شأن نزول آیه اکمال در منابع اهل سنت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیه اکمال دین است. "شأن نزول آیه اکمال" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

  1. أحمد بن عبدالله نیری، با سندهای خود از أبی هریرة نقل می‌کند که رسول اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ‏ صَامَ‏ يَوْمَ‏ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ صِيَامَ سِتِّينَ شَهْراً وَ هُوَ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ بِيَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ قَالَ أَ لَسْتُ‏ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ‏ قَالُوا نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ بَخْ بَخْ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ»الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ.
  2. در روایات متعدد از روز غدیر به عنوان روز تحیت یاد شده که گروه‌های مختلف از مهاجر و انصار و از زن و مرد به امر رسول خدا(ص) با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کردند و به حضرتش تهنیت گفتند: أخرج الإمام الطبری محمد بن جریر فی کتاب الولایة حدیثا بإسناده عن زید بن ارقم، مر شطر کبیر منه (ص ۲۱۴- ۲۱۶)، و فی آخره: فقال: «معاشر الناس! قولوا: أعطيناك‏ على‏ ذلك‏ عهدا عن انفسنا، و ميثاقا بألسنتنا، و صفقة بأيدينا، نؤدّيه الى اولادنا و اهالينا، لا نبغي بذلك بدلا، و انت شهيد علينا، و كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا[۱]. قولوا ما قلت لكم، و سلّموا على عليّ بإمرة المؤمنين، و قولوا: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ[۲]، فإنّ اللَّه يعلم كلّ صوت، و خائنة كلّ نفس. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۳]؛ قولوا ما يرضي اللَّه عنكم، فإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ[۴]» «قال زید بن ارقم: فعند ذلك بادر الناس‏ بقولهم‏: نعم سمعنا و أطعنا على أمر اللّه و رسوله بقلوبنا، و كان أوّل من صافق النبي صلّى اللّه عليه و آله و عليّا عليه السّلام: أبو بكر و عمر و عثمان و طلحة و الزبير، و باقي المهاجرين و الأنصار، و باقي الناس إلى أن صلّى الظهرين في وقت واحد، و امتدّ ذلك إلى أن صلّى العشاءين في وقت واحد، و واصلوا البيعة و المصافقة ثلاثا»؛ و رواه أحمد بن محمد الطبری الشهیر بالخلیلی فی کتاب مناقب علی بن أبی طالب(ع)، المؤلف سنة ۴۱۱ بالقاهرة، من طریق شیخه محمد بن أبی بکر بن عبد الرحمن، و فیه:، «فتبادر الناس إلی بیعته و قالوا سمعنا و أطعنا إنا أمرنا الله و رسوله بقلوبنا و أنفسنا و السنتنا و جمیع جوارحنا. ثم انکبوا علی رسول الله و علی علی بأیدیهم. و کان أول من صافق رسول الله أبو بکر و عمر و طلحه و الزبیر ثم باقی المهاجرین و الأنصار علی طبقاتهم و مقدار منازلهم إلی أن صلیت الظهر و العصر فی وقت واحد و المغرب و العشاء الآخره فی وقت واحد، و لم یزالوا یتواصلون البیعة و المصافقة ثلاثا رسول الله کلما بایعه فوج بعد فوج یقول: الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین. و صارت المصافقه سنه و رسما، یستعملها من لیس له حق فیها»[۵].
