نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۵ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
برنامه عبدالله بن ابی برای مقابله با رسول اکرم(ص) مؤثر واقع شد؛ چرا که گروهی از یهودیان بنینضیر بر ماندن مصمم شدند و شعارمقاومت سر میدادند؛ اما در عین حال، برخی دیگر نیز بودند که بر رفتن تأکید داشتند. مخالفان ماندن، نظرشان این بود که سرپیچی از دستورمحمد(ص) باعث بدتر شدن وضع میشود که در آن صورت باید خسارت بیشتری را متحمل شوند[۱۸]. به هر حال با تمام اختلاف نظرها، آنان برای پیامبر(ص) خبر فرستادند: "ما از سرزمین خود نمیرویم، هرچه میخواهی بکن"[۱۹][۲۰].
سپاهیاناسلام قلعهها را محاصره کردند. محاصرهای که پانزده روز به طول انجامید[۲۴] و در این مدت، درگیریهای پراکندهای نیز صورت پذیرفت. در یکی از شبها، علی بن ابی طالب(ع) در کمین "عزوک" - از شجاعان و قدرتمندان بنینضیر - و ده نفر دیگر که قصد شبیخون داشتند، نشست و آنها را از بین برد. به دستور پیامبر(ص) سرهای آنان را درون چاههای بنیخطمه ریختند[۲۵] که این حرکت، ترس شدیدی در دلهای یهودیان ایجاد کرد. بنیقریظه هم که هنوز بر ماندن اصرار میکرد با راهکاری دیگر از سوی پیامبر(ص) روبهرو شد و آن، قطع تعدادی از نخلهایشان به دست مسلمانان بود؛ اما با ناراحتی و اعتراض شدید بنینضیر مواجه شد[۲۶][۲۷].
یهودیان بنینضیر از یک سو هیچ نرمشی از طرف پیامبر(ص) مشاهده نکردند و از سوی دیگر، انتظار هیچ نیروی کمکی را هم نداشتند؛ چرا که بنیقریظه علاوه بر ردّ هرگونه کمک به بنینضیر، بر دوری از آنها و عهد و پیمان خود با پیامبر تأکید میکردند[۲۸]. ضمن اینکه بر خلاف تعهدهای عبدالله بن ابی، نه تنها از لشکر دو هزار نفری قبیله او و دیگر قبایل خبری نشد؛ بلکه قبایل غطفانی همپیمان نیز، آنان را یاری نکردند[۲۹].
باید این نکته را هم اضافه کرد که خداوند، وحشت عجیبی در وجودشان ایجاد کرد که آنان را در ادامه جنگمتزلزل ساخته بود[۳۰].
آنان برای رسول خدا(ص)پیام فرستادند که حاضر به قبول حکم اول نیستند؛ ولی به علت رفتار خصمانه آنان، این پیشنهاد از طرف پیامبر(ص) رد شد. بنابراین حضرت رسول(ص) در حکمی جدید بیان داشت که یهودیان بنینضیر از مدینه بروند؛ در حالی که اجازه دارند تنها یک بار شتر همراه ببرند و در ضمن، سلاحهایی را که برای جنگ فراهم کرده بودند، باقی گذراند. یهودیان بنینضیر نیز پذیرفتند [۳۱].
آنان از پیامبر(ص) مهلتی پانزده روزه طلب کردند که مورد قبول ایشان واقع شد. سپاه اسلام در طول این مدت، کنار قلعههای بنینضیر توقف کرد[۳۲]. یهودیان بنینضیر نیز هر آنچه که توانستند بار شترهای خود کردند حتی به نقلی برخی سردر خانهشان را هم کندند و با خود بردند[۳۳].
سرانجام زمان آنان به پایان رسید و با ششصد شتر همراه زنان و کودکان از مدینه بیرون رفتند [۳۴]. گروهی از آنان به "اذرعات" واقع در شام[۳۵] و گروهی نیز به قلعههای خیبر رفتند[۳۶]. البته تعدادی نیز مسلمان شدند که اموالشان بازگردانده شد[۳۷][۳۸].
↑ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۰۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۵۵۲؛ نویری، نهایة الارب فی فنون و الوثائق القومیه، ج۱۷، ص۱۳۸.
↑محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۵۵۲.
↑ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۹۱؛ نویری، نهایة الارب فی فنون و الوثائق القومیه، ج۱۷، ص۱۳۹. لازم به ذکر است که خداوند در این باره آیهای نازل فرمود که "هر چه از درختان خرما قطع کنید و یا پا بر جا بگذارید، به فرمان خداست". سوره حشر، آیه ۵.