شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ (پرسش)
شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب |
مدخل اصلی | علم غیب |
شاهد تاریخی بر علم غیب پیامبران وجود دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- چه شواهد تاریخی بر غیب دانی پیامبران وجود دارد؟
- آیا تاریخ به غیب دانی پیامبران گواهی میدهد؟
- آیا با اسناد تاریخی میتوان اطلاع پیامبران بر علم غیب را ثابت کرد؟
پاسخ به این پرسش
آیت الله سبحانی در کتابهای «آگاهی سوم یا علم غیب» و «راهنمای حقیقت» در این باره گفته است:
- «چند خبر غیبی از پیامبر اسلام(ص):
- گنج های کسری را تصرف میکنید: عدی بن حاتم میگوید: حضور پیامبر گرامی(ص) بودم. شخصی آمد و اظهار نیازمندی کرد، چیزی نگذشت دیگری آمد از ناامنی راه شکایت کرد، در این هنگام پیامبر(ص) رو به من کرد و گفت: حیره[۱] را دیدهای گفتم: اوصاف آن را شنیدهام امّا ندیدهام. فرمود: چیزی نمیگذرد که امنیت سراسر منطقه را فرا میگیرد و کاروان به قصد زیارت خانه خدا از "حیره" حرکت میکند و در این راه جز از خدا نمیترسد سپس افزود: اگر از عمری برخوردار شوی از گروهی خواهی بود که گنج های کسری را فتح خواهند کرد.... عدی میگوید: زنده ماندم و دیدم کاروان از حیره به قصد زیارت خانه خدا حرکت کرد و بر سراسر منطقه امنیت حکومت میکرد، ومن نیز از افرادی بودم که گنج های کسری را فتح کردند[۲].
- این مرد رئیس خوارج نهروان[۳] خواهد شد: مردی از بنی تمیم ـ هنگام تقسیم غنایم جنگی ـ از روی اعتراض به پیامبر گرامی(ص)گفت: از جاده عدالت خارج مشو! پیامبر(ص) فرمود: اگر من به عدالت رفتار نکنم چه کسی رفتار خواهد کرد؟ اگر عدالت پیشه نباشم زیانکار خواهم بود. یکی از اصحاب گفت: اجازه دهید به خاطر این جسارتی که به شما کرد او را به قتل برسانیم، پیامبر(ص) موافقت نکرد و فرمود: این مرد رئیس گروهی خواهد بود که اگر نماز و روزه آنها را ببینید، نماز و روزه خود را بسیار ناچیز میشمارید امّا با این وصف از دین خارج میشوند همان طور که تیر از کمان خارج میگردد[۴]. این مرد همان "ذو الخویصرة" رئیس "خوارج نهروان" بود که در تاریخ سرگذشت او ثبت شده است.
- علی جان تو در ماه رمضان در حال نماز کشته میشوی: رسول گرامی(ص) اسلام پیش از ماه رمضان خطبه ای پیرامون این ماه و برتری های آن ایراد کردند. در پایان علی(ع) برخاست و گفت: ای رسول خدا! با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ رسول خدا فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد. علی(ع) گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقی ترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن ترا به خون سرت رنگین میکند. علی(ع) عرض کرد: آیا هنگامیکه کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری[۵] مقصود از این سؤال این بود که اگر دینم محفوظ باشد و کشته شوم غمگین نیستم زیرا مصیبت بزرگ آن است که انسان، بی ایمان، از دنیا برود. پیامبر گرامی(ص) در این سخن، از کشته شدن علی(ع) و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از این ها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید.
- ابوذر تنها میمیرد: در جنگ تبوک شتر ابوذر از راه رفتن باز ماند و ابوذر از ارتش اسلام عقب افتاد. مقداری معطل شتر شد امّا دید اگر بخواهد بیش از این معطل شود بیشتر عقب میماند این بود که شتر را رها کرد و اثاث سفر را برداشت و به راه افتاد تا خود را به ارتش اسلام برساند. ارتش در نقطه ای برای استراحت فرود آمده بودند ناگهان سیمای شخصی که پیاده و تنها میآمد نمایان شد. کسی از مسلمانان به رسول خدا گفت: ببینید شخصی از دور، تنها و پیاده میآید. حضرت فرمود: امید است ابوذر باشد. هنگامیکه خوب نگاه کردند دیدند ابوذر است با خوشحالی زیاد گفتند: ای رسول خدا! به خدا سوگند ابوذر است. رسول خدا فرمود: خدا ابوذر را رحمت کند تنها راه میرود و تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود. سالیان درازی گذشت، حوادث نامطلوبی برای اسلام و مسلمین پیش آمد از جمله این که همه مسلمین شاهد بودند که ابوذر به دستور عثمان به بیابان "ربذه" دور از اجتماع و آبادی تبعید شد و در همان جا با وضع رقت باری جان سپرد. کاروانی از آن جا عبور میکرد. از مرگ ابوذر مطلع شدند. یکی از یاران پیامبر گرامی (ص) اسلام عبد اللّه بن مسعود در آن کاروان بود. همین که آن منظره را دید گریه کنان گفت: صدق رسول اللّه(ص) تمشی وحدک وتموت وحدک وتبعث وحدک. راست گفت رسول اللّه(ص) که فرمود: ای ابوذر! تنها راه میروی و تنها میمیری و تنها زنده میشوی. و سرانجام ابوذر با کوشش آن کاروان در همان بیابان بخاک سپرده شد[۶].
