آیا علم غیب معصوم ذاتی است یا اکتسابی؟ (پرسش)
آیا علم غیب معصوم ذاتی است یا اکتسابی؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
آیا علم غیب معصوم ذاتی است یا اکتسابی؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- امام خمینی در کتاب «کشف الاسرار» در اینباره گفته است:
- «دینداران نمیگویند که پیغمبر(ص) یا امام(ع) از پیش خود بیتعلیمات خدایی غیب میگویند؛ آنها هم بشری هستند که اگر راه تعلیمات عالم غیب به آنها بسته شود از غیب بیخبرند، و این آیات شریفه که میگوید پیغمبر(ص) بشری است که غیب نمیگوید، همین معنی را گوشزد میکند و گرنه ما گواه داریم از قرآن خدا که با تعلیم خدایی، پیغمبران بلکه غیر آنها غیبگویی میکردند و از امور پنهان و گذشته و آینده خبر میدادند. در قرآن برای غیبگویی عمومی پیغمبران و غیبگویی خصوصی بعضی از آنها آیاتی نازل شده است که ما بعضی از آنها را از نظر خوانندگان میگذرانیم تا مطلب را خوب دریابند.... ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾ یعنی خدا عالم به غیب است. مطلع نمیکند بر غیب احدی را مگر آنهایی را که برای پیغمبری برگزیده که راهی برای آنها باز کند که مطلع شوند بر پیشینیان و کسانی که پس از آنها میآیند. یعنی از گذشته و آینده آنها را خبردار کند»[۱].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله مصطفوی؛ | تصویر = 11135.jpg | پاسخدهنده = سید حسن مصطفوی]]]] آیتالله سید حسن مصطفوی و حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی در مقاله «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم» در اینباره گفتهاند:
-
- ذاتی و بدون تعلیم و القا از بیرون؛
- اکتسابی و با تعلیم خداوند. متکلمان و دانشمندان شیعه که مثبت علم غیب برای پیامبر(ص) و امامان معصوماند، علم آنان را ذاتی و بدون تعلیم الهی نمیدانند، و اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد، بدون شک از غلات به شمار میآید. به باور امامیه معصومان بزرگوار آنچه دارند به اذن الهی و موهبت خدادادی است.
- علم افاضی که عنوانی پذیرفته شده و متداول در بحث علم غیب است، واژهای برگرفته از قرآن است: ﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾ [۲] واژة ﴿لَّدُنْ﴾ که در آیات دیگری نظیر آیه ۶۵ سوره کهف و آیه ۱ سوره هود وارد شده است، بیانگر این است که علم لدنی علمی است از طرف خداوند و به القای الهی؛ علم لدنی گاهی به صورت وحی و گاهی به صورت الهام، و در پارهای موارد به شکل تحدیث است.
- انسان کامل گاه از طریق وحی اصطلاحی که مصداق آن، نبی خاتم است و گاه از طریق الهام اطلاع بر غیب پیدا میکند. علامه طباطبایی در ذیل آیات ۷ و ۸ سوره شمس مینویسد: الهام، القا در ذهن و روان آدمی است که خداوند صورتهای علمی، خواه تصوری و خواه تصدیقی، به روح انسان القا میکند[۳]. تحدیث، که آن نیز نوعی دریافت مغیبات است، برای کسانی رخ میدهد که برخوردار از سعه وجودی میشوند که میتوانند مخاطب امواج غیبی گردند. شیعیان بر این باورند که دریافت وحی اصطلاحی با وجود نبی خاتم(ص) پایان پذیرفت، لکن دریافتهای غیبی الهی که همان علم لدنی است، تمامی راههای آن مسدود نشد و امامان و معصومان پاک با تعلیم الهی صلاحیت دریافت علم لدنی دارند»[۴].
