امامت در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  • امام به کسر الف، بر وزن فِعال به معنای کسی است که از او پیروی می‌شود و یا طریق و راه است[۱]. هر کس یا چیزی که در کارها به او اقتدا شود[۲]. امام عالِمی‌ است که به او اقتدا می‌شود یا کسی است که در نماز به او اقتدا می‌شود[۳]. رهبری عمومی‌[۴] و رهبری مسلمانان [۵] نیز، دو معنایی است که برخی لغت‌شناسان برای واژه امام گفته‌اند[۶][۷].
  • "امامت" به معنای "پیشوایی"[۸]، "پیشروی"، و "رهبری" است [۹][۱۰].
  • امامت، مصدر است از ریشه "أُمّ"[۱۱] به معنای اصل و اساس، یا از ریشه "أَمّ" [۱۲] به معنای قصد و آهنگ، یا از ریشه "إِمّ" به معنای چیزی که مورد اقتدا و پیروی قرار گیرد. در صورت اوّل، "اِمام" به معنای اصل و اساس جامعه است و در صورت دوم، به معنای کسی است که جامعه در امور خود، آهنگ او دارد و در صورت سوم، به معنای پیشرو و مقتدای جامعه است. ظاهراً خلیل بن احمد فراهیدی و احمد بن فارس و شماری دیگر از لغت شناسان[۱۳]، معنای سوم را پذیرفته‌اند.
  • احمد بن فارس می‌گوید: "امام، هر کسی است که از او پیروی شود و در کارها، جلودار باشد. پیامبر(ص)، امام هر امام دیگری است. خلیفه، امام مردم است و قرآن، امام مسلمانان است"[۱۴].
  • راغب در المفردات آورده: امام، پیشواست، چه انسانی باشد که از رفتار و گفتارش پیروی شود، چه کتابی باشد و چه غیر اینها، چه بر حق باشد و چه بر باطل[۱۵].
  • راغب "امام" را به معنای انسانی که به او در قول یا فعل اقتدا می‌شود، آورده است؛ خواه این اقتدا بر حق باشد یا بر باطل. او جمع امام را "ائمه" دانسته است. از نگاه او، لغت امامت در قرآن بار ارزشی خاصی ندارد؛ زیرا هم بر ائمه ایمان و هم بر ائمه کفر اطلاق شده است: ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۱۶]، ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ[۱۷]، ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ[۱۸][۱۹].
  • با تأمّل در آنچه لغت‌شناسان در ریشه‌یابی کلمه "امام" و "امامت" ذکر کرده‌اند، می‌توان به این نتیجه رسید که:
  1. ریشه‌های متفاوت آنها، معنایی نزدیک به هم دارند و بیانگر یک واقعیت‌اند و آن، این که رهبریِ جامعه، در حقیقت، اصل و اساس جامعه است که مردم از او پیروی می‌کنند و در امور خود، به سراغ او می‌روند.
  2. واژه "امام" و "امامت"، تنها برای انسان به کار نمی‌رود‌؛ بلکه هر چیزی که اساس و مبدأ حرکت چیز دیگری قرار گیرد چه انسان باشد و چه چیز دیگر، چه حق باشد و چه باطل امام محسوب می‌گردد[۲۰]
  • امام و امامت در لغت یعنی: قصد کردن، اصل و ریشه هر چیز، پیشوا، مرجع، جلو، جلودار، قصد کردن و... [۲۱]؛ ولی همه معانی به همان قصد کردن باز می‌گردد؛ بنابراین به آنچه مورد قصد و توجّه و عنایت انسان واقع می‌شود "امام" گفته می‌شود.