  3. مرحوم میرحامد حسین در عبقات الأنوار از کتاب «الخصائص العلویه علی سائر البریة» نوشته ابوالفتح محمد نطنزی نقل می‌کند و درباره او می‌گوید: «از اکابر علمای معروفین و اجله مشایخ مشهورین و ثقات محدثین و اماثل ماهرین است»[۶]. در این روایت، علاوه بر ذکر واقعه، ابیاتی از اشعار حسام، که به اجازه رسول اکرم(ص) قصیده‌ای در وصف غدیر سرود، ذکر شده و در آن تصریح نموده که مراد از ولایت مولی(ع)، امامت آن حضرت بر امت بعد از رسول اکرم(ص) است: أخبرنا الحسن بن أحمد بن الحسن المهری، قال: حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد، قال: حدثنا محمد بن أحمد بن علی، قال: حدثنا محمد بن عثمان بن أبی شیبة، قال: حدثنا یحیی الحمانی، قال: حدثنا قیس بن الربیع، عن أبی هارون العبادی، عن أبی سعید الخدری: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) لَمَّا دَعَا النَّاسَ إِلَى عَلِيٍّ فِي غَدِيرِ خُمٍّ أَمَرَ بِمَا كَانَ تَحْتَ‏ الشَّجَرَةِ مِنَ‏ الشَّوْكِ‏ فَقُمَّ وَ ذَلِكَ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَدَعَا عَلِيّاً فَأَخَذَ بِضَبْعِهِ حَتَّى نَظَرَ النَّاسُ إِلَى بَيَاضِ إِبْطَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثُمَّ لَمْ يَتَفَرَّقُوا حَتَّى نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرِسَالَتِي وَ بِالْوَلَايَةِ لِعَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي. ثُمَّ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

فَقَالَ حَسَّانُ بْنُ ثَابِتٍ الْأَنْصَارِيُّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَأْذَنُ لِي أَنْ أَقُولَ فِي عَلِيٍّ أَبْيَاتَ شَعْرٍ فَقَالَ: قُلْ عَلَى بَرَكَةِ اللَّهِ. فَقَامَ حَسَّانُ فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ مَشِيخَةِ قُرَيْشٍ اسْمَعُوا قَوْلِي.. بِشَهَادَةٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ: يُنَادِيهِمُ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَبِيُّهُمْ *** بِخُمٍّ وَ أَکْرِم بِالنَّبِيِّ مُنَادِياً يَقُولُ: فَمَنْ مَوْلَاكُمُ وَ وَلِيُّكُمْ *** فَقَالُوا- وَ لَمْ يُبْدُوا هُنَاكَ التَّعَامِيَا إِلَهُكَ مَوْلَانَا وَ أَنْتَ نَبِيُّنَا *** وَ لَا تَجِدَنْ مِنَّا لَكَ الْيَوْمَ عَاصِياً فَقَالَ لَهُ: قُمْ يَا عَلِيُّ فَإِنَّنِي *** رَضِيتُكَ مِنْ بَعْدِي إِمَاماً وَ هَادِياً»[۷].[۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه ۷۹.
  2. «و هر کینه‌ای که در سینه آنهاست می‌زداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و می‌گویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمی‌شد ما خود راه نمی‌یافتیم؛ بی‌گمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به» سوره اعراف، آیه ۴۳.
  3. «از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.
  4. «اگر ناسپاسی کنید خداوند از شما بی‌نیاز است و ناسپاسی را برای بندگانش نمی‌پسندد‌» سوره زمر، آیه ۷.
  5. عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار(ع) (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۶۶ ه.ش)، ج۱، ص۵۰۹.
  6. علامه أبوسعد عبد الکریم بن أبی بکر محمد بن أبی بکر المظفر السمعانی در «أنساب» بعد ذکر جد نطنزی، گفته: و سبطه أبوالفتح محمد بن علی بن ابراهیم النطنزی، أفضل من بخراسان و العراق فی اللغة و الادب و القیام بصنعة الشعر، قدم علینا مرو سنة احدی و عشرین و قرأت علیه طرفا صالحا من الأدب، و استفدت منه و اغترفت من بحره، ثم لقیته بهمدان، ثم قدم علینا بغداد غیر مرة فی مدة مقامی بها، و ما لقیته الا و کتبت عنه و اقتبست منه. سمع باصبهان أبا سعد المطرز، و أبا علی الحداد، و غانم بن أبی نصر البرجی، و ببغداد أبا القاسم بن بیان الرزاز، وأبا علی بن نبهان الکاتب و طبقتهم. سمعت منه اجزاء بمرو من الحدیث. و کانت ولادته سنة ثمانین و أربعمائة باصبهان. (از این عبارت ظاهر است که ابوالفتح نطنزی افضل علمای خراسان و عراق، در لغت و ادب و قیام به صنعت شعر بوده و حضرت سمعانی - با آن همه جلالت شان و عظمت مرتبه و همه دانی- طرفی صالح از ادب بر او خوانده و زانوی استفاده روبرویش ته کرده و از دریای علم او اغتراف و به جلالت فضلش اعتراف نموده و هرگاه سمعانی به ملاقات او مشرف می‌شد، از او می‌نوشت و اقتباس فوائد از او می‌کرد. و نطنزی سماع احادیث از أبوسعد مطرز و أبوعلی حداد و غانم بن أبی نصر و أبوعلی بن نبهان کاتب و طبقه ایشان نموده و سمعانی به مرو از او اجزاء عدیده حدیث شنیده).
  7. عبقات الانوار فی امامة الأئمة الأطهار(ع) (ط. کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، ۱۳۶۶ ه.ش)، ج۹، ص۲۸۶؛ در مدارک شیعه: الأمالی (للصدوق) (ط. کتابچی، ۱۳۷۶ ه.ش)، ص۵۷۵: المجلس الرابع و الثمانون.
  8. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۳۵۱.