علت اصرار بر ازدیاد علم امام چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

علت اصرار بر ازدیاد علم امام چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلی؟

علت اصرار بر ازدیاد علم امام چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد تقی یارمحمدیان
حجت الاسلام و المسلمین یارمحمدیان در کتاب «ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت» در این‌باره گفته‌‌اند:
«همه می‌دانیم که علوم فراوانی به ائمه اطهار(ع) اعطا شده است. در این صورت ازدیاد علم امام چه ضرورتی دارد؟! با وجود گستردگی علم امام، چرا این قدر روی ازدیاد علم او اصرار دارید؟! در مقام پاسخ به این سؤال و اشکال می‌گوییم، این مطلب کاملاً درست است که علوم اعطاشده به امام، بسیار گسترده است، به گونه‌ای که علم موجود و موروثی او، پهنه وسیعی دارد که او را از همه عالم‌تر و بی‌نیازتر می‌سازد[۱]، اما در کنار این علوم، همواره خود اهل بیت(ع) بر علم افزون امام تأکید و اصرار ورزیده‌اند[۲]. ما علت این اصرار را به درستی نمی‌دانیم و فقط احتمالاتی از خلال روایات به ذهنمان می‌رسد که در این جا به بیان آنها می‌پردازیم:
  1. خداوند نظام اعطای علم به سلسله حجج و امامان معصوم(ع) را بدین گونه قرار داده که همواره علم آنان افزایش یابد؛ به گونه‌ای که اگر این واقعه رخ ندهد، امام همه اندوخته‌های علمی و معنوی خود را از دست خواهد داد[۳]. پس خداوند برای بقای دارای علمی و معنوی امام، همواره علم او را افزایش می‌دهد.
  2. یکی از بالاترین مقامات انسانی، احساس فقر إلی الله است[۴]. اینکه امام همواره در طول حیات خود، و حتی پس از مرگ[۵]، نیازمند دریافت علم جدید از سوی خداوند است، تجلّی‌گاه فقر امام به خداوند است.
  3. این روش که خداوند برای اعطای علم به امام اتخاذ کرده، خود راهی برای جلوگیری از اندیشه غلو در حق امام است. یعنی در حق امامی که همواره نیازمند الله است، دیگر جای غلو نیست.
  4. افزایش علم، مقامی والاتر برای امامت است. در فرض امامت بدون افزایش علم، ما امامی خواهیم داشت که خداوند قبل از امامتش علوم مورد نیاز او را داده است و او دیگر ارتباطی با خداوند ندارد؛ پیامی برای او آورده نمی‌شود؛ از وقایعی که پیرامونش در عالم اتفاق می‌افتد، از دوستان و از دشمنان، خبر ندارد؛ با همان کتاب‌ها و نوشته‌هایی که از پیشینیان به او رسیده، باید گستره ولایتش را مدیریت کند. در مقابل، طرح دیگری است که خداوند برای امامت ریخته، و آن امامی است پویا و فعال که خانه‌اش محل رفت و آمد ملائکه است[۶]؛ فرشتگان با او گفتگو می‌کنند[۷] و از سوی خداوند، برای او علوم جدید آورده می‌شود[۸]؛ شب‌های جمعه خود به عرش الهی عروج می‌کند و با انبوهی از علوم جدید به زمین باز می‌گردد[۹]؛ شب‌های قدر، سیل خروشان ملائکه به همراه روح، به سوی او گسیل می‌شوند و تدبیر و مقدّرات عالَم را به خدمت امام می‌آورند[۱۰]، در شرق و غرب عالم، از زمین تا عرش الهی هر اتفاقی بیفتد، خداوند امام را باخبر می‌سازد[۱۱]. این امامت بسیار والاتر از امامت نوع نخست است.
  5. باید به این نکته توجه داشت که اولاً، خداوند وجودی بی‌انتها است[۱۲] و علم او نیز پایان‌ناپذیر می‌باشد[۱۳]. از این‌رو معرفت به اسما و صفات او، به ویژه علمش، پایانی ندارد. ثانیاً، او همه روزه مقدّرات جدیدی راجع به تدبیر امور موجودات یا احداث امور بدیعه دارد[۱۴].
اگرچه علم و معرفت امام به خداوند، از همه مخلوقات بیشتر است، اما این چنین نیست که در مقام و درجه خود مانده باشد[۱۵]؛ بلکه همواره علم و معرفت او به خداوند افزایش می‌یابد. خداوند علم مقدّرات، بداها، امور جدیدی که از کتم عدم خلق می‌کند و هرچه از غیب خارج می‌کند را برای امام اظهار می‌نماید[۱۶]. این مقام والا همه روزه برای امام اتفاق می‌افتد و خداوند از علم خاص، مکنون و مخزون خودش، امام را آگاه می‌سازد[۱۷]. امام، حجت و واسطه بین زمین و آسمان و مجری مقدّرات الهی می‌باشد. پس ضرورت دارد علم امام به معرفت الله و مقدرات الهی همیشه در حال افزایش باشد.»[۱۸].

