فرایند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان (مقاله)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

فرایند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان
زبانفارسی
نویسندهسید عبدالحمید ابطحی
موضوععلم، علم امام ، علم غیب، شیعیان
مذهبشیعه
منتشر شده درفصلنامه امامت‌پژوهی
وابسته بهبنیاد فرهنگی اهل‌بیت (ع)
محل نشرقم، ایران
تاریخ نشرتابستان ۱۳۹۰
شماره۲
ناشر الکترونیکپایگاه مجلات تخصصی نور

فرایند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی که به بررسی شناخت شیعیان از علم غیب ائمه می‌پردازد. این مقالهٔ ۲۰ صفحه‌ای به قلم سید عبدالحمید ابطحی نگاشته شده و در فصلنامه امامت‌پژوهی (شماره ۲ تابستان ۱۳۹۰) منتشر گشته است.[۱]

چکیده مقاله

  • نویسنده در ابتدای چکیده مقاله می‌نویسد: «  یکی از فرهنگ‌های زمان جاهلی این بودکه علم و ارتباط باغیب را منحصر به جن یا ملک می‌دانستند، این مسئله باعث شد تادر آغاز پیامبری حضرت محمد(ص)، این که به پیامبر وحی می‌شود و ایشان با حقائق غیبی در ارتباط هستند باعدم پذیرش از سوی مردم مواجه شود و یا حتی ایشان را متهم به جادوگری و کهانت می‌کردند. و پیامبر اکرم همیشه با این سوال مواجه بودند که چرا ملک نیستند و اینکه چرا خداوند ملکی را بر مردم نفرستاده است؟ تا اینکه در اثر کثرت آیات و معجزات، نبوت ایشان پذیرفته شد و در نتیجه، آگاهى از غیب ـ در نظر جامعه ـ به پیامبر (ص) منحصر شد. البته این عدم پذیرش به دوران حضور پیامبر در مکه محدود نشده و در دوران حضور ایشان در مدینه نیز وجود برخی سوالات از سوی اطرافیان و اصحاب نبوی حکایت از تردید برخی مسلمانان در موردارتباط پیامبر با غیب دارد. اگرچه بسیارى از این تردیدها ناشى از بی‌ایمانى است، اما ابراز علنى آنها در میان جمع و یا در محضر رسول‌الله نشان دهنده مساعد بودن زمینه‌هاى فکرى و فرهنگى این انکارها و اعجاب‌هااست ».
  • نویسنده در ادامه چکیده می‌نویسد: « این زمینة فکرى و اجتماعى، موجب شد که پس از رحلت پیامبر (ص)، پذیرش موضوع اتصال امام به وحى و اطلاع وى از غیب با مشکلاتى جدى روبه‌رو باشد. بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) به دلیل ختم نبوت، تلقى عمومى این بود که ارتباط با وحى به صورت کلى قطع شده است. در مراحل اولیه بعد از پیامبر (ص) تلقى جامعه از جانشینى و وصایت، بیشتر در عرصه سیاسى، تفسیر و فهم می‌شد و به شئون علمى خلیفه و وصى، چندان توجه نمی‌شد. البته منظور این نیست که پیامبر(ص) یا آیات قرآن به این مهم اشاره نکرده بودند؛ بلکه توجه جامعه به این ابعاد از شخصیت خلیفة پیامبر(ص) جلب نشده بود.

در چنین فضایى، مردم نه از جهالت خلفاى ساختگى دچار تعجب می‌شدند و نه حتى براى خلیفة حق، بهرة خاصى از علم را قائل بودند. این مسئله درزمان ائمه(ع) نیز باعث شد که ائمه(ع) براى روشنگرى شیعیان و آشنایى آنان با مقامات علمى خود،متذکر به مقولة تحدیث بشوند».[۲]

فهرست مقاله

  • چکیده؛
  • کثرت اخبارات غیبی امیرالمؤمنین (ع)؛
    • دسته اول:؛
    • دسته دوم؛
  • اتهام امیرالمؤمنین (ع) به کهانت و دعوی نبوت؛
  • تلقی شیعیان اولیه در باب علم امام؛
  • نفی علم غیب و ادعای تحدیث؛
  • امامان، علمای ابرار و محدث؛
  • منابع.[۲]

در باره پدیدآورنده

در باره پدیدآورنده اطلاعاتی در دست نیست.

جستارهای وابسته

پانویس

دریافت متن مقاله

پیوند به بیرون