قسط در جامعه‌شناسی اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث قسط است. "قسط" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قسط (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

واژه قسط و عدل، ظاهراً در کاربرد عام، تمایز مشخصی ندارند[۱]. در تفسیر نمونه می‌خوانیم: عدالت به این گفته می‌شود که انسان حق هر کسی را بپردازد، و نقطه مقابلش آن است که ظلم و ستم کند و حقوق افراد را از آنها دریغ دارد؛ ولی قسط مفهومش آن است که حق کسی را به دیگری ندهد، و به تعبیر دیگر، تبعیض روا ندارد، و نقطه مقابلش آن است که حق کسی را به دیگری دهد[۲]. ایزوتسو نیز ضمن تأکید بر اینکه قسط به موارد گوناگون برابری و عدالت اشاره دارد، بر آن است که قسط اکثر اوقات در مورد رأی و فتوا در قضاوت به کار می‌رود؛ از این‌رو، قضاوت کردن به قسط یعنی مورد ظلم واقع نشدن. مورد دیگر کاربرد آن تعهدها و معیارها در معاملات تجاری است[۳]. علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۳۵ سوره نساء می‌نویسد: کلمه “قسط” به معنای عدل است و قیام به قسط به معنای عمل به قسط و تحفظ بر آن است، پس مراد از قوامین بالقسط، “قائمین به قسط” است، البته قائمینی که قیامشان به قسط تام و کامل‌ترین قیام است. آری مبالغه در قیام به همین است که شخص قوام به قسط کمال مراقبت را به خرج دهد تا به انگیزه‌ای از هوای نفس یا علاقه با ترس یا طمع و غیره از راه وسط و عادلانه عدول نکند و به راه ظلم نیفتد[۴].

آیات

  1. امر خداوند به قسط و دادگری: قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ[۵].
  2. اقامه قسط یا ترغیب به آن از هدف‌های پیامبران: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۶].
  3. تأکید بر دوستی خداوند با رعایت‌کنندگان قسط: وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۷].
  4. در برخی آیات به اقامه مستمر قسط در مطلق امور[۸]؛ و در برخی به رعایت آن در مصداق‌های خاص همچون قضاوت و داوری[۹]؛ و حوزه تعامل‌های اقتصادی یعنی پیمانه و ترازو[۱۰] توصیه شده است. در برخی آیات به رعایت قسط در خصوص برخی گروه‌های آسیب‌پذیر اجتماعی همچون ایتام[۱۱] توجه داده شده است. در آیاتی نیز به مخالفان و مانع تراشان اجرای قسط در جامعه، وعده عذاب داده شده است[۱۲].[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

  1. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم

پانویس

  1. ر.ک: حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۶۷۰.
  2. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۴۳.
  3. توشیهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی- دینی در قرآن، ص۲۶۳-۲۶۴.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۷۵.
  5. «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  6. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  7. «و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.
  8. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سو‌گرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.
  9. سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  10. وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ «و به مال یتیم نزدیک نشوید جز به گونه‌ای که (برای یتیم) نیکوتر است تا به برنایی خود برسد و پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید؛ ما بر کسی جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کنیم؛ و چون سخن می‌گویید با دادگری بگویید هر چند (درباره) خویشاوند باشد؛ و به پیمان با خداوند وفا کنید؛ این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پند گیرید» سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  11. وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا «از تو درباره زنان نظر می‌خواهند، بگو خداوند برای شما درباره آنان و (نیز درباره) آنچه برای شما در این کتاب خوانده می‌شود نظر می‌دهد (از جمله) درباره دختران یتیمی که مقرّری ایشان را نمی‌پردازید و به ازدواج با آنها رغبت دارید و (نیز) درباره کودکان ناتوان شمرده شده (که حقوق آنان را بپردازید) و اینکه برای یتیمان به دادگری برخیزید و هر خیری انجام دهید خداوند به آن داناست» سوره نساء، آیه ۱۲۷.
  12. إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ «آنان را که به آیات خداوند کفر می‌ورزند و پیامبران را ناحقّ می‌کشند و دادفرمایان از مردم را به قتل می‌رسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.
  13. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۳۵.