حسن سلوک در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حسن سلوک است. "حسن سلوک" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حسن سلوک (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

کلمات قصار پیرامون حسن سلوک

در غررالحکم و دررالکلم در “باب حسن السلوک” سخنانی به اقتصار از مولای موحدان، امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(ع)، بیان شده که در این جا برخی از آنها را نقل می‌کنیم:

  1. «أَحْسَنُ شَيْ‏ءٍ الْخُلُقُ‏»: بهترین چیز، خوی نیکوست.
  2. «أَكْرَمُ‏ الْحَسَبِ‏ الْخُلُقُ‏»: گرامی‌ترین حسب (چیزی که باعث مزیت انسان گردد)، خلق نیکوست.
  3. «أَحْسَنُ الشِّيَمِ شَرَفُ‏ الْهِمَمِ‏»: بهترین خوی‌ها، برتری همت‌هاست.
  4. «أَزْيَنُ الشِّيَمِ الْحِلْمُ‏ وَ الْعَفَافُ‏»: آراسته‌ترین خصلت‌ها، بردباری و پاکدامنی است.
  5. «أَطْهَرُ النَّاسِ أَعْرَاقاً أَحْسَنُهُمْ‏ أَخْلَاقاً»: پاک‌ترین مردم به حسب اصل، نژاد و ریشه، نیکوترین آنهاست از لحاظ اخلاق.
  6. «أَرْضَى النَّاسِ مَنْ‏ كَانَتْ‏ أَخْلَاقُهُ‏ رَضِيَّةً»: خشنودترین مردم، کسی است که اخلاق او پسندیده است.
  7. « أَشْرَفُ‏ أَخْلَاقِ‏ الْكَرِيمِ‏ كَثْرَةُ تَغَافُلِهِ عَمَّا يَعْلَمُ»: برترین خلق‌های فرد کریم، تغافل اوست از آنچه می‌داند؛ یعنی از تقصیرات و بدرفتاری‌های مردم غمض عین نماید و چنان وانمود کند که من چیزی را ندیدم.
  8. «أَفْضَلُ الشِّيَمِ السَّخَاءُ وَ الْعِفَّةُ وَ السَّكِينَةُ»: افزون‌ترین خصلت‌ها، سخاوت، پاکدامنی، طمأنینه و آرامش است.
  9. «أَحْسَنُ الْأَخْلَاقِ مَا حَمَلَكَ‏ عَلَى‏ الْمَكَارِمِ‏»: بهترین اخلاق، آن است که تو را به افعال نیکو را دارد.
  10. «إِنَّ مِنْ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ أَنْ‏ تَصِلَ‏ مَنْ‏ قَطَعَكَ‏ وَ تُعْطِيَ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ»: البته، از جمله مکارم و کرامت‌های اخلاق نیکو، آن است که با کسی که از تو بریده، پیوند نمایی، و به کسی که تو را محروم ساخته، عطا کنی، و از کسی که به تو ستم نموده، درگذری.
  11. «الْمَكَارِمُ‏ بِالْمَكَارِهِ‏»: صفات و اخلاق پسندیده، به اموری است که مکروه طبع بوده و تحمل آنها دشوار باشد.
  12. «الْخُلُقُ‏ الْمَحْمُودُ مِنْ‏ ثِمَارِ الْعَقْلِ‏»: خوی پسندیده، از ثمره‌ها و میوه‌های عقل است.
  13. «إِذَا حَسُنَ الْخُلُقُ لَطُفَ‏ النُّطْقُ‏»: هر گاه خُلق نیکو شد، نطق و بیان نرم خواهد گردید.
  14. «بِحُسْنِ الْأَخْلَاقِ‏ يَطِيبُ‏ الْعَيْشُ‏»: با حسن اخلاق، زندگانی پاکیزه و شیرین می‌شود.
  15. «بِحُسْنِ الْأَخْلَاقِ‏ تُدَرُّ الْأَرْزَاقُ‏»: با حسن اخلاق، روزی‌ها روان شده و وسعت پیدا می‌کند.
  16. «تَحَرِّي الصِّدْقِ وَ تَجَنُّبُ الْكَذِبِ أَجْمَلُ‏ شِيمَةٍ وَ أَفْضَلُ‏ أَدَبٍ‏»: برگزیدن راستی و دوری نمودن از دروغ، زیباترین خصلت و بالاترین ادب است.
  17. «حُسْنُ الْخُلُقِ لِلنَّفْسِ وَ حُسْنُ‏ الْخَلْقِ‏ لِلْبَدَنِ‏»: حسن خلق، برای نفس است؛ یعنی سبب زیبایی آن است، و نیکویی خلقت، برای بدن و سبب زیبایی آن خواهد بود.
  18. «حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ أَفْضَلُ‏ الدِّينِ‏»: حسن خلق، افزون‌ترین دینداری است.
  19. «حُسْنُ الْخُلُقِ خَيْرُ قَرِينٍ وَ الْعُجْبُ‏ دَاءٌ دَفِينٌ‏»: حسن خلق، بهترین همراه، و خودبینی مرضی است پنهان.
