شفاعت در فقه اسلامی
مقدمه
شفاعت از ریشه «شفع» به معنای جفت و قرین شدن است و چون در شفاعت فردی که مقام بالاتری دارد و دارای قوت در امری است، فرد ضعیف را جفت و قرین خود میکند تا از این طریق به او نفعی برساند، اعم از دنیوی و اخروی، به او شفیع اطلاق کردهاند[۱].
از بدیهیات مذهب شیعه، شفاعت کردن پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و دیگر مقرّبان درگاه الهی، همچون عالمان، صالحان و شهدا است؛ البته شفاعت کبری از آنِ پیامبر اعظم(ص) میباشد[۲]، چنان که قرآن کریم نیز ـ برحسب آنچه در روایات آمده ـ از جمله شفیعان روز قیامت برای افرادی است که به آن چنگ زدهاند[۳].
درخواست شفاعت از رسول خدا(ص) و سایر معصومان(ع) و توسّل به ایشان، امری مطلوب و مستحب و موجب تقرب به خداوند است[۴].
وساطت کردن برای مؤمن، بهویژه در امر ازدواج مستحب و بر اساس مفاد برخی روایات، دارای پاداش و ثواب فراوانی است[۵].
شفاعت در اسقاط حدود و یا تخفیف در آن پس از ثبوت نزد حاکم شرع، جایز نیست؛ بلکه حدّ ثابت باید بدون تأخیر اجرا شود[۶].
وساطت قاضی در صرف نظر کردن صاحب حق از حق خود بعد از ثبوت آن و نیز دست برداشتن مدّعی از دعوای خویش قبل از ثبوت آن مکروه است[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ مکیال المکارم، ج۱، ص۳۱۰ ـ ۳۱۳.
- ↑ الکافی (کلینی، ج ۲، ص۵۹۷ ـ ۵۹۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۴، ص:۱؛ کشف الغطاء ۳، ص۵۰۰.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۳۹؛ وسیلة النجاة، ص۶۹۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۹۵؛ تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۶۹.
- ↑ جواهرالکلام، ج۴۰، ص۱۴۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۶۸۵-۶۸۶.