرگمی بود، کاروان دلهای شیفته و آگاه و پُردرد همواره سراغ رهبر الهی را میگرفتند و چون رهبران الهی در حصار محدودیت بسر میبردند میدان قدرتخواهی برای رهزنان آماده بود، لذا آنها با بهرهگیری از عشق و جهالت تودهها خود را در لباس رهبران الهی عرضه میکردند و موجب پیدایش انحرافات و گروههای انشعابی میشدند.
- امامان اهل بیت (ع) در راستای کاهش و مبارزه با این پدیده اقدام به تأسیس نظام وکالت کردند. تا این مجموعه، جلو انحرافات را با معرفی امام و حجت الهی بگیرند و انحراف پدید آمده را در انزوا قرار دهند و به حق که نهاد وکالت در تأمین این هدف کامیاب بود. انشعاباتی که در عصر اول امامت (از امام علی (ع) تا امام صادق (ع)) پدید آمد و هنوز نهاد وکالت ساماندهی نشده بود، عمیق و پایدار بود مانند کیسانیه (معتقدان به امامت محمد حنفیه) و زیدیه (معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد) اما انشعاباتِ عصر دوم امامت (پس از امام صادق) سطحی و زودگذر بود و با تلاش نهاد وکالت دوباره به آغوش مکتب اهل بیت برمیگشتند مانند فطحیه (معتقدان به امامت عبدالله فرزند امام صادق) و واقفیه (معتقدین به حیات و مهدویت امام کاظم) و فرقههایی که پس از شهادت امام عسکری پدید آمدند[۱۰].
- گسترش آبادیهای شیعهنشین: پیروان مکتب اهل بیت (ع) در طول حیات سیاسی، اجتماعی و مذهبی با فراز و نشیبهایی روبرو بودهاند، گاهی که اشخاص متعصب و یا جاهل بر تخت قدرت تکیه میزدند میدان را بر حقپرستان تنگ میکردند و شیعیان با کوچ اجباری شهرها و آبادیهای خود را از دست میدادند[۱۱]، اما روی هم رفته مکتب اهل بیت راه خود را در دلهای آماده، باز کرد و روزبهروز به شکوه آن افزوده شد تا آنجا که در عصر امام صادق (ع) پیروان مکتب اهل بیت در تمام نقاط کشور بزرگ اسلامی پخش شده بودند، کمترین آرمان و درخواست این امت دیدار نماینده، سفیر و اشخاص مورد تأیید امامشان بود که پاسخ امامان به این نیاز راهاندازی نهاد وکالت و اعزام کارگزاران بسوی امت مشتاق بود. حدیثی از کتاب کافی تأیید میکند که در عصر امام صادق (ع) شیعیان خراسان فعال بوده و با امامشان توسط اشخاص معتبر در ارتباط بوده و وجوهات خود را به آن جناب میرسانیدند[۱۲].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ خالدبنسعید به جرم حمایت از علی (ع) در زمان خلافت ابوبکر از جایگاه فرماندهی عزل شد. ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ۱۳۳،۲: سختگیری بنیامیه و بنیمروان تا آنجا بود که سعیدبنجبیر به خاطر ارتباط با امام سجاد (ع) شهید شد، ر.ک: طوسی، اختیار معرفةالرجال، ۳۳۵،۱. سختگیری عباسیان بر امامان به ویژه عصر عسکریین در ادامه همین نوشتار روشن خواهد شد.
- ↑ ر.ک: نجاشی، رجالالنجاشی، ص ۳۲۶، رقم ۸۸۷.
- ↑ اینجا به ذکر دو مورد دیگر اشاره میشود: هارون بن خارجه برای گرفتن پاسخ از امام صادق (ع) یک بار خیار و لباسهای خیارفروش را میخرد تا خود را در چهره خیارفروش به منزل امام برساند. راوندی، الخرایح و الجرایج، ۶۴۳،۳، اعلام امام صادق (ع)، ح۴۹: یاران امام (ع) مورد شکنجه و آزار قرار میگیرند ابنراشد شهید میشود. ابنبند با ضربات عمود به قتل میرسد ابنعاصم روی پل دجله بعد از تحمل سیصد تازیانه به رود دجله انداخته میشود، طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۱، ح۳۱۰.
- ↑ "وَ أَنَا آمُرُكَ يَا أَيُّوبَ بْنَ نُوحٍ أَنْ تَقْطَعَ الْإِكْثَارَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ أَبِي عَلِيٍّ، وَ أَنْ يَلْزَمَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا مَا وُكِّلَ بِهِ وَ أُمِرَ بِالْقِيَامِ فِيهِ بِأَمْرِ نَاحِيَتِهِ، فَإِنَّكُمْ إِذَا انْتَهَيْتُمْ إِلَى كُلِّ مَا أُمِرْتُمْ بِهِ اسْتَغْنَيْتُمْ بِذَلِكَ عَنْ مُعَاوَدَتِي" (طوسی، اختیار معرفةالرجال (رجالکشی)، ۸۰۰،۲، ح۹۹۲).
- ↑ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۹۶، ح۲۹۴: در زمان معتضد عباسی کار بسیار سخت و اوضاع خطرناک بود از شمشیر خون میچکید، کارها کاملا پوشیده و پنهانی میان یاران بود و حتی کسی که اموال شرعی را خدمت امام باقر (ع) میبرد از محموله و اوضاع آن اطلاعی نداشت.
- ↑ "عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ لَمَّا مَاتَ أَبِي وَ صَارَ الْأَمْرُ إِلَيَّ كَانَ لِأَبِي عَلَى النَّاسِ سَفَاتِجُ مِنْ مَالِ الْغَرِيمِ يَعْنِي صَاحِبَ الْأَمْرِ (ع) قَالَ الشَّيْخُ الْمُفِيدُ وَ هَذَا رَمْزٌ كَانَتِ الشِّيعَةُ تَعْرِفُهُ قَدِيماً بَيْنَهَا وَ يَكُونُ خِطَابُهَا عَلَيْهِ لِلتَّقِيَّةِ". شیخ مفید، الارشاد، قسم المعصومین، باب ۳۹ (ذکر طرف من دلائل صاحب الزمان)، ح۱۲، ص ۴۰۰؛ راوندی، الخرائج و الجرائح، ۶۹۵،۲.
- ↑ ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ۴۰۴،۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۵۱،۴۸.
- ↑ عاملی، شیعه در تاریخ، ص ۱۲۳.
- ↑ تنها انشعابی که در عصر وجود نهاد وکالت پدید آمد و پایدار ماند فرقه اسماعیلیه (معتقدان به امامت اسماعیل فرزند امام صادق) بود. شاید علت پایدار ماندن آنها این بوده است که فعالیت آنها در نهایت پنهانکاری بود و تا سال ۲۹۶ به صورت پنهانی به سر میبردند.
- ↑ ابنابیالحدید دانشمند مشهور اهل سنت میگوید: ... هر کسی که معروف به دوستی اهل بیت بود، بنیامیه دست و پای آنها را میبرید، اموالشان را غارت و خانههایشان را خراب میکردند دوستی با علی (ع) نزد آنها بدتر از کفر بود، شرح نهجالبلاغه، ص ۴۵-۴۳؛ طبری، تاریخالامم و الملوک، ۱۳۲،۶.
- ↑ کلینی، الاصول منالکافی، ۴۷۵،۱، باب مولد ابیعبدالله (ع)، ح۶.
- ↑ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ۱، ص ۳۴۷، ح۲۱۶.
- ↑ لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص؟.