- عایشه با علی(ع) جنگ خواهد کرد: پیامبر(ص) به همسرش عایشه گفت: گویا میبینم که به قصد جنگ با علی(ع) از "حوأب"[۷] عبور میکنی و سگهای آنجا در برابر تو پارس میکنند. تو با علی نبرد میکنی در حالی که در این نبرد ستمگری. ای عایشه! مبادا چنین کنی[۸].
- ای علی! تو با سه گروه نبرد خواهی کرد: پیامبر گرامی(ص) از آینده تاریک امت آگاه بود و از پیدایش فرقه های پیمان شکن و ستمگر و مرتد خبر داد و به علی(ع) یادآوری کرد که تو با این سه گروه نبرد خواهی کرد. یا علی! تقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین. تو با گروه پیمان شکن و گروه ستمگر و گروه منحرف نبرد خواهی کرد[۹].
- عمار یاسر به دست گروه ستمگر کشته میشود: عمار یاسر، جوان نیرومند مسلمان برای ساختن مسجد با آوردن سنگ، به مسلمین کمک میکرد. دیگران از سادگی او سوء استفاده کرده و بیش از مقدار تحمل وی بر او بار کردند. عمار نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! اینان مرا کشتند و بیش از تواناییم به من تحمیل میکنند. پیامبر با دست خود خاک هایی که بر پشت او بود پاک کرد و از این راه، به او اظهار لطف نمود و سپس فرمود: اینان تو را نمیکشند. گروه ستمگری تو را خواهند کشت:« إِنَّمَا تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَة»[۱۰]. این خبر غیبی رسول گرامیاسلام در جنگ صفین جامه تحقق پوشید و همان طور که حضرت خبر داده بود عمار در رکاب امیرمؤمنان(ع) به دست هواداران معاویه که گروه ستمگر و "فئه باغیه" بودند به شهادت رسید. و پس از کشته شدن عمار ولوله عجیبی در لشکر معاویه افتاد. زیرا این خبر غیبی پیامبر گرامی(ص) را همه شنیده بودند و با کشته شدن عمار به دست ارتش معاویه، واضح شد که ارتش او همان گروهی هستند که پیامبر گرامی(ص) آنان را به عنوان "گروه ستمگر" یاد کرده است و نیز روشن شد که علی(ع) و یاران او بر حق هستند و همین پیش آمد موجب شد که برخی از آنان که حاضر نبودند به علی(ع) در این جنگ کمک کنند از تردید و دو دلی به درآمده و به ارتش آن حضرت پیوستند.
- شیرویه خسرو پرویز را به قتل رساند:پیامبر گرامی(ص) ضمن دعوت سران کشورهای جهان، نامه ای به خسرو پرویز نوشت و از او خواست که اسلام بیاورد و از آیین آتش پرستی دست بردارد. وی از شیوه نگارش نامه آن حضرت، سخت ناراحت شد و به استاندار یمن که "باذان" نام داشت نوشت که پیامبر(ص) را به وسیله افرادی دلاور دستگیر کند و رهسپار ایران سازد. مأموران "باذان" وارد مدینه شدند و جریان را به آن حضرت گفتند. حضرت به آنان فرمود: فردا بیایید فردا که آمدند به آنان گفت: به یمن برگردید و به "باذان" بگویید خداوند، شیرویه فرزند خسرو پرویز را بر او مسلط کرد و او را به قتل رسانید، و دین و قدرت من به سرزمین ایران خواهد رسید و همه جهان را فرا خواهد گرفت[۱۱]. و بدین ترتیب آن حضرت از حادثه ای که در ایران اتفاق افتاده بود و هنوز هیچ کس خبر نداشت آگاه بود و به آنان خبر داد و نیز از آینده اسلام که همه جهان را فرا میگیرد گزارش داد.
