روشهای تربیتی در خانواده
مقدمه
انسان فطرتاً الگوطلب و الگوپذیر است و به این دلیل یکی از مؤثرترین روشهای تربیت روش الگویی است. در این روش فرد، نمونهای عینی را مطلوب خویش میگیرد و به شبیهسازی دست میزند و تلاش میکند در همه امور خود را همانند الگوی مطلوب خویش سازد و گام در جای گام او نهد و بدو تشبّه نماید. تربیت ابتدایی انسان بهطور طبیعی با روش الگویی شکل میگیرد. کودک در چند سال نخست زندگی خود، همه کارهایش را از الگوهای پیرامون خود که در درجه اول پدر و مادر اویند، الگوبرداری میکند و با تقلید از آنان رشد میکند و ساختار تربیتیاش سامان مییابد. از اینرو روش الگویی در سازمان دادن شخصیت و رفتار کودک به شدت نقش دارد. تلقی کودکان از والدین در سالهای نخست کودکی به نقش الگویی آنان در جهت مثبت یا منفی دامن میزند، زیرا کودکان در این ایام همه چیز خود را از والدین و وابسته به ایشان میدانند، چنانکه در حدیثی از امام کاظم(ع) آمده است: «بَرُّوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا إِلَيْهِمْ فَإِنَّهُمْ يَظُنُّونَ أَنَّكُمْ تَرْزُقُونَهُمْ»[۱].
پس از والدین، شخصیتهایی که دارای نفوذ معنویاند، نقش الگویی به سزایی در تربیت بازی میکنند، به گونهای که تمام ویژگیهای فکری و روحی و جلوههای رفتاری آنان را تقلید میشود؛ و هرچه قدرت نفوذ الگوها بیشتر و زمینه پذیرش آمادهتر باشد، نمونهبرداری کاملتر صورت میگیرد. الگوهای اجتماعی، دوستان و معاشران، وسایل ارتباط جمعی و جز اینها در شکل دادن شخصیت کودک و نوجوان و جوان به شدت نقش دارند، چنانکه از امیر مؤمنان علی(ع) وارد شده است: «النَّاسُ بِزَمَانِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»[۲].
بسیاری از اوقات تأثیرپذیری فرزندان از الگوهای اجتماعی و وسایل ارتباط جمعی چندان است که نقش والدین را به شدت تحت الشعاع قرار میدهد.
به همین دلیل است که نقش الگوها حساسترین نقش تربیتی است تا جایی که الگوهای صالح، مردم را به صلاح میرسانند و الگوهای فاسد، مردم را به فساد میکشانند. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمود: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمَا قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاءُ»[۳].
با همه این احوال نقش الگویی والدین انکارناپذیر است و بسیاری از آداب و رفتارها در خانواده دیده میشود و الگوگیری میگردد و در واقع هر هنری که پدر و مادر جلوه دهند، جان فرزندانشان بدان هنر متصف میشود، هرچند که فرزندان میتوانند با اراده و تحت تأثیر عوامل دیگر در آن تغییر دهند و الگوهای دیگر را منشأ رفتارهای خود سازند.[۴]
نخست: روش محبت
دوم: روش تشویق و تنبیه
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «به فرزندانتان خوبی کنید و به آنان نیکی نمایید، زیرا آنان گمان میکنند که شما ایشان را روزی میدهید». فقه الرضا، ص۳۳۶، بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۰.
- ↑ «مردمان به زمان خویش مانندهترند از ایشان به پدران خویش». أبوالحسن محمد بن الحسین الموسوی (الشریف الرضی)، خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(ع)، الطبعة الثانیة، منشورات الرضی، قم، ۱۳۶۳ ش. ص۹۰؛ رشیدالدین وطواط، مطلوب کل طالب من کلام علی بن ابی طالب(ع)، مقدمه، تصحیح و تعلیقات از محمود عابدی، چاپ اول، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۷۴ ش. ص۶۸؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۶۶؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱۹، ص۲۰۹.
- ↑ «دو گروه از امت من باشند که چون صالح شوند، امتم صالح شود، و چون فاسد شوند، امتم فاسد شود. [گفتند: ای رسول خدا، آنان چه کسانیاند؟ فرمود:] فقیهان و زمامداران». الخصال، ج۱، ص۳۷؛ تحف العقول، ص۳۶؛ روضة الواعظین، ص۱۰؛ بحار الانوار، ج۲، ص۴۹، ج۷۵، ص۳۳۶، ج۷۷، ص۱۵۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۱۶۰.