سعید بن عبید طائی
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- وی از شیعیان و یاران امیرمؤمنان(ع) بود که در جنگ جمل و صفین حضور داشت و در صفین به سال ۳۷ هجری به شهادت رسید.
- هنگامی که حضرت علی(ع) برای عزیمت به صفین وارد ربذه شدند، جمع کثیری از قبیلة طی نزدایشان آمدند، شخصی به حضرت عرض کرد: اینها مردانی از قبیله طی هستند، بعضی از آنان قصد دارند، شما را در این جنگ همراهی کنند و گروهی تنها برای دیدار و عرض سلام و تحیت آمدهاند.
- حضرت فرمود: خداوند هر دو گروه را جزای خیر دهد، لکن خدا مجاهدان را بر خانه نشینان فضیلت بخشید و برایشان اجر عظیمیمقرر داشت.[۱]
- از میان آن جمع سعید بن عبید طائی برخاست و گفت: ؛ "ای امیر مؤمنان! برخی از مردم به راحتی میتوانند به وسیله زبان خود پرده از اسرار ضمیر خویش بردارند و واقعیت درونشان را برای دیگران بیان کنند، اما به خدا قسم من نمیتوانم از آنچه که در دل دارم، سخن بگویم ولی با این حال سعی میکنم به یاری خداوند، مقصودم را به عرض شما برسانم. سپس در ادامه گفت:من در خفا و آشکارا مدافع شما هستم و در همه جا با دشمن شما خواهم جنگید. و نیز به سبب فضل والا و قرابت شما به رسول خدا(ص) حقی که شما مستحق آن هستید، کسی از اهل زمان را لایق آن نمیبینم.[۲]
- امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ وی چنین فرمود: خداوند تو را مشمول رحمت خود قرار دهد، به راستی زبانت مراد دلت را به خوبی ادا کرد.[۳]
- سعید واقعاً و حقا آنچه به زبان آورد عملاً به اثبات رساند و در جنگ صفین ملازم رکاب حضرت بود و پس از مجاهدت فراوان، جان خود را فدای جانان کرد و به شهادت رسید[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «جَزَى اَللَّهُ طَيّاً خَيْراً وَ فَضَّلَ اَللّٰهُ اَلْمُجٰاهِدِينَ عَلَى اَلْقٰاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً»
- ↑ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعَبِّرُ لِسَانُهُ عَمَّا فِي قَلْبِهِ وَ...أَمَّا أَنَا فَسَأَنْصَحُ لَكَ فِي السِّرِّ وَالْعَلَانِيَةِ وَأُقَاتِلُ عَدُوَّكَ فِي كُلِّ مَوْطِنٍ، وَأَرَى مِنَ الْحَقِّ لَكَ مَا لَا أَرَاهُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ مِنْ أَهْلِ زَمَانِكَ لِفَضْلِكَ وَقَرَابَتِكَ
- ↑ «يَرْحَمُكَ اَللَّهُ فَقَدْ أَدَّى لِسَانُكَ مَا يَجُنُّ ضَمِيرُكَ»
- ↑ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۷۸.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۶۲۸-۶۲۹.