  20. «حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ مِنْ‏ أَفْضَلِ‏ الْقِسَمِ‏ وَ حُسْنِ الشِّيَمِ»: حسن خلق از افزون‌ترین بهره‌ها و قسمت‌ها و نیکوترین خصلت‌هاست.
  21. «حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ‏ كَرَمِ‏ الْأَعْرَاقِ»: نیکویی اخلاق، دلیل گرامی بودن اصل‌ها، نسب و ریشه‌هاست.
  22. «حُسْنُ الْخُلُقِ رَأْسُ‏ كُلِّ‏ بِرٍّ»: حسن خلق، رأس نیکویی است.
  23. «حُسْنُ الْخُلُقِ يُورِثُ‏ الْمَحَبَّةَ وَ يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّةَ»: حسن خلق، محبت را در پی آورده، و مودت و دوستی را محکم می‌نماید.
  24. «خَيْرُ الْأَخْلَاقِ‏ أَبْعَدُهَا عَنِ‏ اللَّجَاجِ‏»: بهترین اخلاق، دورترین آنهاست از لجاجت و ایستادگی بر باطل و یا دشمنی.
  25. «خَيْرُ الْخَلَائِقِ‏ الرِّفْقُ‏»: بهترین خصلت‌ها نرمی کردن و مدارا کردن است.
  26. «خَيْرُ الْخِلَالِ صِدْقُ الْمَقَالِ وَ مَكَارِمُ‏ الْأَفْعَالِ‏»: بهترین خصلت‌ها سخن راست گفتن و افعال نیکوست.
  27. «رَأْسُ الْإِيمَانِ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ وَ التَّحَلِّي‏ بِالصِّدْقِ‏»: رأس ایمان، نیکویی خلق و زیور یافتن به راستی است.
  28. «مَنْ كَرُمَ خُلُقُهُ اتَّسَعَ‏ رِزْقُهُ‏»: هر که خلقش گرامی باشد، روزی‌اش فراخ گردد.
  29. «مَنْ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ طَابَتْ‏ عِشْرَتُهُ‏»: هر که خلقش نیکو باشد، معاشرت و آمیز شش پاکیزه گردد.
  30. «مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ‏ لَهُ‏ طُرُقُهُ‏»: هر که خلقش نیکو باشد، راه‌های زندگانی، سعادت و معاش او سهل و هموار شود.
  31. «مَا أَعْطَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ‏ الْعَبْدَ شَيْئاً مِنْ‏ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا بِحُسْنِ خُلُقِهِ وَ حُسْنِ نِيَّتِهِ»: خداوند سبحان به بنده‌ای چیزی از خیر دنیا و آخرت را مرحمت نفرموده، مگر به واسطه حسن خلق و حسن نیتش.
  32. «نِعْمَ‏ الْحَسَبُ‏ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏»: خوب حسبی است، حسن خلق؛ زیرا به آدمی اعتبار می‌بخشد.
  33. «نِعْمَ الشِّيمَةُ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏»: حسن خلق خوب خصلتی است.
  34. «نِعْمَ الْإِيمَانُ جَمِيلُ‏ الْخُلُقِ‏»: خوب ایمانی است، خوی نیکو.
  35. «عَلَيْكَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَإِنَّهُ‏ يَكْسِبُكَ‏ الْمَحَبَّةَ»: بر تو باد به حسن خلق؛ زیرا که دوستی را نصیب تو خواهد کرد.
  36. «كَمْ‏ مِنْ‏ وَضِيعٍ‏ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلُقِهِ»: چه بسیار انسان پست مرتبه‌ای که حسن خلق او را، بلند گرداند.
  37. «مَنْ‏ لَمْ‏ تَحْسُنْ‏ خَلَائِقُهُ‏ لَمْ تُحْمَدْ طَرَائِقُهُ»: هرکس خصلت‌های او نیکو نباشد، روش‌های او پسندیده نخواهد بود.
  38. «لَا قَرِينَ‏ كَحُسْنِ‏ الْخُلُقِ‏»: هیچ رفیقی، مانند حُسن خلق نیست.
  39. «لَا عَيْشَ أَهْنَأُ مِنْ‏ حُسْنِ‏ الْخُلُقِ‏»: هیچ زندگانی، گواراتر از حسن خُلق نیست.
  40. «مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ كَثُرَ مُحِبُّوهُ‏ وَ أَنِسَتِ النُّفُوسُ بِهِ»: هر که خلقش نیکو باشد، دوست دارندگانش بسیار شوند و نفوس (مردم) به او انس گیرند.[۱]

جستارهای وابسته

منابع

  1. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن

پانویس