خمس
شیعه |
---|
- این مدخل از زیرشاخههای بحث شأن اقتصادی معصوم است. "خمس" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شأن اقتصادی معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
خمس یعنی یک پنجم، یکی از مالیاتهای دینی است که بر درآمدهای مسلمانان قرار داده شده است. آنچه از راه کسب و کار، معدن، گنج، غنایم جنگی و... به دست میآید، بیست درصد آن را (که همان خمس است) باید به پیامبر و امام، و در عصر غیبت به ولیّ امر مسلمین و مرجع تقلید داد. مصرف آن نیز عبارت است از فقرای سیّد، نیازمندان، کارهای عامّ المنفعه و آنچه که در راه تبلیغ و گسترش اسلام باشد و توسّط حاکم شرع و فقیه، یا به اذن او خرج شود. به خمس، "وجوهات" هم گفته میشود. خمس یکی از فروع دین و واجبات عملی اسلام است که در قرآن آمده: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...﴾[۱] و از پشتوانههای اقتصادی حکومت اسلامی و بیت المال به حساب میآید. جزئیات احکام و مصارف آن در رسالههای عملیّه آمده است[۲].
مقدمه
- خمس یکی از واجبات مالی مسلمانان است که در قرآن کریم درباره آن آیهای وجود دارد: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ﴾.[۳] اینکه موارد خمس چیست، مورد بحث ما نیست؛ اما اینکه مصارف خمس کجا و چه کسانی هستند، محل بحث ماست. براساس مشهور دیدگاه شیعه، خمس، شش سهم دارد؛ سه سهم آن مربوط به خداوند، رسول و خاندان اوست که این سهم به شخص رسول اکرم(ص) و پس از آن به امام(ع) تعلق میگیرد و سه سهم دیگر نیز به يتيمان، فقیران و درراهماندگان از ذریه حضرت رسول(ص) خواهد رسید. این نظر چنان مشهور است که برخی ادعای اجماع کردهاند.[۴][۵]
جستارهای وابسته
منابع
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
پانویس
- ↑ بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و... است؛ سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص:۹۹.
- ↑ انفال (۸)، ۴۱.
- ↑ حمزة بن علی بن زهره حلبی، غنية النزوع، ص۱۳۰.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۸۷.