فلسفه دین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

میل به دین در سرشت انسان نهفته است[۱]. تنها از گذر دین است که پرسش‌های بنیادی انسان درباره هستی پاسخ می‌گیرند. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که انسان از آغاز پیدایی‌اش، همواره دیندار بوده است[۲]. احساس نیاز انسان به دین، هیچ‌گاه با تحول زندگی او از میان نرفته است. از این رو، بسیاری از جوامع انسانی به دلیل راه نیافتن به دین الهی، به خطا رفته‌اند و به دین‌سازی دست زده‌اند. دین‌پژوهی راهی است برای بازشناختن دین راستین الهی؛ دینی که ریشه در غیب دارد و بر آموزه‌های آسمانی بنا شده است[۳]. این دانش شاخه‌های متعددی دارد که یکی از آنها "فلسفه دین" است[۴]. فلسفه دین برآیند میل فطری انسان به تفکر جدی درباره موضوعات مهم دینی است و خداباوری و مسائل گوناگون درباره خدا را طرح و بررسی می‌کند. قلمرو فلسفه دین بسیار گسترده است و مسائل مختلفی را دربرمی‌گیرد. مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از چیستی دین و دینداری، جاودانگی انسان و بررسی و تفسیر کتب پیامبران الهی[۵].[۶]

چیستی دین

در تعریف دین آمده است که مجموعه‌ای وحیانی و عقلانی است از عقاید، اخلاق و مقررات که نظر به اداره زندگی فردی و اجتماعی انسان دارند[۷]. آموزه‌های دینی در بخش اعتقادی، مسائل مربوط به صفات خدا، توحید، نبوت، وحی و معاد را می‌کاود. در بخش اخلاق، تعالیمی را برمی‌رسد که در پی کسب فضائل و رفع رذائل اخلاقی‌اند، و سرانجام، واپسین بخش آن، ویژه مناسک و اعمال و احکام است؛ یعنی مقررات دینی که رفتار انسان با خود، خدا و اجتماع را به بررسی می‌گذارد[۸].[۹]

هدف دین

بنابر فلسفه دین، هر دین آسمانی دو هدف دارد: یکی هدف "میانی" که همان برقرار ساختن قسط و عدل در جامعه انسانی است و در سایه این هدف، سعادت دنیوی و اخروی انسان برآورده می‌شود[۱۰]. هدف دیگر، "نهایی" است که عبارت از راه نمودن انسان از تاریکی به روشنایی است[۱۱]. چون هدف نهایی دین برآید، انسان به کشف و شهود باطنی می‌رسد و به مقام "نفس مطمئنه" نیل می‌یابد[۱۲].[۱۳]

منشأ دین (مبدأ فاعلی)

سرچشمه دین را منشأ آن گویند که براساس جهان‌بینی الهی، خدا است. به عبارتی دیگر، مبدأ فاعلی دین، خداوند است. بنابر جهان‌بینی الهی، خداوند دین خود را از گذر وحی در دسترس انسان نهاده است[۱۴].[۱۵]

علت گرایش انسان به دین

از مسائل مهم فلسفه دین این است که چرا انسان همواره در پی دین است. فیلسوفان دین، مهم‌ترین علت آن را عقل و سرشت انسانی می‌دانند. بنابر روایات شیعه، پیامبران الهی برای آن برانگیخته شده‌اند تا گنجینه سرشت انسانی را ظاهر سازند و عقل آدمی را به شکوفایی رسانند[۱۶].[۱۷]

قوانین دین

فیلسوفان دین بیان می‌کنند که دین دارای دو گونه قانون‌ است:

  1. قوانین ثابت که به نیازهای ماندگار انسان نظر دارند و جز هنگام اضطرار و به اقتضای زمانه و تبدل موضوع تغییر نمی‌پذیرند؛ مانند حرمت قتل نفس محترم.
  2. قوانین متغیر که برای ضرورت‌های زندگی فردی و اجتماعی برنهاده شده‌اند و مبتنی بر علل و انگیزه‌های ثانوی‌اند؛ مانند قوانین مربوط به خوراک و پوشاک، تجهیز سپاه اسلام و آموزش و تحصیل علم. چون ضرورت‌ها از میان می‌روند، قوانین متغیر نیز از اعتبار می‌افتند[۱۸].[۱۹]

گوهر دین

فیلسوفان دین معتقدند که گوهر دین یکی است و آن، اسلام، به معنای تسلیم در برابر خداوند است[۲۰] و چنین نیست که هر یک از پیامبران، با ابلاغ دین خود، دین پیشین را به کمال رسانده باشند؛ زیرا خداوند دین ناقص به بشر نمی‌دهد. آنچه به کمال می‌رسد، ظهورات دین است. دین، یگانه و جاودانه است و برمبنای توحید؛ اما شریعت و منهاج دین است که تغییر می‌پذیرد[۲۱].

زبان دین

همه آدمیان زبان دین را می‌فهمند و هر پیامبری به زبان مردم خویش سخن گفته است[۲۲]. فرمان‌های الهی در هر روزگاری به گونه روشن و صریح و بی ابهام به گوش مردم رسیده‌اند و کسی نمی‌تواند مدعی شود که زبان دین را نفهمیده است[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ؛ سوره روم، آیه ۳۰.
  2. تاریخ تمدن‌، ۱/ ۷۰.
  3. فلسفه دین‌، ۱۱۷- ۱۲۶.
  4. دین‌پژوهی‌، ۱/ ۹۱، ۹۲ و ۲۳۳.
  5. دین‌شناسی، ۲۱.
  6. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۳-۳۶۴.
  7. آموزش دین‌، ۹- ۶.
  8. آشنایی با علوم اسلامی‌، ۲۸۷ و ۲۸۸.
  9. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۴.
  10. ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ؛ سوره حدید، آیه ۲۵.
  11. ﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ؛سوره ابراهیم، آیه ۱.
  12. ﴿يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ؛ سوره فجر، آیه ۲۷.
  13. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۴.
  14. کشف المراد، ۳۴۶.
  15. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۴.
  16. نهج‌البلاغه‌، خطبه ۱.
  17. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۴.
  18. عقاید الشیعة الامامیة، ۵۶۸- ۵۶۴.
  19. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۴.
  20. ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹.
  21. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۵.
  22. ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۴.
  23. ده‌گفتار، ۲۰۱ و ۲۰۲؛ روش دعوت محمد، ۴۶- ۴۳.
  24. فرهنگ شیعه، ص ۳۶۵.