-
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛ | تصویر = 1368238.jpg | پاسخدهنده = محمد حسین نصیری]]]]
- حجت الاسلام و المسلمین نصیری در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان«گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات» در اینباره گفته است:
- «عموم اندیشوران شیعه بر این نکته اتفاقنظر دارند که علم پیامبر(ص) و امام(ع) به امور غیبی ذاتی و استقلالی یا اکتسابی نیست، بلکه عرضی، مستفاد و موهبتی است. شیخ مفید چنین اظهار نظر کرده است: امام(ع) اگر از باطن کسی آگاه شود به تعلیم الهی آگاه میشود و تعلیم الهی به امام(ع) از چند راه صورت میگیرد؛ آموختن از امام(ع) پیش و امامان(ع) پیش از رسول اکرم (ص) و خواب دیدن، دو راه از آن راهها است. شیخ مفید در تبیین چگونگی داوری اهل بیت(ع)، پذیرفته است که ممکن است خداوند آنان را به حکم واقعی رهنمون شود: و جایز است که خداوند متعال تفاوت میان گواهان راستین و گواهان دروغگو را به امام معصوم(ع) بفهماند، پس حقیقت امر نزد ایشان پوشیده نمیماند.[۵] معنای این سخن آن است که علم امام(ع) به امور غیبی از نظر ایشان ذاتی و استقلالی نیست. ایشان در جایی دیگر چنین آورده است: همانا امامان (ع) نسبت به نهان برخی از بندگان آگاهی داشتند، و نسبت به اتفاقات قبل از خلقت ایشان مطلع بودند. این مسأله از ویژگی های ضروری ایشان نیست، و حتی جزو شروط امامت ایشان نیز نمی باشد. بلکه خداوند متعال ایشان را با این علم تکریم نموده و آنان را نسبت به این مسائل آگاه نموده است.[۶] محل شاهد عبارت "وأعلمهم إیاه" است که معنای آن این است که آگاهی اهل بیت (ع) از امور غیبی با تعلیم الهی تحقق یافته است. شیخ مفید در جایی دیگر مدعای آگاهی ذاتی و استقلالی اهل بیت (ع) از علوم غیبی را دارای فساد آشکار دانسته و آن را به مفوضه و غلات نسبت داده است: ممکن است این ضرورت از تطبیق عبارت -أنهم یعلمون الغیب- بر ایشان برداشت شده باشد، که این برداشت ناصحیحی است؛ چرا که توصیف مذکور از آگاهی اشیاء نسبت به خود حاصل می گردد، و از علم به دست آمده حاصل نمی گردد، و این علم تنها برای خداوند متعال می باشد. به اعتقاد من این از اعتقادات امامیه می باشد، و مخالفین ایشان از مفوضه و اهل غلو بر این اعتقاد نیستند.[۷] ایشان در جایی دیگر، ضمن انکار علم مطلق و فراگیر امام نسبت به همه امور و علوم غیبی، آن را منوط به تعلیم و اعلام الهی دانسته است: و ما مانع این نیستیم که امام(ع) نسبت به حوادث و اتفاقات از طریق خبردهی خداوند متعال آگاه باشد. اما این سخن که ایشان نسبت به تمامی امور آگاه باشند، مورد پذیرش ما نیست و کسانی که به این مطلب معتقد هستند را تأیید نمی کنیم؛ چرا که این سخن هیچ گونه دلیل و مستندی ندارد.[۸]. شیخ مفید همین دیدگاه را در کتاب "الفصول المختاره" مورد تأکید قرار داده است: امام(ع) اگر از باطن کسی آگاه شود به تعلیم الهی آگاه میشود و تعلیم الهی به امام(ع) از چند راه صورت میگیرد؛ آموختن از امام(ع) پیش و امامان(ع) پیش از رسول اکرم (ص) و خواب دیدن، دو راه از آن راهها است. سید مرتضی در گفتار خود ضمن انکار علم فراگیر و مطلق امام(ع) نسبت به همه امور و علوم غیبی، این علم را تبعی و منوط به تعلیم الهی دانسته است. به عنوان نمونه در جایی میگوید: آن چیزی که لازم است امام(ع) نسبت به آن آگاه باشد علوم دینی و تشریعی می باشد. اما اطلاع و آگاهی از امور غیبی، یا موجودات گذشته و آینده ضرورتی ندارد. البته اگر خداوند متعال ایشان را نسبت به آنها مطلع سازد امری ممکن و جائز است.[۹]. از گفتار ابوالفتح محمد بن علی کراجکی در باره گستره علم امام(ع) بر میآید که وی نیز آگاهی امام از علوم غیبی را تبعی و با تعلیم الهی میداند: از اعتقادات شیعه این است که... خدا برای اثبات امامت آنها معجزاتی به دست آنها ظاهر ساخته و آنان را بر بسیاری از غیبها و موضوعات و حوادث آینده آگاه نموده است»[۱۰].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. آقای دکتر ابطحی؛ | تصویر = 11187.jpg | پاسخدهنده = سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]]]
- دکتر سید عبدالحمید ابطحی در مقاله «فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان» در اینباره گفته است:
- «روایاتی نقل شدهاند که نشان میدهند ائمه(ع) و به ویژه صادقین(ع) علم غیب را آن بخش از علم الهی دانستهاند که هنوز به هیچ نبی و ملکی داده نشده است؛ اما علمی که به انبیا و ملائک داده شده است را نفی نکردهاند؛ بلکه آن را علم غیب تلقی نکرده و خود را از این علوم آگاه دانسته اند.[۱۱] در روایات دیگری، صادقین(ع) به اصحاب خود آموختهاند که کلاً علم خدا دو گونه است: علمی که هیچ کس غیر خدا ندارد و از آن به علم مکفوف یاد نمودهاند و علمی که به انبیا و ملائک داده شده و از آن با علم مبذول یاد نمودهاند و تأکید کردهاند که خداوند، علم مبذول را به ایشان عطا کرده است».[۱۲]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۴. آقای شیخزاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛ | تصویر = 11818.jpg | پاسخدهنده = قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]]]
- آقای قاسم علی شیخزاده در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته است:
- «*شیخ مفید میفرماید:اما اینکه بهطور مطلق بگوئیم ائمه(ع) غیب میدانند چیزی است که منکر و فسادش آشکار است چون علم غیب را بهطور مطلق کسی میداند که اشیاء را بنفسه "ذاتاً" بداند نه به علم مستفاد "تعلیمی" و آن خداوند است و بر طبق گفتار من "مفید" جماعت امامیه معتقدند مگر اندکی از مفوضه و غالیان.
