تعجب
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تعجب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- عَجِبَ و تَعَجُب حیرت کردن، شگفت زده شدن مات و مبهوت شدن (از چیزی، به سبب چیزی). (آذرتاش آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی - فارسی، ص ۴۲۱، ماده عَجِبَ) در این مدخل منظور آیاتی است که در رابطه با پیامبر از سوی خداوند از واژه عَجِبَ و تعَجَبَ استفاده شده و بیانگر نکاتی در جهت ابراز شگفتیهای پیامبر و مخالفان ایشان در مسائل اعتقادی همچون معاد و عالم آخرت است. اهمیت زبانی این دسته از آیات در شیوه تبلیغی و یا جدلی برای اقناع مخاطب است.
- ﴿وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۱]
- ﴿فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ * بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴾[۲]
- ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا﴾[۳]
- ﴿أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ﴾[۴]
- ﴿وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ﴾[۵]
- ﴿بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ*أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ﴾[۶]
- ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ﴾[۷] نکته: در این آیه خداوند به پیامبر هشدار میدهد که مفتون ظاهر افرادی نشود که تلاش میکنند، با ظاهر سازی، و گفتار بدون اعتقاد، خود را به پیامبر نزدیک کنند و خدا به پیامبر میفرماید مواظب باش که فریب گفتار آنها را نخوری که دروغ میگویند و در باره عُجب به گفتار دیگران به پیامبرتذکر داده شده است.
- ﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾[۸]
- ﴿وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾[۹] نکته: علامه طباطبائی در ذیل این دو آیه مینویسد: «زندگی که موجود زنده سعادت برای خودش میداند، و راحتی که برای لذت بردن، در صورتی است که بر مجری حقیقی حیات جریان یابد و در حقیقت این است که انسان متلبس شود به واقع آثار حیات از علم نافع و عمل صالح؛ بدون این که مشغول شود به کارهای بدون فایده. پس این زندگی است که در آن مرگ وجود ندارد، و راحتی است بدون رنج، و لذت است بدون درد وآن زندگی در ولایت خدا است: «﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ﴾[۱۰] و اما کسی که مشغول بدنیا شود و زینتهای دنیا مثل مال و فرزندان او را جذب کند و آرزوها او را مغرور کند در تناقضات قوی بدن قرار میگیرد؛ و مبتلا به تزاحم لذتهای مادی میشود و دچار عذاب شدید میگردد «﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾[۱۱]» با همان چیزهائی که فکر میکرد سعادت و لذت او در آن است و آنچه را وسعت عیش میپندارد در حقیقت معیشت - ضنک - است: «﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا﴾[۱۲] (المیزان (عربی چاپ بیروت) ج ۹، ص ۳۰۹»
- ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ﴾[۱۳]
- ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ﴾[۱۴]
نکات
در آیات فوق این محورها مطرح گردیده است.
- انکار معاد جسمانی از سوی مشرکان و ممکن ندانستن آن در عین آگاهی از مبدأ پیدایش انسان، امری شگفت آور از سوی خدا برای پیامبرذکر شده است: ﴿أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۱۵]
- تعجب پیامبر از مواضع انکار آمیز مشرکان نسبت به یگانگی خداوند؛ به رغم مشاهده غظمت آفرینش و قدرت خداوند در جهان: ﴿بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴾[۱۶]
- تشبیه پیامبر اسلام و یاران آن حضرت در انجیل به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: ﴿يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ﴾[۱۷]
- هشدار خداوند به پیامبر در باره رفتار و گفتار شگفت آور منافقان و فریب نخوردن پیامبر از آنان: ﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ﴾[۱۸][۱۹].
