نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ (پرسش)
نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت |
نقطه مقابل انتظار فرج چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد بنیهاشمی، در کتاب «انتظار فرج» در اینباره گفته است:
- «یکی از راههای شناخت چیزی، شناخت ضد آن است، تا آن جا که گفتهاند: "انما تعرف الاشیاء باضدادها". "جز به ضد، ضد را همی نتوان شناخت". آری، قطعاً شناخت ضد هر چیز، در شناخت حقیقت آن مؤثر و مفید است. این قاعده در مورد "انتظار" هم صدق میکند، به طوری که برای شناخت انتظار از ضد آن کمک میگیرند. در کتاب شریف مکیال المکارم، پس از ذکر "تهیؤ" که از لوازم انتظار است، برای تکمیل آن تعریف، از ضدش – که یأس میباشد – کمک گرفته شده است. یأس به معنای ناامیدی، نقطه مقابل انتظار است که امید در آن موج میزند. اگر انتظار به معنای "انتظار ظهور" باشد، ضد آن "یأس از ظهور" میباشد که مفهوم آن کاملاً وجدانی است. اما بسیاری اوقات انتظار به معنای "انتظار فرج" به کار رفته است که در این صورت ضد آن یأس از امداد و کمک الهی میباشد. چنین یأسی از بزرگترین گناهان کبیره به شمار آمده است. برای شناخت معنای دقیق "انتظار فرج" قدری در مورد آن توضیح میدهیم.
- در قرآن کریم، سفارش حضرت یعقوب به فرزندانش در مورد یافتن حضرت یوسف نقل شده است که فرمود: ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ﴾[۱] در احادیث وقتی گناهان کبیره را بر شمردهاند، بعد از "شرک به خدا" که بزرگترین گناه است، "یأس از رحمت خدا" را دومین گناه بزرگ محسوب کردهاند. از حضرت موسی بن جعفر (ع) منقول است که فرمودند: "اَکبَرُ الکَبائِرِ - الشِرکُ بِاللهِ ... وَ بَعدَهُ الیَأسُ مِن رَوحِ اللهِ. لِأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ: ولا تَیأَسُوا..."[۲]
- انسان اگر در گرفتاری واقع شود، چه این گرفتاری، مصیبت و سختی دنیوی باشد و چه گرفتاری معنوی و روحی که بر اثر ابتلا به معاصی برایش حاصل میشود، نباید از کمک خداوند و رحمت او ناامید شود. ناامیدی از رحمت و دستگیری خداوند، گناهی است بالاتر از هر گناه دیگری که انسان گناهکار را گرفتار کرده است. امیر مؤمنان (ع) فرمودند: "أَعظَمُ البَلاءِ اِنقِطَاعُ الرَّجَاءِ"[۳]. پس هر قدر گرفتاری انسان شدید باشد، ناامیدی از رحمت خداوند، از آن شدیدتر و سختتر است. هیچ گاه امید انسان به دستگیر خداوند نباید از بین برود، زیرا چه بسا از طریقی که انسان تصورش را نمیکند، رحمت الهی شامل حالش گردد. لذا فرمودهاند: "كُنْ لِمَا لاَ تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو"[۴]. به چیزی که امید (وقوعش را) نداری، از آن چه امید (وقوعش را) داری، امیدوار باش.
- اگر کسی امیدش به دستگیری پروردگار باشد، چه بسا در زمانی که به لحاظ محاسبات عادی هیچ گونه امیدی نمیرود، باب فرج و گشایشی برایش باز شود که وقتی روی حسابهای معمولی امید آن میرفت، باز نشده باشد. هر قدر اعتماد به "توحید" در انسان قویتر باشد، امیدش به دستگیری خداوند در گرفتاریها بیشتر و ناامیدیاش از رحمت الهی کمتر است. این امر در مورد همه گرفتاریها، چه مادی و چه معنوی، صدق میکند. فرض کنید برای کسی یک گرفتاری مالی پیدا میشود. رفع این گرفتاری به چیست؟ اگر آن فرد مؤمن موحد باشد، کاملاً توجه دارد که رفع این گرفتاری فقط و فقط به دست خداود است. او باید موجبات و اسباب رفع این گرفتاری را فراهم کند. تا خداوند اراده نکند، تلاش هیچ کس در این زمینه به جایی نمیرسد. البته به اسباب و وسائط رجوع میکند، ولی آنها را فقط وسیله میداند و کار را تنها و تنها به خداوند میسپارد.
