نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۰ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
امور غیبی را از زبان پیامبران و در کتب آسمانی مییابیم. غیر از این جهان مادی و محسوس، عالم نامحسوسی هم هست که غیب این جهان شمرده میشود و به صرف آنکه از حواس ما مخفی است، نمیتوان آن را نفی کرد، مثل روح که هرگز قابل شناخت نیست. در مقابل عالم غیب، عالم شهود است، یعنی آنچه دیدنی و محسوس است. در جهانبینیقرآنی، جهان هستی منحصر به محسوسات نیست و در ورای این ظاهر، حقایق دیگری هم هست که غیبی و نامحسوس است.
علم به غیب، از مختصات خداوند است: ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ...﴾[۱]؛ ﴿تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا...﴾[۲] و اگر بخواهد، بخشی از علم غیب را در اختیارپیامبران و امامان و اولیای خود قرار میدهد[۳].
جهان غیب در برابر عالم شهادت قرار دارد. آنچه از قلمرو حواسانسان بیرون است، از عالم غیب محسوب میگردد؛ مثلاً ما از اوضاع و احوال رستاخیز و کیفیّت ثواب و عقاب و چگونگی فرشتگان و ذات و صفات حضرتحقّ بیخبریم؛ نه به آن سبب که از اجسام لطیف و کوچک محسوب میشوند، بلکه به آن جهت که برتر از افق ادراک محدود اندیش ما بوده و از دایره زمان و مکان بیروناند؛ امّا آنچه از طریق یکی از حواس- هر چند با واسطه- قابل درک باشد از عالم شهود است؛ بنابراین ما در آثار آن جزء عالم شهودند، حتّی اگر به علّت ریزی قابل دیدن هم نباشند، همچون میکروبها، ویروسها، اتمها و...، همچنین اکتشافات محقّقان که از یک رشته حقایق و اسرار موجود در جهان پرده بر میدارند همانند نیروی جاذبه، اشعه ایکس از علوم غیبی محسوب نمیشوند؛ چون توسّط اسباب و وسایل طبیعی حاصل میشوند[۴].
غیب را میتوان به دو قسم تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. بعضی امور غیب مطلقاند؛ یعنی برای هر کس و در هر زمان غایباند و هیچگاه در قلمرو حواسّ قرار نمیگیرند؛ همچون ذات مقدّسحق تعالی؛ ولی عمده امور غیبی نسبی هستند؛ یعنی نسبت به بعضی افراد غیب و نسبت به بعضی دیگر آشکارند؛ مثلاً وجود فرشتگان و بهشت و دوزخ و حوادثی که در آینده رخ خواهد داد و افرادی که بعداً به دنیا خواهند آمد، برای بعضی همچون پیامبرانآشکار و برای دیگران نهاناند چنانکه وجود فرشتگان قبل از مرگ برای ما از امور غیبی محسوب میشوند؛ ولی بعد از مرگ از علم مشهود خواهند شد[۵].
تمام موجودات (بزرگ و کوچک، مادّی و غیرمادّی) و تمام حوادث، گذشته و حال و آینده در محضر حقّ تعالی حاضرند و هیچ چیز از علم او پنهان نیست و همه امور برای او آشکار است؛ به قول امیرالمؤمنین(ع): "هر رازی پیش تو آشکار و هر پنهانی نزد تو حاضر است"[۶].
چون همه مخلوق و معلول حقّ تعالی است، پس وابسته به او است و نزدش حاضر، پس همه موجودات در محضر او حاضرند و معنی علم نیز همین است و این علم حضوری است و همانند علم ما به نفس خود؛ بنابراین خدای تعالی به همه حقایق علم حضوری داد و غیب در اینجا مفهومی ندارد. قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ﴾[۷] و ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ﴾[۸] یا ﴿إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ﴾[۹].
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: "او به همه چیز دانا است؛ امّا نه به وسیله ابزار که با نبودن آنها علم نیز منتفی شود، بین او و معلوماتش امر زایدی به نام علم وجود ندارد، تنها ذات اقدس او است و بس"[۱۰]. آیات و روایات در این مورد فراوان است[۱۱].
گروهی بر این باورند که علم به غیب منحصر به ذات ربوبیت است و غیر او هیچ کس، حتّی انبیا و پیشوایان دین نیز به چنین علومی دسترسی ندارند. اینان برای اثبات دیدگاه خود به برخی از آیات قرآن تمسّک جستهاند که بر این معنی دلالت دارند؛ از قبیل: ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ﴾[۱۲]. ﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾[۱۳]. همچنین ﴿قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۱۴].
پاسخ: درست است که جز خدا هیچکس از غیب مطلقآگاه نیست؛ هر چند برتریانبیا بر سایران از جهات دیگر محرز است، امّا به لحاظ محدودیت وجودی، ذاتاً توانایی احاطه بر جهان غیب را به طور مطلق ندارند. در عین حال چنین نیست که درهای غیب برای همیشه و به طور مطلق به رویشان بسته باشد؛ طوری که حتّی با اراده خداوند - که مالک غیب و شهود است- نتوانند به آن دسترسی پیدا کنند، بلکه دستیابی بر غیب موهبتی است که هرگاه خداوند بخواهد قسمتی از آن را به برخی انسانهای لایق و رسولان پاکباز خود عنایت میفرماید. بلی! این نوع دانشها به طور استقلالی تنها مربوط به ذات حق است که پرتوی از آن را به دیگران مرحمت فرموده است. آیات یاد شده بیانگر این است که مردمعصر جاهلیتصور میکردند، پیامبر به همه جهان و آنچه در آن است احاطه دارد و قادر است هر چه خیر است به خود جذب و هر چه شر است از خود دفع کند. خداوند به پیامبر(ص) دستور میدهد که با صراحت اعلام کند که چنین نیست بلکه هر چه دارم از خداست و بهرهام از علم همان است که توسّط وحی و تعلیم الهی به من آموخته میشود. بنابراین آگاهی از غیب را به طور مطلق و استقلالی از غیر خدانفی میکند[۱۵].
آیات و روایات فراوانی حکایت از آگاهی بعضی از بندگانپسندیدهخداوند نسبت به علوم غیبی دارد؛ از جمله، قرآن کریمعلم غیب را به امر پروردگار برای انبیای بزرگوار این چنین اثبات مینماید، ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ﴾[۱۶].
در آیات متعدّدی که اخبارپیامبران و امم گذشته را به اطلاع پیامبرش میرساند میفرماید: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾[۱۷]. در آیه دیگری میفرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾[۱۸].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند...» سوره انعام، آیه ۵۹
↑این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.
↑«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.
↑«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید؛ من جز بیمدهنده و مژدهآور برای گروهی که ایمان میآورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
↑«بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.
↑«و (نیز) خداوند بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمیگزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹.
↑«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
↑«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.