پاسخ‌های دیگر

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲، ۲۰۶، ۲۱۰-۲۱۴، ۲۲۱-۲۳۰، ۲۳۸، ۲۵۸ – ۲۶۸، ۲۷۴-۲۷۷، ۳۸۰-۳۸۴، ۳۹۲، ۳۹۴-۴۰۲.
  2. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۰-۱۳۲، ۳۹۲-۳۹۶، ۴۶۴-۴۶۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۵.
  3. جمعی از اصحاب ائمه، الأصول الستة عشر، ص۲۴۰، ۲۷۰؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۰-۱۳۱، ۲۳۲، ۳۹۲-۳۹۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۵؛ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ۳۱۲-۳۱۳؛ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص۴۰۹.
  4. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵؛ ﴿هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ «هان! این شمایید که فرا خوانده می‌شوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگ‌چشمی می‌ورزند و هر که تنگ‌چشمی بورزد به زیان خود تنگ‌چشمی ورزیده است و خداوند بی‌نیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین می‌گرداند سپس آنان چون شما نخواهند بود» سوره محمد، آیه ۳۸؛ مدنی شیرازی، سید علیخان کبیر، ریاض السالکین، ج۳، ص۱۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۲؛ سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۴۳۰ – ۱۴۳۳.
  5. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۳، ص۱۰۷.
  6. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۹۰-۹۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۹۳-۳۹۴.
  7. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۲۱-۳۲۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۸۷؛ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص۴۰۷.
  8. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۲۱، ۲۳۲، ۲۶۹، ۳۹۴-۳۹۵، ۴۶۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۲۴-۲۲۵، ۲۳۸؛ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۳۱۴.
  9. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۰-۱۳۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.
  10. ﴿تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ «فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند» سوره قدر، آیه ۴؛ برقی، احمد بن محمد، محاسن، ج۲، ص۳۱۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۲۱-۲۲۵، ۲۶۴، ۲۸۰، ۴۴۲؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر، ج۲، ص۴۳۱؛ کشی، محمد بن عمر، رجال، ص۳۵۷، ح۶۶۴؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۴۲-۲۵۲؛ کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر، ص۵۸۱؛ استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة، ص۷۹۲.
  11. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۴۳۱-۴۳۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۸.
  12. ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا «(خداوند) آنچه را پیش رو و آنچه را پس پشت آنان است می‌داند و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰؛ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۲۶۳؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۸۹، ح۵ و ص۱۰۲، ح۴، ۶ و ص۱۰۳، ح۱۲ و ص۱۳۴، ۱۳۵، ح۱ و ح۱۳۷، ح۲. در دعای روز عرفه امام حسین(ع) می‌خوانیم: «يا مَنْ‏ لا يَعْلَمُ‏ كَيْفَ‏ هُوَ إِلّا هُوَ، يا مَنْ لا يَعْلَمُ ما يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ»؛ ر.ک: ابن‌طاوس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال، ج۲، ص۸۰؛ کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین، ص۲۵۴.
  13. ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ «خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست، کیست که جز به اذن وی نزد او شفاعت آورد؛ به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است» سوره بقره، آیه ۲۵۵؛ ﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷؛ ﴿قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا «بگو: اگر برای (نوشتن) کلمات پروردگارم دریا مرکّب می‌بود پیش از آنکه کلمات پروردگارم به پایان رسد آن دریا پایان می‌یافت هر چند دریایی همچند آن را نیز به کمک می‌آوردیم» سوره کهف، آیه ۱۰۹؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر، ج۲، ص۴۶، ۱۴۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۰۷، ح۳؛ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۱۳۴، ح۱، ۲.
  14. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۱۴۱، ۱۴۷؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر، ج۲، ص۲۳۸؛ اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، ص۱۰۳؛ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص۱۶۷، ۲۷۷، ۳۳۴، ۴۴۴؛ همو، خصال، ج۲، ص۳۵۹، ۶۵۲. نیز ر.ک: کمره‌ای، محمدباقر، ترجمه و شرح اصول کافی، ج۲، ص۷۵۰-۷۵۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۸، ص۳۷۴ -۳۷۵.
  15. ر.ک: پانوشت ۱، صفحه ۳۰۹ همین نوشتار.
  16. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۱۲، ح۱۷ و ص۱۱۳، ح۱ و ص۳۹۲-۳۹۴، ح، ۲، ۶، ۹، ۱۰؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۵، ح۱؛ ج۱، ص۲۵۶، ح۲؛ ج۱، ص۴۰۲، ح۵؛ ج۴، ص۵۷۷؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۰۰؛ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۳۱۳؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۵.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۴۸، ح۳.
  18. یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت ص ۳۶۴.