- همین طور، اگر فرزند انسان بیمار شود، باید به پزشک مراجعه کند. ولی موحد کسی است که مراجعه به پزشک را صرفاً سبب و وسیلهای میداند که عقلاً و شرعاً مؤظف به انجام آن است و رفع بیماری و گرفتاری را فقط و فقط به دست خداوند میداند. در مقابل، غیر موحد یا موحدی که عقیده دارد ولی در عمل از اعتقادش، غافل است و درجه بالایی در توحید ندارد، در هنگام گرفتاری، بدون توجه به این که رفع آن فقط به دست خداوند است، به اسباب و وسائط رجوع میکند و به آنها دل میبندد، یعنی به صورت ناآگاهانه و از روی غفلت، برای غیر خداوند (مخلوقات) به نوعی استقلال در تأثیر قائل میشود. این همان شرکی است که متأسفانه بیشتر اهل ایمان گرفتارش هستند. ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾[۵] این شرک البته غیر از شرک در عبادت و بندگی خداست و انسان را از دایره توحید به کلی خارج نمیکند، ولی البته نشان دهنده ضعف در اعتقاد به توحید میباشد که اکثر مؤمان از روی غفلت و بیتوجهی – و البته ضعف اعتقادی – به آن مبتلا میگردند. هر چه انسان اعتقادش به توحید قویتر شود، امیدش در گرفتاریها به خداوند بیشتر و به غیر او کمتر میشود. بالاترین حد مطلوب این است که انسان فقط و فقط به خدای خود امید داشته باشد. رئیس موحدان در این باره فرمودهاند: "اجعلوا کل رجائکم لله سبحانه و لا ترجوا احداً سواه"[۶].
- بسیاری از انسانهای با ایمان، اگر گرفتاری بزرگی پیدا کنند، بیشتر و عمیقتر به خدا امید میبندند. ولی همین افراد اگر گرفتاری کوچکتری داشته باشند، کمتر به خدا توجه میکنند و بیشتر به اسباب دل میبندند. اگر کسی بیماری سرما خوردگی پیدا کند، کمتر به یاد خدا و دستگیری او میافتد و بیشتر به دارو و معالجات پزشکی امید میبندد. ولی همین شخص اگر به سرطان مبتلا شود، چون امید زیادی به تأثیر معالجات پزشکی ندارد، بیشتر و عمیقتر به یاد خدا میافتد و با انقطاع بیشتری نسبت به اسباب، از خداوند کمک میخواهد. ولی موحد واقعی این طور نیست. او در هر گرفتاری – چه سخت و چه سبک – به یک اندازه، فقط و فقط به خدا امید میبندد و در کنار خداوند و در عرض او، غیر او ناامید است. او به این حقیقت به طور کامل توجه دارد که: گرفتاری سخت و آسان برای ما انسانها تفاوت میکند و نسبت به خداوند فرقی بین اینها نیست. شفای سرماخوردگی برای خداوند از شفای سرطان سادهتر نیست.
- بنابراین چه اسباب و وسایل عادی فراهم باشد یا نباشد، باید یکسان به خداوند – آن هم به طور کامل و صد در صد – امیدوار بود و از غیر خدا هم ناامید. مود کامل کسی است که خود را در همه حال – حتی وقتی ظاهراً هیچ گرفتاری هم ندارد – به یک اندازه محتاج و فقیر نسبت به خدا خود ببیند، نه این که اگر زمانی گرفتاری خاصی ندارد، توجه و امید و اتکالش به خداوند در آن زمان نباشد یا کمتر باشد. او با همه وجودش اعتقاد دارد که در یک چشم به هم زدن ممکن است سختترین گرفتاریها را پیدا کند و اگر خدایش او را به حال خود رها سازد، به انواع و اقسام بلایا، مبتلا میشود.
- البته چنین افرادی بسیار کم یافت میشوند، ولی ارزش آنها بسیار بسیار زیاد است. انتظار ضد یأس است و "انتظار فرج" دقیقاً به این معناست که انسان در گرفتاریهایش هر قدر هم سخت و شدید باشد، از رحمت و دستگیری خداوند ناامید و مأیوس نباشد. همین انتظار است که بالاترین عبادت خداوند میباشد»[۷].
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ "و از رحمت خداوند نومید نگردید که جز گروه کافران (کسی) از رحمت خداوند نومید نمیگردد" سوره یوسف، آیه ۸۷.
- ↑ «بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست... و پس از آن ناامیدی از رحت خدا. زیرا خدای عزوجل میفرماید: "و لا تیأسوا..."» عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۲۸۵ و ۲۸۶.
- ↑ «بزرگترین گرفتاری، ناامید شدن است» غرر الحکم، حکمت ۱۳۲۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۱۳۴، ح ۹.
- ↑ "و بیشتر آنها که (در ظاهر) به خداوند ایمان میآورند (در باطن همچنان) مشرکند" سوره یوسف، آیه ۱۰۶.
- ↑ «همه امیدتان به خدای سبحان باشد و جز او به کسی امید نداشته باشید» غرر الحکم، حکمت ۳۸۶۱.
- ↑ بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۳۵-۴۰.