نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۰۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
عدهای تقاضا کردند در اجرای عدالت، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی(ع) پاسخ داد: حق کهن به هیچ وجه باطل نمیشود. برخی از دوستان خیراندیش به حضور علی(ع) رسیده و از ایشان خواستند که در شرایطی که دشمنی مانند معاویه، ایالت زرخیزی همچون شام را در اختیار دارد، موقتاً مساوات و عدالت را برای مصلحت مهمتر مسکوت بگذارد. اما علی(ع) پاسخ داد: از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورده و عدالت را فدای سیاست کنم؟ به خدا قسم، تا دنیا دنیا است چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این اموالمال شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان مردم تبعیض قائل نمیشدم چه رسد به اینکه مال خدا است و من امانتدار خدایم.[۲]
امام علی(ع) این عدالت را در نزدیکان و خویشان خویش با سختگیری بیشتری اجرا میکرد تا بفهماند عدالت درباره هیچکس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از بیتالمالمسلمانان، گردنبندی را به عنوان عاريه، البته با قید ضمانت گرفته و در روزعید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود:
اگر به صورت عاريۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را اجرا میکردم.[۳]
همچنین وقتی ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایش مرتکب خلافی شد در نامهای به او نوشتند: اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را ادب خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد جهنم شده است. به خدا قسم، اگر حسن و حسین هم مرتکب این جرم میشدند، به آنان ارفاق نمیکردم.[۴]
روزی میان زنی از اعراب و زنی ایرانیاختلاف افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور علی(ع) شرفیاب شدند. علی(ع) میان آن دو هیچگونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب اعتراضزنعرب شد. علی(ع) دو مشت خاک از زمین برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: من هرچه تأمل میکنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمیبینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که معاویه در نامهای به زیاد بن ابیهوالیعراق توصیه کرده بود که هیچگاه ایرانیان را همرتبۀ اعراب نداند. کارهای پست را به آنها واگذار کرده و مرزبانی و قضاوت را از ایشان دریغ کند، ایرانیان حقارث از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند.[۵]