- ای زبیر! با علی نبرد میکنی در حالی که تو ستمگری: در جنگ جمل علی(ع) به زبیر گفت: آیا به خاطر داری که یک روز من و تو در سقیفه با گروهی از انصار بودیم و رسول خدا(ص) به تو گفت آیا علی را دوست داری؟ پاسخ دادی چه چیز مانع دوستی من نسبت به علی است؟ حضرت فرمود: به زودی بر او شورش میکنی و با او میجنگی در حالی که تو ستمگری. زبیر کلام علی(ع) را تصدیق کرد...[۱۲] .
- بنی امیه بر جان و مال و دین مسلمانان مسلط میشوند: پیامبر گرامی(ص) از آینده تاریک جامعه اسلامیو تسلط فرزندان امیه بر مردم، خبر میدهد و میفرماید: « «إذا كَمُلَت بَنُو امَيّةَ ثَلاثينَ رَجُلًا، اتّخَذُوا بِلادَ اللَّهِ دُوَلًا، وعِبادَ اللَّهِ خَوَلًا، ودينَ اللَّهِ دَغَلا»[۱۳]. وقتی ابوذر غفاری این خبر را برای عثمان نقل کرد وی به خود لرزید و کسی را دنبال علی(ع) فرستاد تا از صحت و استواری این خبر آگاه گردد. علی(ع) در مجلس عثمان، ابوذر را تصدیق کرد و فرمود: این خبر را از پیامبر گرامی(ص) شنیدهام. این گفتار پیامبر گرامی(ص) در زمان زمامداری عثمان و پس از وی در زمان معاویه و یزید و دیگران به روشنی تحقق یافت و حکومت اموی در دوران های مختلف چه در زمان عثمان و چه در زمان معاویه و چه در زمان آل مروان چهره تاریخ اسلام و انسانیت را سیاه کرد. حاکمان اموی اموال عمومیو بیت المال را غارت کرده و دارای کاخ های وسیع و مزرعه های فراوان و نقدینه های حیرت زا بودند و با مسلمانان به سان برده معامله میکردند.
- این بود ده مورد از خبرهای غیبی پیامبر گرامی(ص) که در کتاب های حدیث و تاریخ نقل شده است و ما این چند مورد را به عنوان نمونه یادآور شدیم و گرنه جمع آوری همه خبرهای غیبی آن حضرت احتیاج به تألیفی جداگانه دارد»[۱۴].
- «مواردی که پیامبران از غیب خبر دادهاند: با بررسی آیاتی که در مورد آگاهی پیامبران از غیب وارد شده است، میتوان گفت که پیامبران الهی در مواردی که مصلحت ایجاد میکرد، از پس پرده غیب گزارش دادهاند که برخی از آنها را به اختصار بیان میکنیم:
- نوح و آگاهی از غیب: نوح فرمود: ﴿﴿وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا* إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا﴾﴾[۱۵]. این پیامبر عالیقدر در این آیه از دو مطلب کاملا مخفی و پنهان خبر داده است: الف) از این به بعد، هیچ کس از کافران به وی ایمان نخواهد آورند. ب) از نسل این گروه، جز بدکار و ناسپاس کسی متولد نخواهد شد.
- یعقوب، یوسف وخبرهای غیبی: سوره یوسف مالامال از خبرهای غیبی یعقوب و فرزند عزیز او یوسف است و با نگاهی گذرا، آگاهی آنان از اخبار غیبی آشکار میگردد. که ما به دو مورد اشاره میکنیم: یوسف در آخرین ملاقات خویش با برادران، خود را به آنان معرفی کرد و پیراهن خود را به مژدهرسانی داد تا آن را به یعقوب برساند، وقتی برادران یوسف و مژدهرسان، مصر را ترک گفتند، یعقوب فوراً گفت: من بوی یوسف را میشنوم اگر مرا تخطئه نکنید. یعقوب از فرسنگها فاصله، بوی یوسف را میشنود و از وصال نزدیک خبر میدهد همچنین یوسف در زندان عزیز، با دو همبند روبرو شد که هردو، مشرک بوده و خواب خود را برای وی نقل کردند، یوسف پساز دعوت آنان به توحید خواب آنان را به درستی تعبیر کرد و پرده از روی غیب برداشت، و فرمود: ﴿﴿أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ﴾﴾[۱۶].
- حضرت خضر: این تنها پیامبران الهی نیستند که به اذن خداوند از غیب خبر میدهند، مصاحب موسی که معلم او نیز بود، در سه رویداد از غیب خبر میدهد. یک: شکستن کشتی. دو: کشتن نوجوان. سه: تعمیر دیوار.
