خلافت الهی در فقه سیاسی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث خلافت الهی است. "خلافت الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خلافت الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
خلافت، نیابت از دیگری در تصدی امور است. در اصطلاح، جانشینی از نبوت و عهدهدار شدن امور جامعه، به مقتضای حکم شرع، در راستای مصالح اخروی و دنیوی جامعه است[۱]. این اصطلاح، ریشه قرآنی[۲] و روایی[۳] دارد. خلافت، نوعی ریاست و حاکمیت در محدودۀ جامعه اسلامی است و از جهت قدرت حاکمیت و استیلاء بر جامعه، دارای قدرت فائقۀ مطلقه میباشد؛ امّا میان حاکمیت قیصرها و کسریها با حاکمیت خلافت، وجه تمایز وجود دارد و آن این که خلافت، شامل ریاست امور دینی و دنیوی است که همۀ نظر خود را بر مقتضای شرعی در مصالح اخروی و دنیوی مردم اعمال میدارد، اما حاکمیت مطلقی که از سوی پادشاهان اعمال میشود، تنها به مقتضای نظر عقلی در جلب مصالح دنیوی است. (گرچه بعدها، خلافت نیز عملاً در دورۀ امویان و عباسیان به نوعی از سلطنت تبدیل شد)[۴][۵].
منابع
پانویس
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص۱۶۶؛ الاحکام السلطانیه، ص۱۱-۷؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۲۲؛ معالم المدرستین، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: میخواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم؛ فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
- ↑ وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۷.
- ↑ مسند، ج۵، ص۲۲۱-۲۲۰؛ راجع به شرایط خلیفه و نشان خلافت، ر.ک: خلیفه و شارات الخلافة و مختصر تاریخ دمشق، ج۲۵، ص۵۵.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۹۰.