- شیخ طوسی میفرماید: وقتی گفته میشود دانای غیب است بدین معنا است که بدون تعلیم از غیر میداند و این جمیع غیب است و بنابراین غیب را جز خدا کسی نمیداند .
- شیخ طبرسی میفرماید: حاکم ابو سعید در تفسیر آیه ۱۰۹ سوره مائده گفته است: دلیل بطلان قول امامیه است که میگویند ائمه(ع) علم غیب دارد ومن "طبرسی"این گفتار را ظلم در حق شیعه میدانم چون هیچ شیعی و مسلمانی احدی از مردم را متصف به علم غیب نکرده و هرکس مخلوقی را متصف به علم غیب کند از دین و از تشیع بری است.
- شریف مرتضی میفرماید:اگر بگوئیم امام(ع) همه چیز را میداند معنایش اینست که علم امام ذاتی است ولی کسی که علمش ذاتی نیست ممکن نیست همه چیز را بداند بلکه علم او محدود است»[۱۳].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۵. پژوهشگران وبگاه پرسمان. | تصویر = 9030760879.jpg|تپس|100px|right|بندانگشتی|]]
- پژوهشگران «وبگاه پرسمان» وابسته به «نهاد نمايندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها» در پاسخ به این پرسش آورده است:
- «دانشمندان شیعه همگی تصریح کردهاند که آگاهی پیامبر(ص) و امام(ع) از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم امامان(ع) را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم آنان را به گونه علم الهی بدانند از "غلاه" [۱۴] به شمار میآیند و اصولاً این عقیده مستلزم شرک میباشد، (...) با مراجعه به روایات و گفتههای دانشمندان بزرگ روشن میشود که در زمان پیامبران گرامی(ع) و امامان(ع) و نیز در دورههای بعد، گاهی از واژه علم غیب علم ذاتی و بدون تعلیم الهی فهمیده میشده است، از این جهت در آیات و روایات و نیز در کلمات دانشمندان مکرراً تصریح شده است که آگاهی پیامبر(ص) و امام(ع) از غیب، ذاتی نیست، بلکه به تعلیم الهی از راه وحی و غیره و یا آموختن از پیامبر(ص) و امام(ع) قبل است و اگر در برخی از احادیث آگاهی از غیب آنان نفی شده است، مقصود این نوع از علم غیب است»[۱۵].