- خبرهای غیبی حضرت مسیح(ع): حضرت مسیح که آخرین حلقه اتصال میان پیامبران پیشین و پیامبر اسلام(ص) است، از آگاهان به غیب بهشمار میرود. او خویش را با جمله زیر توصیف کرده و میفرماید: ﴿﴿وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ﴾﴾[۱۷]. و این امر را از معجزات خود بر میشمارد و میفرماید: ﴿﴿وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ﴾﴾[۱۸]. شاید همین مقدار از آیات، راه را برای اثبات آگاهی برخی از اولیا از غیب، گشوده باشد.
- خبرهای غیبی پیامبر اعظم(ص)
- الف) خبر شهادت امیرالمؤمنین(ع) به دست بدبختترین انسانها: پیامبر(ص) در حالی که اشک در دیدگان او حلقه زده بود، به علی فرمود: در چنین ماهی "ماه رمضان" خون تو حلال شمرده میشود. من میبینم که در حال نماز به دست بدبختترین انسانهای تاریخ، کشته میشوی. او همانند پیکننده ناقه صالح سنگدل است، ضربتی برسرت میزند و محاسنت را از خون سرت رنگین میکند.
- ب) مرگ ابوذر در تنهایی: ابوذر در یکی از جنگها از ارتش اسلام عقب ماند، هرچه برمرکب خود فشار آورد که از جای برخیزد، سودی نبخشید، شتر را رها کرد و اثاث سفر را برپشت خود نهاد، و به راه افتاد تا هرچه زودتر به مسلمانان برسد. ارتش اسلام در نقطهای به دستور پیامبر(ص) منزل کرده و به استراحت پرداخته بودند، ناگهان سیاهی شخصی که با بار گران پیاده میآمد، از دور نمایان شد. یک نفر از یاران رسول خدا از دور او را شناخت و به پیامبر گفت: این مرد تنها میآید، ابوذر است، در این لحظه پیامبر(ص) فرمودند: خدا ابوذر را رحمت کند که تنها راه میرود، تنها میمیرد و تنها برانگیخته میشود. آینده نشان داد که خبر پیامبر عین واقع بود زیرا وی در بیابان ربذه در تبعید، دور از اجتماع در کنار دختر خویش با وضع رقّتباری جان سپرد. این دو نمونه از خبرهای غیبی پیامبر گرامی است که مطرح گردید. هرگونه ذکر خبرهای غیبی پیامبر به کتابی مستقل نیاز دارد. براین اساس، اولیای الهی براثر صفای باطن، به اذن الهی از آینده خبر میدهند و چه بسا به خاطر محدَّث بودن، پرده از چهره غیب بردارند»[۱۹].
پاسخهای دیگر
۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی. |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی در پایاننامه دکتری خود «قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه» در اینباره گفته است:
|
پرسشهای وابسته
- آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)
- بر فرض اثبات علم غیب پیامبران علم غیب امامان چگونه ثابت میشود؟ (پرسش)
- دلیل عقلی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- دلیل قرآنی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- دلیل حدیثی علم غیب امام چیست؟ (پرسش)
- شاهد تاریخی بر علم غیب امام وجود دارد؟ (پرسش)
- آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم غیب معصوم
پانویس
- ↑ گویا مقصود از "حیره" پایتخت ملوک عرب است که در آن تاریخ تحت حکومت عجم بوده است.
- ↑ لئن طالت بک حیاة لتفتحن کنوز کسری...التاج، ج٣، ص ٢٨٧ به نقل از بخاری و نیز به صحیح بخاری، ج۴، ص ٢٣٩ و ۲۴۶ و ۲۴۷ و صحیح مسلم ج٨، ص ١٨٧ و مسند احمد، ج١، ص ٢١٠ و ج۴، ص ۲۵۷ و ج۵، ص ٨٩ و ۱۰۳ و ۱۰۴ مراجعه شود.
- ↑ خوارج نهروان همان گروهی بودند که در عین این که ظاهراً اهل عبادت و تقدس بودند در اثر عدم آشنایی با حقیقت اسلام، با علی(ع) دشمنی داشت و از اطاعت او بیرون رفتند وجنگ نهروان را به پا نمودند.
