نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Hosein(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۰ توسط Hosein(بحث | مشارکتها)
غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
معنای لغوی و اصطلاحی غیب چیست؟
تعریف لغوی و اصطلاحی غیب چیست؟
پاسخ جامع
* پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخهای تفصیلی (متفرقه) اندیشمندان و نویسدندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده میشود:
واژه غیب در لغت عرب به معنای پنهان و ناآشکار و در برابر شهوn به معنای پیدا و آشکار می باشد.
در اصطلاح قرآن مجید و روایات، آنچه که از حواس ظاهری بشر پوشیده است و به وسیله اسباب ظاهری و عادی قابل درک نیست تعبیر به غیب شده و در برابر واژه شهادت به کار برده شده است.
این واژه در آیات قرآن و روایات اهل بیت کاربرد بسیاری داشته و در عبارات مختلف از اموری همچون: وجود خداوند متعال و روز قیامت و وحی و... اصطلاحا تعبیر به غیب شده است، چرا که این امور به وسیله حواس ظاهری و اسباب مادی درک نمی شوند.
«واژه غیب در برابر شهود است، و شهود در موردی گفته میشود که چیزی قابل مشاهده و محسوس باشد؛ بنابراین غیب به کلیه اموری اطلاق میشود که از حس انسان پنهان است؛ و لذا در بعضی از آیات قرآن مجید تعبیر ایمان به غیب در مورد ایمان به خدا یا ایمان به روز جزا آمده است: ﴿﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ﴾﴾[۵]. در جای دیگری پرهیزگاران را چنین توصیف میکند: ﴿﴿الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ﴾﴾.[۶]. حتی ممکن است چیزی بر کسی روشن و محسوس باشد و برای دیگری به خاطر عدم حضورش در آن مکان نامحسوس حساب شود به آن نیز غیب میگویند؛ چنان که در داستان یوسف (ع) میخوانیم که همسر عزیز مصر هنگامی که در غیاب یوسف اعتراف به پاکی او کرد، افزود: ﴿﴿ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ﴾﴾[۷]»[۸].
«غیب در لغت عرب به معنی امر پنهان از حس، در مقابل شهادت است. قرآن مجید مکرر خداوند را چنین توصیف میکند: ﴿﴿عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾﴾.[۹] و هرگز در لغت عرب لفظ غیب به معنی وحی نیامده است و اگر گاهی بر وحی کلمه غیب اطلاق میشود از این نظر نیست که معنی مستقیم غیب، وحی است بلکه به خاطر این است که وحی از حواس مردم پوشیده است و یکی از مصادیق و افراد غیب به شمار میآید و این اشتباه در اصطلاح دانشمندان از قبیل اشتباه مصداق به مفهوم است. یعنی تصور شده است که غیب به معنی وحی است در صورتی که وحی یکی از مصادیق آن است نه این که معنی غیب، وحی باشد»[۱۰].
«واژه غیب در زبان عرب به معنای "ناپیدا" و "نهان" است. بنابر این، چیزی که برای انسان معلوم و پیدا نیست به آن "غیب" اطلاق میشود[۱۱]. این واژه در لغت به معنای مصدری "پنهان شدن" و به معنای اسمی "پنهان" آمده است. ابن منظور میگوید: "غیب یعنی شک و جمع آن غیاب است و غیوب است و شامل هر آنچه غایب از نظر باشد میشود"[۱۲].
تعاریفی که دانشمندان برای غیب نمودهاند متأثر از همان معنای لغوی غیب است، گفتهاند: غیب آن چیزی است که دستگاههای حسی و ادراکی ما توانایی درک آن را نداشته باشد، شامل همه آن چیزهایی میشود که به نحوی دور از دید بشر است. راغب اصفهانی چیزی را غیب و غایب میداند که نهان از دیدگان باشد، او میگوید معنای قول خداوند، ﴿﴿ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴾﴾[۱۳] یعنی غائبین از حواس و علم انسان زیرا برای خداوند همه چیز آشکار و هویداست». پس وقتی خداوند میگوید:﴿﴿یؤمنون بالغیب ﴾﴾[۱۴]یعنی آنچه در حیطه حواس آدمی نیست و عقل آدمی نمیتواند درک کند؛ آنها عبارتاند از غیبهایی که بهوسیله اخبارانبیا (ع) مورد پذیرش قرار میگیرند[۱۵]»[۱۶].
● حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
«غیب در لغت به معنای "پنهان" و "ناپیدا" است و لذا وقتی گفته میشود: "غابت الشمس" یعنی: "خورشید از دیدگان پنهان شد"، در اینجا مراد از "پنهان شدن خورشید"، در رابطه با حس بینایی ماست. گاهی مراد از غیب، پنهان بودن امری در رابطه با قوای ادراکی به طور عموم است
«غیب در لغت به امری که از حس پوشیده، اطلاق شده است، در مقابل شهود که بهمعنای چیزی است که با حواس قابل درک باشد. [۱۸] ازاینرو غیب معنای وسیعی را شامل میشود. مراد از غیب در اصطلاح قرآن و حدیث، چیزی است که شناخت آن بدون توسل به دلیل، علل و اسباب عادی تحقق پذیرد. [۱۹] به دیگر بیان، مراد از علم به غیب، علم غیر عادی و خدادادی است، نه دانشهایی که از راه دلایل و حواس ظاهری و فنون اکتسابی بهدست میآیند؛ زیرا این امور تنها تابع علل و اسباب عادی خود هستند و آن علل، اختصاص به کسی ندارد؛ لذا در اینگونه از دانشها، مردم با هم شریکاند. در صورت پذیرش امکان علم به غیب، خداوند علامالغیوب آن را به کسی که بخواهد و برگزیند، عطا مینماید. با توجه به این بیان میتوان غیب را دو قسم دانست: یکی مختص افرادی که مورد عنایت ویژه خدا هستند و دیگری، مشترک میان همه انسانهاست. [۲۰] به وحی نیز بهسبب خفای آن، کلمه غیب اطلاق میشود، نه اینکه وحی معنا و مفهوم غیب باشد؛ بلکه وحی یکی از مصادیق غیب است که بهجهت درک نشدن حسی آن توسط ما، غیب خوانده شده است. بنابراین، نباید اشتباه مصداق به مفهوم در اینجا صورت گیرد[۲۱]»[۲۲].
«غیب در لغت عربی تقریباً به معنی پنهانی در لغت فارسی است؛ ولی تفاوت شایانی با معنی پنهانی دارد؛ زیرا در مفهوم پنهانی "اخفاء" و "ستر" اشراب و تضمین شده با اینکه در غیب این معنی منظور نیست. غیب در عربی مقابل حضور و شهود است، و در قرآن کریم سخنان پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع)، غیب و شهود و غائب و شاهد در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند (...). بنابراین، با توجه به معنی شهود و شاهد به خوبی میتوان به معنی غیب و غائب پی برد و شهود کنایه از ارتباط حواس به مشهود و قرار گرفتن مشهود در حیطه حواس ظاهری است؛ مثلاً: مسافر وقتی که از حواس انسان دور میشود غائب به شمار میرود اگر چه قبلاً حاضر محسوب میشده و در دسترس حواس ظاهری قرار داشته است یا مولودی که در رحم مادر است در غیب است ولی وقتی به دنیا میآید در حضور و احساس و مشاهده واقع میگردد.[۲۳]
↑محمد حسین مظفر، علم امام، ص ۲۸ ـ ۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص ۳۵۷.