- «آن که در ذات خود آگاه از نهانهاست و این دانش را از دیگری فرا نگرفته است، کسی جز خدای تعالی نیست. "العالم بلا إکتساب و لا ازدیاد و لا علم مستفاد"؛ دانا است بی اندوختن و افزودن دانش و نه دانشی فرا گرفته به کوشش. [۱۶] از این رو، آدمیان هر چند دیوارهای زمان و مکان را -به اذن الهی- فرو ریزند و به رازگشایی از گذشته و پیش گویی آینده بپردازند، سزاوار آن نیست که به گونه مطلق، دانای نهانها به شمار آیند.[۱۷]؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، [۱۸] بر این اساس، امام(ع) در پاسخ به کسی که از اخبار غیبی آن حضرت به شگفت آمده بود و گویا علم غیب، تصویری جز دانش ذاتی و غیر اکتسابی نداشت، [۱۹] فرمود: "لیس هو بعلم غیب و انما هو تعلم من ذی علم"؛ این علم غیب نیست؛ علمی است که از ارنده علم آموخته شده است. [۲۰] گستره علم خداوند همه چیز را در بر میگیرد؛ به گونه ای که شمار قطرههای باران ستارگان آسمان را میداند. [۲۱] از این رو، جای شگفتی نیست اگر شمار موهای سر انسانی را به بنده برگزیده اش بیاموزد. [۲۲] ابوذر غفاری همراه با امام علی(ع) از جایی میگذشت که با انبوهی از مورچگان رو به رو گشت. ابوذر از روی شگفتی گفت: "چه بزرگ است خدایی که شمار اینها را میداند!" امام(ع) فرمود: "به جای این سخن بگو: چه بزرگ است آفریدگارشان! زیرا سوگند به خدایی که تو را پدید آورد، من (نیز) به اذن خداوند شمار این مورچگان را میدانم و نر و ماده شان را از هم باز می شناسم". [۲۳] همچنین اگر امیرمؤمنان(ع)از درون آدمیان خبر میدهد و دوست را از دشمن میشناسد، [۲۴] خود، بر این حقیقت پای میفشاد که آن را از خزانه علم خداوندی به دست آورده است؛ خدایی که "بر هر چه پوشیده است، دانا است، و هر راز نزد او هویدا است." [۲۵]»[۲۶].
|}
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ کشف الاسرار، ص۵۰.
- ↑ و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند؛ سوره نمل، آیه: ۶.
- ↑ « و الهام الالقاء فی الروع و هو افاضته تعالی الصور العلمیة من تصور أو تصدیق علی النفس»؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۴۲۸.
- ↑ دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۱۵
- ↑ «و یجوز أن یدله الله تعالی علی الفرق بین الصادقین من الشهود وبین الکاذبین فلا یغیب عنه حقیقة الحال»
- ↑ «إن الأئمة من آل محمد (ص) قد کانوا یعرفون ضمائر بعض العباد ویعرفون ما یکون قبل کونه، ولیس ذلک بواجب فی صفاتهم ولا شرطا فی إمامتهم ، وإنما أکرمهم الله تعالی به وأعلمهم إیاه...»
- ↑ «فأما إطلاق القول علیهم بأنهم یعلمون الغیب فهو منکر بین الفساد ، لأن الوصف بذلک إنما یستحقه من علم الأشیاء بنفسه لا بعلم مستفاد، وهذا لا یکون إلا الله عز وجل، وعلی قولی هذا جماعة أهل الإمامة إلا من شذ عنهم من المفوضة ومن انتمی إلیهم من الغلاة»
- ↑ «ولسنا نمنع أن یعلم الإمام أعیان الحوادث تکون بإعلام الله تعالی له ذلک . فأما القول بأنه یعلم کل ما یکون ، فلسنا نطلقه ولا نصوب قائله لدعواه فیه من غیر حجة ولا بیان»
- ↑ «أن الذی یجب أن یعلمه علوم الدین والشریعة. فأما الغائبات ، أو الکائنات الماضیات والمستقبلات ، فإن علم بإعلام الله تعالی شیئا فجائز ، وإلا فذلک غیر واجب».
- ↑ گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ کافی، ج۱، ص۲۵۶
- ↑ فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان؛ فصلنامه امامتپژوهی؛ شماره ۲، ص۸۱.
- ↑ رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۲۶.
- ↑ (غلاه، کسانی که امامان(ع) را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر آنان ثابت میدانند)
- ↑ وبگاه پرسمان.
- ↑ همان، خطبه ۲۱۳، ص ۲۴۵
- ↑ ر.ک: مصنفات الشیخ المفید (اوائل المقالات)، ج ۴، ص ۶۷
- ↑ ج ۳، ص ۴۰۳، و ج ۵، صص ۳۱۳-۳۱۴
- ↑ از برخی نقلهای تاریخی چنین بر میآید که این برداشت در آن زمان رواج داشته است. برای نمونه، ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب(ع)، ج ۷، ص ۲۰۶
- ↑ نهج البلاغه، خطبه، ۱۲۸، ص ۱۲۷
- ↑ همان، خطبه ۱۷۸، ص ۱۸۶
- ↑ ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۰، ص ۱۴
- ↑ شرف الدین استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهره، ج ۲، ص ۴۹۰
- ↑ ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۳۸؛ فیض کاشانی،ملا محسن الوافی، ج 3۳، ص ۵۴۲ و حر عاملی، محمد، اثبات الهداه، ج ۲، صص ۴۹۵، ۴۶۰ و ۴۵۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲ص، ص ۱۳۰
- ↑ وبگاه پرسمان