- ↑ التاج، ج۵، ٣١٣ ونیز به صحیح بخاری، ج٤، ص ٢۴٣و ج۶، ص ٢۴۴ و ج٩، ص ٢١ و صحیح مسلم ج٣، ص ١٩٠و ١١٠ و مسند احمد ج٣، ص ٣٣ و ۳۴ و ۵۶ و ۶٠ و ۶۵ و ۶٢۴ و سنن ابن ماجه، ج٧١ ص ۵۹ ـ ۶۲ مراجعه شود. و این است عبارت حدیث: «فَإِنَّ لَهُ أَصْحَاباً يُحَقِّرُ أَحَدُكُمْ صَلَاتَهُ مَعَ صَلَاتِهِ وَ صِيَامَهُ مَعَ صِيَامِهِ يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ يَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّة»
- ↑ کانّی بک وأنت تصلّی لربّک وقد انبعث اشقی الأوّلین والآخرین شقیق عاقر ثمود فضربک ضربة علی قرنک فخضب منها لحیتک... عیون اخبار الرضا، ج١، ص ٢۹۵ـ ٢٩٧: امالی صدوق، ص ۵٧ـ ۵٨، و بحار الأنوار، ج٩۶، ص ٣۵٨ به نقل از فضائل الأشهر الثلاثة، این کتاب چاپ نشده است.
- ↑ سیره ابن هشام، ج٢، ص ٥٢٣ـ ٥٢٤.
- ↑ حوأب نام مکانی است در راه بصر. مراصد الاطلاع، ج١، ص ۴۳۳.
- ↑ یا حمیراء کانّی بک تنبحک کلاب الحوأب تقاتلین علیاً وأنت ظالمة یا حمیراء إیّاک أن تکونی أنت. مستدرک حاکم نیشابوری، ج٣، ص ١٢٠؛ مسند احمد، ج۶، ص ۵٢ و ٩٧؛ عقد الفرید، ج٢، ص ٢٨٣.
- ↑ مستدرک حاکم، ج٣، ص ١۴٠، در تاریخ بغداد ، ج٨، ص ٣۴٠ با این عبارت نقل شده است: قال علی(ع): أمرنی رسول اللّه (ص) بقتال الناکثین والمارقین والقاسطین.
- ↑ سیره ابن هشام، ج١، ص ۴٩۶ـ ۴٩٧و نیز به اسدالغابه، ج۴، ص ۴۶ـ ۴۷ و صحیح بخاری، ج١، ص ١٢٢ و صحیح مسلم، ج٨، ص ١٨۶ و سنن ترمذی، ج۵، ص ٣٣٣ و مسند احمد، ج٢، ص ١۶١ و ١۶۴ و ٢٠۶و ج٣، ص ۵ و ٢٢ و ٢٨ و ٩١ و ج۴، ص ١٩٧ و ١٩٩ و ٣٠۶ و ٣٠٧ و ج۶، ص ٢٨٩ و ٣٠٠ و ٣١١ و ٣١۵ مراجعه شود.
- ↑ تاریخ طبری، ج٣، ص ١۵٧٣و سیره حلبی، ج٣، ص ٢٧٨ و این است بخشی از حدیث: «دینی و سلطانی سیبلغ ملک کسری...».
- ↑ مستدرک حاکم، ج٣، ص ٣۶۶: «سنقاتله وأنت له ظالم».
- ↑ هنگامیکه بنی امیه به سی تن برسند سرزمین های اسلامیرا از آن خود میسازند و ولایت و حکومت بین آنان دست به دست میگردد و بندگان خدا را برده خود قرار میدهند و آیین الهی را تخریب میکنند؛ تاریخ یعقوبی، ج٢، ص ١٧٢ چاپ لبنان و نیز به مسند احمد، ج٣، ص ٨٠ مراجعه شود.
- ↑ آگاهی سوم یا علم غیب، ص١٠٩-١٢٠.
- ↑ «و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار* که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه میکنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمیآورند» سوره نوح آیه۲۶و۲۷.
- ↑ «یکی از شما ساقی ملک میشود‚ ولی دیگری را به دار میزنند و پرندگان مغز سر او را میخورند» سوره یوسف آیه۴۱.
- ↑ «من به شما خبر میدهم که چه میخورید و چه چیزهایی را در خانه ذخیره میکنید» سوره آل عمران آیه۴۹.
- ↑ «من نابینایان و مبتلایان به بیماری پیسی را شفا میبخشم و مردگان را به اذن خداوند زنده میکنم و شما را از آنچه میخورید و در خانههاتان خیره میکنید خبر میدهم» سوره آل عمران آیه۴۹.
- ↑ وبگاه بازار کتاب قائمیه.
- ↑ «و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد» سوره انعام آیه۷۵.
- ↑ «پاك و منزّه است آن (خدایی) كه بندهاش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی كه اطرافش را برکت دادهايم شبانه برد، تا از نشانههای خود به او نشان دهيم. همانا او شنوا و بیناست».
- ↑ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام میدادهاید آگاه خواهد ساخت».
- ↑ قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.