تعریف لغوی راغب اصفهانی

تعریف لغوی ابن‌منظور

  • ابن‌منظور در "لسان العرب" در باره این ریشه لغوی می‌گوید: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ: تقدَّمهم، وَهِيَ الإِمامةُ. والإِمامُ: كُلُّ مَنِ ائتَمَّ بِهِ قومٌ كَانُوا عَلَى الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ أَو كَانُوا ضالِّين... [قال] ابْنُ سِيدَهْ: والإِمامُ مَا ائْتُمَّ بِهِ مِنْ رئيسٍ وغيرِه، وَالْجَمْعُ أَئِمَّة. وَفِي التَّنْزِيلِ الْعَزِيزِ: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۲۸] ؛ أَي: قاتِلوا رؤساءَ الكُفْر وقادَتَهم الَّذِينَ ضُعَفاؤهم تَبَعٌ لَهُمْ... وقال الْمَازِنِيُّ: أُيَيْمَة وَلَمْ يقلِب، وإِمامُ كلِّ شَيْءٍ: قَيِّمُهُ والمُصْلِح لَهُ، والقرآنُ إِمامُ المُسلمين، وسَيدُنا مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله(ص): إِمام الأَئِمَّة، وَالْخَلِيفَةُ: إِمَامُ الرَّعِيَّةِ، وإِمامُ الجُنْد: قَائِدُهُمْ[۲۹].[۳۰]
  • حاصل سخن او اینکه: این واژه، به صورت متعدی و لازم به کار برده می‌شود. اگر گفته شود: أَمَّ القومَ وأَمَّ بِهِمْ یعنی: بر آنها مقدم شد؛ نه اینکه فقط از لحاظ مکانی، بلکه از لحاظ عمل؛ او جلو باشد و اینها مثل او عمل کنند. ازاین‌رو، می‌گوید: معنای ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ اینکه: با سران و رهبران کفر بجنگید؛ آنان که ضعیفان، تابعشان بودند. پس امامت به معنای مقتدا بودن است و مقتدا شدن به این است که دیگران تبعیت کنند. بنابراین، محور اصلی این واژه "تبعیت" و "اقتدا" است. در ادامه گفته است:امام هر چیزی قیّم بر آن است؛ یعنی امام، آن کسی است که مسئولیت اصلاح چیزی را بر عهده دارد. در انتهای سخن نیز برخی از استعمالات امام را برمی‌شمارد و می‌گوید: قرآن امام مسلمین است و خلیفه امام رعیت، امام لشکریان نیز رهبر آنان است[۳۱]

تعریف لغوی طریحی

  1. مجمع البحرین، ج۶، ص۱۰.
  2. معجم مقائیس اللغة، ص۴۸، ("الإِمام: كلُّ من اقتُدِى به و قُدِّم فى الأمور")، لسان‌العرب، ج۱، ص۱۵۷. ("الإِمامُ: كل من ائتَمَّ به قوم‏").
  3. مصباح المنیر فی غریب شرح‌الکبیر، ص۲۳. ("الإِمَامُ العَالِمُ المُقْتَدَى بِهِ و الإِمَامُ من يُؤْتَمُّ بِهِ في الصَّلَاةِ ).
  4. (ریاسة العامه)
  5. (رئاسة المسلمین)
  6. اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹، فوائد المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷.
  7. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۸-۱۹.
  8. فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۴۶ ـ ۳۴۷، «امامت».
  9. معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱ ـ ۳۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
  10. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ۶۹.
  11. ترتیب کتاب العین: ص ۵۴، الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۳، مادّه "أمم".
  12. الصحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۵، ترتیب کتاب العین: ص ۵۵.
  13. ترتیب کتاب العین: ص ۵۵، معجم مقاییس اللغه: ج ۱ ص ۲۸، صحاح: ج ۵ ص ۱۸۶۵، المصباح المنیر: ص ۲۳.
  14. "الإِمامُ، كُلُّ مَنِ اقتُدِىَ بِهِ وَ قُدِّمَ فِى الاُمورِ، وَ النَّبِىُّ(ص) إمامُ الأَئِمَّةِ، وَ الخَليفَةُ إمامُ الرَّعِيَّةِ، وَ القُرآنُ إمامُ المُسلِمينَ‏‏"؛ معجم مقاییس اللغه: ج ۱ ص ۲۸.
  15. "الإِمامُ، المُؤتَمُّ بِهِ؛ إنسانا کانَ یُقتَدی بِقَولِهِ أو فِعلِهِ، أو کِتابا، أو غَیرَ ذلِکَ، مُحِقّا کانَ أو مُبطِلاً‏‏"؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۸۷.
  16. «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
  17. «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.
  18. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  19. مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۹-۲۰.
  20. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص۲۱۳ - ۲۱۴.
  21. لسان العرب و....
  22. «روزی که هر گروه مردم را با پیشوایشان فرامی‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  23. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.
  24. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  25. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  26. «آنگاه، آنها از فرمان فرعون پیروی کردند و فرمان فرعون از سر [کمال رهیافتگی و] کاردانی نبود * او در روز رستخیز، پیشاپیش قومش می‌آید و آنان را به دوزخ درمی‌آورد» سوره هود، آیه ۹۷-۹۸.
  27. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  28. «با پیشگامان کفر کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
  29. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۴.
  30. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  31. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  32. مجمع البحرین کتابی است که هم نگاه به استعمالات لغوی دارد و هم نگاهی به استعمالات شرعیه دارد. این از امتیازات این کتاب است. البته در لسان العرب نیز خود ابن منظور توجه بسیاری به استعمالات شرعیه الفاظ دارد، اما امتیاز مجمع البحرین این است که استعمالات شرعیه را در منابع اهل بیت(ع) دنبال می‌کند.
  33. طریحی، فخرالدین بن محمدعلی، مجمع البحرین، ج۶، ص۱۴.
  34. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»
  35. اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»