نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۴:۰۹ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل فلسفه دین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
میل به دین در سرشتانسان نهفته است[۱]. تنها از گذر دین است که پرسشهای بنیادی انسان درباره هستی پاسخ میگیرند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که انسان از آغاز پیداییاش، همواره دیندار بوده است[۲]. احساس نیاز انسان به دین، هیچگاه با تحول زندگی او از میان نرفته است. از این رو، بسیاری از جوامع انسانی به دلیل راه نیافتن به دین الهی، به خطا رفتهاند و به دینسازی دست زدهاند. دینپژوهی راهی است برای بازشناختن دین راستین الهی؛ دینی که ریشه در غیب دارد و بر آموزههای آسمانی بنا شده است[۳]. این دانش شاخههای متعددی دارد که یکی از آنها "فلسفهدین" است[۴]. فلسفهدین برآیند میل فطری انسان به تفکر جدی درباره موضوعات مهم دینی است و خداباوری و مسائل گوناگون درباره خدا را طرح و بررسی میکند. قلمرو فلسفهدین بسیار گسترده است و مسائل مختلفی را دربرمیگیرد. مهمترین آنها عبارتاند از چیستی دین و دینداری، جاودانگیانسان و بررسی و تفسیر کتب پیامبران الهی[۵][۶].
همه آدمیان زبان دین را میفهمند و هر پیامبری به زبان مردم خویش سخن گفته است[۲۳]. فرمانهای الهی در هر روزگاری به گونه روشن و صریح و بی ابهام به گوش مردم رسیدهاند و کسی نمیتواند مدعی شود که زبان دین را نفهمیده است[۲۴][۲۵].