لبابة بنت حارث هلالیه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

لبابه، دختر حارث بن حزن و همسر عباس بن عبدالمطلب، عموی بزرگوار پیامبر اسلام(ص) است. او اول زنی است که پس از حضرت خدیجه به پیامبر اسلام(ص) گروید و مسلمان شد و او از زنان بزرگ صدر اسلام است. رسول خدا(ص) به او علاقه داشت و پس از آنکه عباس اسلام آورد و به مدینه هجرت کرد، پیامبر(ص) همواره به دیدار زن عموی خود می‌رفت و بسیاری از اوقات در خانه او استراحت می‌کرد[۱]. لبابه زنی پرهیز کار بود. پسرش، ابن عباس می‌گوید: مادرم در حالی که آبستن بود، روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌گرفت[۲].[۳]

مادر لبابه

مادرش، هند، دختر عوف حمیری است. این زن از نظر تربیت و شیوه مادری نمونه بود و دامادهایش افراد بزرگی بودند، زیرا با اینکه در زمان‌های مختلف، دخترانی از سه همسر مختلف داشت ولی تمام دامادهایش افراد برجسته‌ای بودند:

  1. رسول خدا(ص)، همسر میمونه خواهر پدر و مادری لبابه.
  2. عباس بن عبدالمطلب؛ همسر همین لبابه کبری، معروف به ام الفضل.
  3. جعفر طیار برادر امیر مؤمنان(ع)؛ همسر اسماء بنت عمیس که از همسر دیگر هند بود.
  4. حمزه سیدالشهدا عموی بزرگوار رسول خدا(ص)؛ همسر سلمى بنت عمیس.
  5. علی بن ابی طالب(ع) که پس از جعفر و ابوبکر با اسماء بنت عمیس ازدواج کرد[۴].[۵]

لبابه و آخرین نماز جماعت پیامبر(ص)

ابن عباس از مادرش ام‌الفضل روایت کرده که آخرین نمازی که رسول خدا(ص) با ما خواند، نماز مغرب بود. وی در حالی که از شدت مرض، دستمالی بر سر بسته بود نماز مغرب را به جا آورد و سورهي المرسلات را در آن خواند. پس از این نماز دیگر نماز جماعتی نخواند تا اینکه دعوت حق را لبیک گفت[۶].[۷]

لبابه و امام حسین(ع)

ام‌الفضل می‌گوید: روزی به رسول خدا(ص) گفتم: خوابی دیده‌ام که مرا ناراحت کرده است. فرمود: "خیر است، چه خوابی دیده‌ای؟"

گفتم: خواب دیدم که عضوی از اعضای شما در دامن من قرار گرفت.

فرمود: "دخترم فاطمه فرزندی می‌آورد که او را با شیر فرزندت (قثم) شیر خواهی داد". طولی نکشید که حسین(ع) به دنیا آمد و من از او پرستاری می‌کردم. یک بار که حسین(ع)را به حضور آن حضرت آوردم، ایشان او را از من گرفت و در حالی که او را می‌بوسید و نوازش می‌کرد. حسین(ع) در دامن پیامبر(ص) بول کرد. پیامبر(ص) فرمود: "ام الفضل! حسین را بگیر که روی لباسم بول کرد"؛ من او را گرفتم و مانند بیشتر زنان، نیشگونی از بدنش گرفتم و گفتم: در بغل رسول خدا(ص) ه بول کردی؟ در اثر نیشگون من صدای گریه حسین(ع) بلند شد.

رسول خدا(ص) فرمود: "ام الفضل! مرا ناراحت کردی، چرا حسینم را رنجاندی؟"[۸] این خبری است که اهل سنت آن را روایت کرده‌اند و با خبری که از امام صادق(ع) نقل شده، مخالفت دارد. نقل شده که ایشان فرمودند: امام حسین نه از مادرش فاطمه و نه از زنان دیگر، شیر ننوشیده است. تنها پیامبر(ص) آمد و انگشت ابهامش را در دهان او قرار می‌داد و او به اندازه‌ای که برای دو سه روز کافی بود، می‌مکید؛ پس گوشت و خون او از گوشت و خون رسول خدا رویید[۹]. و این موضوع را بسیاری از شاعران شیعه به شعر در آورده‌اند و در شعری که منتسب به سید بحرالعلوم است نیز این گونه آمده است: برای خدا شیرخواری است که از هیچ زنی شیر ننوشیده و از پیامبر(ص) شیر نوشیده است؛ که گاهی انگشت ابهام و گاهی زبان خود را به دهان او می‌گذاشت و لذا سرشت (حسین) از او شكل گرفته است. این سری است که پروردگارش ویژه او قرار داده و ودايع الهی به علم الهی در او نهاده شده است (اشاره‌ای به استمرار امامت در فرزندان حسین(ع))[۱۰].[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۷۷؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۵۳۹.
  2. الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج۸، ص۲۷۸.
  3. اسماعیلی، ابوالحسن، مقاله «ام‌الفضل»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۱۸.
  4. اسدالغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۵۳۹.
  5. اسماعیلی، ابوالحسن، مقاله «ام‌الفضل»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۱۸-۱۱۹.
  6. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۵۴۰.
  7. اسماعیلی، ابوالحسن، مقاله «ام‌الفضل»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۱۹.
  8. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۲۷۸-۲۷۹؛ لواعج الاشجان، أمين عاملی، ص۷.
  9. « لَمْ يَرْضَعِ اَلْحُسَيْنُ مِنْ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ وَ لاَ مِنْ أُنْثَى كَانَ يُؤْتَى بِهِ اَلنَّبِيَّ فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمَصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا اَلْيَوْمَيْنِ وَ اَلثَّلاَثَ فَنَبَتَ لَحْمُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اَللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلاَّ عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ»؛ اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۵؛ کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۱۲۴.
  10. لله مرتضع لم ير تضع ابدا من ثدي انثی و من طه مراضعه يعطيه ابهامه آنا و وقوله فاونه باری اور لسانه فاستوت منه طبایعه سر به خصه باريه اذا جمعت و اودعت فيه عن امر و دائعه؛ شجره طوبی، حائری، ج۲، ص۲۶۱.
  11. اسماعیلی، ابوالحسن، مقاله «ام‌الفضل»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۱۹-۱۲۰.