خنده شگفتی
در قرآن، در دو آیه به این خنده اشاره شده است: ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ﴾[۲۰] این آیه به داستان حضرت ابراهیم(ع) و بشارتی اشاره دارد که ملائکه به ایشان دادند که اسحاق(ع) به آن دو داده میشود.[۲۱] در باره معنای این خنده دو وجه گفتهاند: برخی از مفسران ضحک را به کسر "ضاد" و در مقابل گریه دانستهاند [۲۲] و سپس در توجیه سبب این خنده وجوهی را بیان داشتهاند: خنده برخاسته از تعجب؛[۲۳] خنده ناشی از اینکه خیالشان از آن فرشتگان راحت و مطمئن شد که آزاری از آنان به ایشان نخواهد رسید؛ زیرا فرشتگان نخست خود را معرفی نکرده و از غذایی که برای آنها تدارک دیده شده بود نخوردند، از این رو ساره پنداشت که آنان میخواهند آزارشان دهند؛ ولی پس از آشکار شدن حقیقت، آرام شد و خندید.[۲۴]
در مقابل، عدهای معتقدند ضحک در این آیه به فتح "ضاد" و به معنی دچار شدن شخص به عادت زنانه و حیض است.[۲۵] این نظریه افزون بر اینکه از نظر ادبی شاهد دارد،[۲۶] مؤیّدهائی هم دارد؛ مانند روایتی از امام صادق(ع)[۲۷] و اینکه عبارت ﴿فَضَحِكَتْ﴾ قبل از بشارت به تولد اسحاق(ع) است[۲۸] و برای چنین زنی که در این سن عادتا فرزند نمیآورد، حیض شدن نشانه توانایی او بر بچهدار شدن است.[۲۹]
داستان دیدار مورچگان با حضرت سلیمان(ع) مورد دیگری از یاد کرد خنده در مقام شگفتی است: سلیمان از سرزمین مورچگان میگذشت که ناگاه یکی از آنان گفت: به لانههایتان روید تا سلیمان و لشکرش شما را پای مال نکنند؛ سلیمان از این گفته مورچه خندید: ﴿فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا ﴾[۳۰] از نظر ادبی ﴿ضَاحِكًا﴾، یا حال تأکیدی برای "تبسم"[۳۱] یا حال پس از فراغ است؛ یعنی پس از فراغ از تبسم، حالت شخص ضحک میشود.[۳۲] درباره منشأ خنده ایشان چند وجه گفتهاند: خنده شگفتی و شادمانی از شیوه تعبیر مورچه (کنار بروید تا لشکریان سلیمان(ع) شما را ناخواسته لگدمال نکنند) که نشان میداد مورچه میداند سلیمان و لشکریانش از روی عمد و علم ستم نمیکنند؛[۳۳] یا منشأ خنده، تعجب از سخنان حکمتآمیز سردسته مورچهها به افرادش بوده است [۳۴] و امام رضا(ع) همین علت را خاستگاه خنده حضرت سلیمان(ع) یاد فرموده است[۳۵].[۳۶]
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.
- ↑ «اینک از ایشان بپرس آیا آنها در آفرینش سختترند یا آنان که ما آفریدهایم؟ ما آنها را از گلی چسبناک آفریدهایم * بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند» سوره صافات، آیه ۱۱-۱۲.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.
- ↑ «و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.
- ↑ «بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند:» سوره ق، آیه ۲-۳.
- ↑ «و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است*آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.
- ↑ «و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.
- ↑ «و داراییها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند میخواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۸۵.
- ↑ «آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.
- ↑ «و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.
- ↑ «و هر که از یادکرد من روی برتابد بیگمان او را زیستنی تنگ خواهد بود و روز رستخیز وی را نابینا بر خواهیم انگیخت» سوره طه، آیه ۱۲۴.
- ↑ «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
- ↑ «و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.
- ↑ «و اگر (از چیزی) شگفتی میورزی، گفتار آنان شگفت است (که میگویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟ آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.
- ↑ «بلکه تو (از کفر آنها) در شگفتی افتادی و آنان (تو را) به ریشخند میگیرند» سوره صافات، آیه ۱۲.
- ↑ «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.
- ↑ «و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی میآورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش میسپاری (اما) گویی چوبهایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود میپندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۹۹.
- ↑ «و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۰؛ روح المعانی، ج ۶، ص۲۹۴.
- ↑ مفردات، ص ۲۹۲؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۰۳؛ روح المعانی، ج ۶، ص ۲۹۵.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۳۲؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.
- ↑ التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۸.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۶؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.
- ↑ مفردات، ص ۲۹۲، «ضحک».
- ↑ «(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود » سوره نمل، آیه ۱۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ زاد المسیر، ج ۶، ص ۶۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ املاء مامنّ به الرحمن، ج ۲، ص ۱۷۲.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۷۰۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۷۱.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۸۴؛ الصافی، ج ۴، ص ۶۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۲.
- ↑ رضایی، حسن؛ مقاله «خنده»؛ دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